#چهار_منطق_مورچه_ها
اول: یک مـورچه هرگز تسلیـم نمی شـود اگر آنهابه سمتی پیش بروند و شما سعی کنید متـوقف شـان کنیـد ، بـه دنبـال راه دیگـری میگـردند. بالا میروند ، پایین می روند، دور میزنند. آنها به جستجوی خود برای یافتن #راه دیگر ادامه میدهند
دوم: مـورچه ها کـل تابستان را زمستانی میاندیشند. این نگرش مهمی است. نمی توان اینقدر سـاده لوح بـود که گمان کرد تابستان بـرای همیشه ماندگار است. پس #مورچه ها وسـط تابستـان در حال جمع آوری غذای زمستانشان هستند
سوم : مورچـه ها کـل زمستـان را مـثبت می اندیشند. این هم مهم است. در طول زمستان مورچهها بهخود یادآور میشوند که ایـن دوران زیـاد طول نمی کشد و به زودی از اینجا بیرون خواهیم رفت و در اولین روز گرم، مورچه ها بیرون میآیند
چهارم: یک مورچه در #تابستان چه قدر برای زمستـان خود جمع میکند؟ هـر چه قدر که در توانـش باشـد. پس هیچـوقت جا نزن ، آینده را ببین. زمستانی فکر کن و مثبت بمان، تابستان را به خاطر بسپار، همه ی تلاشت را انجام بده
📚 انتشار مطالب نکته های ناب با آیدی کانال جایز است
@noktehayenabekotah
وقتی پـرنـــده زنده است
#مورچه را مـی خــورد و
وقتی می میرد مورچه او
را مـی خـورد. شــرایط به
مـرور زمان تغییر می کند
زمـان از مـا قـوی تر است
یک درخت، هـزاران چوب
#کبریت را می سـازد. اما
وقتی زمـانش برسد ، یک
چـوب کـبـریت می تـوانـد
هزاران درخت را بسوزاند
#مغرور نبـاشیـم و با هـم
یه کم بهتـر بـرخورد کنیم
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#مورچه_نَر_بود_یا_ماده
شیخ احمـد جامی بر بالای منبر گفت: مردم هرچه می خواهید از من سوال کنید. زنی از میان جمعیت #فریاد زد ای مـرد ادعا ی بیهـوده نکن ، خداوند رسـوایت خواهـد کرد ، هیچ کس جز علی علیه السلام نمی تواند بگوید که پاسخ تمام سؤالات را میداند
شیخ گفت اگر سؤال داری بپرس. زن سـوال کرد #مورچه ای که بر سر راه سلیمان نبی آمد نر بود یا ماده؟ شیخ گفت سؤال دیگر نداشتی!؟ این دیگر چه سؤالی است؟ من که نبودم ببینم نر بوده یا ماده.
زن گفت نیاز نبود که آنجا باشی ، اگر کمی با قـرآن آشنا بودی می دانستی. درسوره نمل آمده است که قالت نمله مشخص می شـود مورچه ماده بوده
مردم هم به #جهل شیخ وزیرکی زن خندیدند. شیخ با عصبانیت گفت: ای زن با اجازه شوهـرت در اینجا هستی یا بدون اجازه؟ اگر با اجازه آمـده ای که خدا شوهرت را لعن کند و اگر بی اجازه آمدهای، خدا خودت را لعن کند
زن پرسید: ای شیخ بگو بدانیم آیا آن زن بااجازه پیامبر به جنگ امام زمان خود ، علی علیه السلام رفته بود و یا بدون اجـازه؟ شیخ بیچـاره نتوانست جواب گوید. الغدیر ، #علامه_امینی
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50