eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
؟ زاهد وارسته ای در بصـره ساکن بود. وی در بستر مرگ قرار گرفت، مادر و پدر بر بالین او نشسته بـودند و گریه می کردند . زاهـد به پدرش رو کرد و گـفت: چرا گریه می کنید؟ پدر گفت: چگونه گـریه نکنم ، وقتی فرزندی از دنیا برود ، پشت پدر می شکند زاهد به مادر گفت: چرا گریه میکنی؟ مادر گفت : چگونه نگریم که امیدوار بودم درایام پیری عصای دستم باشی ودر هنگام و مرگم در بالینم باشی. زاهد به همسرش گفت تو چرا گریه می کنی؟ همسرش گفت چگونه گریه نکنم که‌با مرگت، فرزندانم یتیم و بی سرپرست می شوند. زاهد فریاد زد آه‌آه‌! شما هرکدام برای خود گریه میکنید، هیچکس برای من نمی گرید ، که بعد از مـرگ بر من چه خواهد رسید و حالم چه خواهد شد؟ آیا جواب سوالات فرشته نکیر ومنکر را می دهم یا درمانده می‌شوم؟ هیچ کس برای من نمی‌گرید که مرا تنها در گور می گذارند و از اعمال مـن می پرسند ، این را گفت و آهی کشید وجان سپرد. منهاج الشارعین ص۵۹۳ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
آرامش_8.mp3
10.27M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙 سخنران: 🗒 راحتی و آرامش دنیا ⏱ ۱۱ دقیقه و ۵۸ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
اوایل انقلاب بود، گرگ و میش سحر برای خرید از خانه خود بیرون آمدم. چشمم به رفتگـر محله افتاد که مثـل همیشه در حال کار بود ، دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده. نزدیک تر رفتم ، او همیشگی محله ی ما نبود کنجکاو شـدم ، سلام کـردم و متوجه شدم رفتگر امروز ما آقا مهدی باکری است! آقا مهـدی ، شمـا اینجا چه کار می کنید؟ اما آقا مهـدی علاقه‌ ای به جواب دادن نداشت. ادامـه دادم ، آقا مهدی شما شهرداری، رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شمـا رو چه بـه این کار؟ جارو رو بدین به مـن ، شما آخه چرا! خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیرزبون آقا مهدی رو کشیدم. گفت زن رفتگر، مریض شده بود ؛ بهش مرخصی نمی دادن مـی‌ گفتند اگـه شمـا بـروی ، نفر جایگزین نداریم ؛ رفتـه بود پیش آقا مهـدی ، بـهش داده بـود و خودش اومده بود جاش اشک تو چشام حلقه زد هرچی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو بهم نداد ؛ از مـن خواهش کرد کـه سریع تر از آنجا بروم تا دیگران متوجه نشوند، رفتگر آن روز محله ما ، شهردار ارومیه بود انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حسین(ع) گنج آسمانها و زمین حجت الاسلام مؤمنی.mp3
1.5M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙 سخنران : 🗒 گنج آسمان و زمین ⏱ ۰۲ دقیقه و ۵۲ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
یک ﻭﻫﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘـﺎﻥ ﺑﻘﯿﻊ ﺑﻪ آقای قرائتی ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ شما حضرت فاطمه وﺣﺴﻦ و حسین علیهم السلام ﺭﺍﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟ در حالی که ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ شده اند! بعد هـم خودکاری را ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ زمین ﻭ صدازد ﺍﯼ ﺣﺴﻦ ﺍﯼ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ! ای ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ! آن قلم را به من بـدهید! و رو به استاد قرآئتی کرد و گفت دیدی کـه پاسخ ندادند! ﭘﺲ آنها اند و ﻗـﺪﺭﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭند! آقای قرائتی خودکار را از او گرفت و دوباره انـداخت ﺯﻣﯿﻦ و گفت: ﯾﺎ الله! ﻗﻠـﻢ ﺭا ﺑﻪ مـن ﺑﺪﻩ! و به وهابی گفت: ﺩﯾﺪﯼ که ﺧـﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩ! پس با منطق تو ﻫﻢ ﻣـﺮﺩﻩ است! مگر ﻫـﺮ که ﺯﻧﺪﻩ است ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﺗﻮ ﺑﺎشد؟ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
هزاران‌هزار دیده در فراق شمـا یعقوب وار خون می گریـنـد و فقـط با تمـاشای قـامت شما بینا می شوند. مـا در کنـار ی دل هایمــان ، شــاخه گل هـای ارادت را به دست گرفته و هــر آدینــه منتظـریـم کــه چونان پیامبر که‌از مکه به مدینةالنبی هجرت کرد، از مکه طلوع کنی‌و به مدینة المهــ♡ــدی دلها پا گذاری به دیـدار جمالت یا اباصالح المهدی. ان شاالله ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
آقا جان ، مولای من آن قدر نداشتنت درد دارد ، که جای همه شادمانی‌ های عالم را در قلبمان تنگ میکند. نمیدانم تا کی به استمرار شکستن دلت عادت خواهیم کرد. نمیدانم تا کی؛ بدون تو هنوز هایمان ، بالا می‌ آیند ... نمی دانم چقدر طول می کشد ؛ تا ما بفهمیم بدون تو ؛ زندگیمان، فقط یک بازی کودکانه است. آقا جان: روز به روز ولحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. تنها امید ادامه زندگی مـان تپش هـای قلب شماست. گـویی بی قراری دل هـای ما از شوق شمـاست. آقا ، بگو كه آمدنت نزدیك است آقا جـان دیگر از انتظار نگو از وصال بگـو. از پایان جمعه هـای بی تـو بگو! آقا جان بگو كـه به زودی هـدهد صبا خبر از آمدنتان را نـوید می دهد. بگو كـه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی. بگو كه دیگر غریب نیستیم. حضرت فرمودند: من آخرين جانشين پيامبر هستم وبه وسيله من است که بلا را از خاندان و شيعيانم دور ميسازد. بحارالأنوار، ج۵۲ ، ص۳۰ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امانتهای زندگی من_9.mp3
14M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙 سخنران : 🗒 حرکت به سمت امام ⏱ ۱۸ دقیقه و ۳۸ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
یـه شب مهمون داشتیم، کفش‌ها توی حیاط جفت شده‌ بود، همشون مرتب بودن ، جز یه که پاشنه هاش خوابونده شـده بود! و هرکس که می خواست بیاد تو حیاط اون کفـش رو می پوشید میدونید چـرا؟ چون پاشنه‌های کفش خوابونده شـده بود! یه مقدار که فکر کردم دیـدم بعضی‌ از ما آدما هم مثل همین کفش پاشنه خوابونده هستیم، اصلا برامون مهم نیست که چه کسی سوارمون میشه ! یادمون باشه که اگر سرخم کنیم، اگر خودمون به خودمون احترام نذاریم، اگر ضعیف باشیم، همه میخوان از ما سواری‌ بگیرند. کسی هم به‌ما احترام نمیذاره پس کفشِ خوابونده نباشیم انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
1_276196458.mp3
4.41M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙سخنران : 🗒 سیدعبدالکریم کفاش ⏱ ۰۴ دقیقه و ۰۶ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
روزی امیرالمؤمنین علی علیه السلام نـزد اصحاب خود فرمودند: مـن دلـم خیلی به حال ابوذر غفاری می‌ سوزد خـدا رحمتش کنـد. اصحاب پرسیدند چطور؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دسـتور خلیفه مامـوران جـهت بیعت گرفتن از برای خلیفه به خانه او رفتند چهار کیسه اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند ابوذر خشمگین شد، به ماموران گفت شما دو توهین به‌من کردید؛ اول آنکه فکر کردید مـن علی فـروشم و آمدید من را بخـرید ، دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شمـا با ایـن چهار اشرفی می خواهید مـن علی فـروش شوم؟ تمام ثروت‌های دنیا را که جمع کنید با یک تار موی علی علیه السلام عوض نمی‌ کنم. آنها را بیـرون کرد و در را محکم بست. مـولا گریه می‌ کردند و می فرمـودند: به خدایی کـه جان علی در ید اوست قسم آن شبی که ابـوذر درب خـانه را به روی سربـازان خلیفه محکم بست. سه شبانه روز بـود که‌ او و اش هیچ نخورده بودند. الکافی، ج ۸ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
اگر بـه جـای گفتن دیـوار موش داره و موش گوش دارد ، بگوییــم فرشته ها در حال هستنـد، نسلی از ما متولد خواهـد شـد که بــه جای مـراقبت مردم ، مراقبت خدا را در نظــر دارد قصه از جایی تلخ شد که درگوش یکدیگر خواندیم بچه را ول کـردی به امان خدا ، ماشین را ول کردی به امان خدا ، خانه را ول کـردی به امان خدا اینطور شـد که امانِ خدا شد مظهر ناامنی. ایکاش می دانستیم تـرین جای عالم، امانِ خداست... ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حاکم شهـر همیشه به آینـده دخترش فکر میکرد که دخترش رابه چه کسی بدهد که مناسب باشد. یک شب وزیر را صـدا زد و از او خـواست که شبانه مسجد برود تاجوانی رامناسب دختر او پیدا کند که مناجات و را بر خواب ترجیح دهد ... از قضـا آن شب دزدی قصـد دزدی در آن مسجد را داشت او قبل از رسیدن وزیر و سـربازانش به آنجا رسیـد . از دیوار مسجد بالا رفت وداخل مسجد شد. هنگامی که‌دنبال دزدی بود وزیر و سربازانش داخل مسجد شدند، دزد صدای در را شنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .. وزیـر او را در حال نماز شب دید و با خـود گفت: چه شوقی دارد این جوان برای نماز، دزد ازترس هـر نماز را که تمام میکرد نماز دیگری را شروع می‌کرد. وزیر دستور داد که سربـازان مراقب باشنـد نماز که تمـام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند او را بیاورند. آنها جـوان را نزد حاکم بردند حاکم تعریف نماز جوان را شنیـد ، به او گفت: تـو همانی کـه مـدت هـاست دنبـالش بودم و می خواستـم دامادم باشد ، اکنـون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تـو ایـن مملکت خواهی بود ... او آنچه را که میشنید را باور نمیکرد، سرش را ازخجالت پایین آورد وگفت خدایا مرا امیر گرداندی ودختر حاکم را به ازدواجم در آوردی، فقط بخاطر نماز شبی که ازترس خواندم! اگر این نماز از سر و خوف تو بـود چه به من میدادی!! انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
لذت آبتنی.mp3
3.94M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙 سخنران: 🗒 استغفار سلاح مومن ⏱ ۰۵ دقیقه و ۴۶ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
یکی از شاگردان آیت الله بهجت نـقل می‌کرد که همراه آقا می‌رفتیم درس، چشمم افتاد به ‌شان. قسمتی از کفه ‌اش جدا شده بود. می‌ دانستم خودشان که وقت نمی کنند اهل زحمت‌ دادن به دیگران هم نبود، حتی بـه مـن که سال ‌ها در کنـارشان بودم. بعد ازدرس به ایشان گفتم کف نعلینتون جدا شده ، اگه اجازه بدهید بدم درستش کنند آقا سـرش را به ‌طرف مـن چرخاند و با لبخندی فرمـود: خودم را هـم بلدی درست کنی؟ همیشـه وقتی می‌ کردند ، می‌ خندیدم این‌بار هم مثل همیشه ولی یک‌ دفعه دلم هُری پایین ریخت، او با این‌ همه و بنـدگی ، هنـوز هم به ‌فکر درست‌ کردن خودش است، اما من... چـه زیبا گفت فقیر شیرازی: در خانه اگر کس است ، یک حرف بـس است انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
1_365394352.mp3
3.82M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙سخنران : 🗒 بهترین مصلحت ... ⏱ ۰۷ دقیقه و ۰۰ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
تبلت خریده‌ بـود. وقتی پـدر تبلت رو دید سوال کرد دخترم وقتی تبلت رو خریـدی اولین کار که کردی چی بود؟ دختر گفت روی صفحه را با برچسب پـوشـانـدم و یک کاور هـم برای جلدش خریدم پدر گفت کسی مجبورت کـرد این کار را بکنی؟ دختر جـواب داد نه. پدرش گفت به نظرت با این کارت به شرکت سازنده‌ اش شد؟ دختر گفت نه پدرجان اتفاقا خود شرکت توصیه می کند که از کاور استفاده کنیم پـدر باز ادامه داد: چون تبلت زشت و بی‌ارزشی بود اینکار را کردی؟ جواب داد اتفاقا چون دلم نمی‌خواهد ضربه ای بهش بخوره و از قیمت بیفته این کار را کردم پدر با لبخند پرسیـد: کاور که کشیدی زشت شد؟ دختر گفت به نظرم زشت نشد ، ولی اگه هم میشد ، بـه حفاظتی که از تبلتم میکنه مـی ارزه. پدر نگاه با محبتی به چـهره دخترش انداخت وفقط گفت حجاب که میگن یعنی همین انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
دنیـا خـداست مهـم نیست نـقش ما غنی است یا تنگدست ، سـالـم است یا بیمار مهم این است که محبوب ترین کارگردان‌عالم نقشی به ما داده! نباید از سخت بــودن نقش گله مند بـود، چرا که سخت بودن نقش نشـانـه کارگردان به‌ شایستگی بازیگر است غر نزنیم . گله نکنیم. خدا حکمت همه‌کارها رامیداند فقط بهش بگو: ای که مرا خوانـده ای راه نشانم بده ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم هم همه زانوی غم‌به بغل گرفته بودند عارفی از کوچه ای می گذشت غـلامی را دیـد کـه بسیار و خوشحال است. به او گفت چطور در چنین وضعی میخندی و خوشحالی؟ جواب داد که مـن غلام اربابی هستم که چندین گله و رمـه دارد و تا وقتی برای او کار میکنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟ آن مـرد که از عرفای بزرگ بـود گفت: ازخودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند کرده و غـم به دل راه نمیدهد و مـن خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و باز نگران روزی خود هستم انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
چگونه عبادت کنم_48.mp3
11.57M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙سخنران : 🗒 توجه کردن به نماز ⏱ ۱۵ دقیقه و ۰۹ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
پادشاه به نجارش گفت فردا اعدامت خواهم کرد ، نجار آن شب از تـرس و دلهره نتـوانست بخوابـد. همسرش به اوگفت مانند هر شب بخواب خداوند يگانه است و درهای گشايش بسيار کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد وخوابيد صبح با صدای در زدن سربازان شاه ، چهره اش دگرگون شد و با به همسرش نگاه کرد و با دست لرزان در را بـاز کرد. دستـانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند سربازان با تعجب گفتند پادشاه مرده است. از تـو می خواهيم تابوتی برای او بسـازی. چهره برقی زد و از روی خجالت نگاهی به همسرش کرد. امیرالمومنین على عليه‌السلام فرمود مَنْ تَوكَّلَ عَـلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَسْبابِ؛ هركس به خدا تـوكل كند ، دشوارى ها براى او آسان مى شـود و اسباب برايش فراهم مى گردد. تصنیف و دررالکلم صفحه ۱۹۷ ، حدیث ۳۸۸۸ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
چگونگی حفظ پاکی نفس.mp3
3.4M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙سخنران : 🗒 از توبه خسته نشید ⏱ ۱۲ دقیقه و ۱۳ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
گفتم: لعنت بر شیطان! شیطان لبخند زد. پـرسیدم : چرا می خندی ؟ پاسخ داد: از تو خنده ام می‌گیرد پرسیـدم: مگر چه كرده ام؟ گفت: مرا لعنت می‌ كنی در حـالی كه هیـچ بدی در حق تو نكرده ام با تعجب سوال کردم: پس چرا زمین می خورم ؟ گفت نفس تو مثل اسبی است كه آن را رام نكرده‌ ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین میزند پرسیدم : پس تو چه كاره ای؟ پاسخ داد : هر وقت سواری آموختی ، برای رم دادن تو خواهم آمد ؛ فعلاً برو سواری بیاموز امیرالمومنین علی علیه‏‌السلام فرمود هرکس به حساب نفس‌خود رسیدگی کند به عیب خود آگاه شود انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
یک فـرد خـوب همیشه در تــو می مــاند ، یک فرد بهتر همیشه در رویای تو می ماند اما یک فـرد صادق همیشه درقلب تو میماند. صداقت تنهــا است کــه نمیشه در آن تقلب کرد ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
ﺍﺳﺘﺎﺩی ﺑﺎ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺧـﻮﺩ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ جنگل ﻣﯽﮔﺬشتند. ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩش گفت: ﻧﻬﺎﻝ ﻧﻮ ﺭﺳﺘﻪ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺎﺭ آﻣﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺯﻣﯿﻦ بیرون بیاورد. ﺟﻮﺍﻥ نهال را به رﺍﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﺮﺩ. ﭼﻨﺪ ﻗـﺪﻣﯽ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ ، ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐـﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯼ زیادی ﺩﺍﺷﺖ. ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﺍﯾـﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ بکن ﻫﺮﭼﻪ تلاش کرد درخت را از جا بکند نتوانست . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﺑـﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺗﺨـﻢ ﺯﺷﺘﯽ ﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﮐﯿﻨﻪ ، ﺣﺴﺪ ﻭ ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮی، ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺍﺛﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ، ﻣﺎﻧﻨﺪ آﻥ ﻧﻬﺎﻝ ﻧﻮﺭﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ به رﺍﺣﺘﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﺭﯾﺸﻪ آﻥﺭﺍ ﺩﺭ ﺧـﻮﺩ ﺑﺮﮐﻨﯽ ، ﻭﻟﯽ ﺍﮔـﺮ آﻥ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﺷﻮﺩ ﻭ مثل آﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺩﺭ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺟﺎﻧﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﺯﻧﺪ. ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ آن را ﺑﺮﮐﻨﯽ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯﯼ پیامبـر صلی الله علیه و آله فرمودند: گناه زیاد قلب انسان را فاسد می کند و در حدیث دیگر فرمـود: هنگامی که بنده‌ای گناه کند نقطه سیاهی درقلب او پیدا میشود، اگر توبه کند واز گناه دست بردارد و نماید ، قلب او صیقل می‌یابد و اگر بازهم به گناه برگردد سیاهی افزون میشود، تا تمام قلبش را فرا گیرد ... انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50