#یتیم_نوازی
وقتى كه جعفـر طيار در جنگ شهيد شد، خبـرش به مدينه رسيد. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله به منزل جعفر تشريف برد وبه همسر وى فرمود: #كودكان جعفر را بياور! رسول گرامى كودكان را در آغوش گرفت و آنها را بوييد و گريست
عبـدالله فرزند جعفـر مى گـويد: خوب به خاطـر دارم آن روز كه پيغمبـر نزد مادرم آمد، مـادرم گفت يا رسول الله ! جعفر به #شهادت رسيـد؟ پیامبـر فرمـودند آرى و خبر شهـادت پدرم را به مادر داد و در آن لحظه دست مـحبت بر سـر مـن و برادرم مى كشيد اشك از ديـدگانش میـريخت و درباره پدرم دعا مى نمود
سپس به مادرم فرمـود: اى اسماء! مايلى به تو مژده بدهم . عرض كرد: آرى پدر و مادرم فدايت باد. فرمود: خداى بزرگ در عـوض بازوان قلـم شـده جعفر دو بال به او عنـايـت فـرمـود تـا در #بهشت پـرواز كند. منبع: داستانهای بحارالانوار جلد ۵
📚 انتشار مطالب نکته های ناب با آیدی کانال جایز است
@noktehayenabekotah
نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
گرم ترین خانه ، خانه ای ست
کـه در آن مـردِ خانه #محترم
شمـرده شــود و زنِ خانه هـم
محبوب باشـد ، فقط همین ...
#کودکان نظاره گر این روابط
هستند، زندگی را برخودتان و
آنان تلخ نکنید
خانواده با #عشق زنده است
#در_آرزوی_نگاهی_نو
وقتی اتوبوس در ایستگاه ایستاد پدر با فرزندانش سوار اتوبوس شد. بچهها سر و صـدای زیادی راه انداختـه بودند و مسافرها هم کلافه و عصبانی بودند و حرص می خوردند.
یکی از همسفران به پدر گفت چرا بچه ها اینقدر #شلوغ می کنند . پدر گفت این بچه ها یک ساعته که مادرشان را از دست داده اند و خبر ندارند ، من به بچه ها گفتم اونها رو به پارک می برم.
بعد از شنیدن حرف های پدر همه آرام شدند وسعی کردند به نوعی #کودکان را شاد کنند
در مکان دیگری: فردی وارد شهری شد و برای نماز به مسجد رفت ناگهان دید که #مکبر در حالت دراز کش است در بین نماز بسیار عصبانی شد وقتی نماز تمام شـد دید که مکبر خـودش را روی زمین می کـشد. آری آن مکبر فلـج بود. عزیزان من سریع قضاوت نکنیم
📚 انتشار مطالب نکته های ناب فقط با آیدی کانال جایز است
@noktehayenabekotah