شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ... با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادو پیچش کردن ...! اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگ ها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست. داستان زندگی هم مثل همین کلم هست! ما روزهای زندگی رو تند تند ورق میزنیم و فکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم. و چقدر دیر میفهمیم که بیشتر غصه هایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود... زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم ...
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#نجات_از_عذاب_قبر
پیامبر صل الله علیه و آله فرمودند: حضرت عيسی علیه السلام از كنار قبری عبور كردند، ديدند كه صاحب آن قبر را #عذاب می كنند
سال بعد از كنار همان قبر عبور کرد ، ديدند كه صاحب آن قبر را عذاب نمی كنند. عرض کرد پروردگارا! من سال قبل که از اينجا عبور می كردم ، ديدم صاحبش معذّب است ، ولی الان ديدم عذاب از او برداشته شده است
ندا آمد که از اين مرد يک فرزند صالح و نيكو كردار است که راهی برای مردم هموار نمود و يتيمی را #مسكن داد ،پس من به بركت عمل فرزندش از گناه او درگذشتم و او را بخشیدم و عذابش برداشته شد. امالی صدوق مجلس ۷۷ صفحه ۳۰۶
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#غذای_بی_نمک_اسارت
یکی از بچه های اهواز به نام نصرالله قرایی دریکی از نامه هایش خطاب به مادرش چنین نوشته بود: #مادر جان ، حتماً همراه جواب نامه برایم عکس بفرستید ، چون نامهٔ بدون عکس مثل غذای بدون نمک است
با این مثال خواسته بود برای ارسال عکس تأکید کرده باشد. چند روز گذشته بود تا این که دیدیم سرو کلهٔ عراقی ها پیدا شد. بچه ها را جمع کردند و یکی از آنها خطاب به ما گفت: کِی غذای ما بی #نمک بوده که در نامه هایتان از بی نمکی غذا شکایت می کنید؟
با ناراحتی می گفت شما قدر خوبی های ما را نمی دانید. بعد هم نامه را برای ما خواند. بچه ها که پی به موضوع برده بودند ، به زور جلوی خنده خودشون رو گرفتند و تونستند به #عراقی ها بفهمانند که در این نامه چنین منظوری در کار نبوده است و هر طور بوده شرشان را کوتاه کردند. طنز در اسارت، ص۲۷
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
YEKNET.IR -Khotbe- MIRDAMAD.mp3
8.95M
نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
خطبه امامسجاد علیهالسلام
ایسرور عابدان عالم، امشب
کـه شـب #شهادت شـماست
، بـه درگاهـت می آیـم تـا بـر
جـوانـی ام دعـا کـنی ، تـا در
لطافـت و غلظـت و رقــت و
#نورانیت تو شنـاور شـوم و
ذوب شــوم در زلال نگاهـت
#شهادت_امام_سجاد علیــه
السـلام را خـدمـت همه شما
تسلیت عرض می کنم
#حاج_سیدمهدی_میرداماد
#عمرو_بن_جناده_انصاری
در کربلا یازده ساله بود ، پس از #شهادت پدرش به محضر امام حسین علیه السلام رسید و برای ورود به میدان مبارزه از امام اجازه خواست. اما امام اجازه نداد و فرمود پدرت در حمله اول سپاه دشمن به شهادت رسیده است و اکنون شاید مادرت راضی نباشد
عمرو عرض کرد آقا جان مادرم خود به من #فرمان داده. وقتی امام علیه السلام سخن او را شنید ، به او اجازه مبارزه داد. عمرو به میدان رفت و پس از مدتی مبارزه به شهادت رسید. دشمن سر او را از تن جدا کرد و به سوی سپاه امام حسین علیه السلام انداخت
مادرش سر را برداشت، خاک و خون را از آن پاک کرد ؛ سپس آن را بر سر مردی از سپاه کوفه که در نزدیکی او قرار داشت کوبید و او را به هلاکت رساند
سپس به خیمه بازگشت و عمود خیمه و بِنا بر روایتی شمشیری را بر گرفت و این رجز را خواند: من پیرزنی ضعیف و ناتوان و نحیف و سال خوردهام ، اما شما را ضربتی شدید می زنم تا از فرزندان شریف فاطمه #دفاع کنم. به دشمن حمله برد و دو نفر را به درک واصل کرد ، سپس امام حسین علیه السلام او را به خیمه باز گرداند
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#سیلی_خوردن_بخاطر_قرآن
رفته بودم قوچان بِهِش سر بزنم . گفتم یک وقت پولی، چیزی احتیاج نداشته باشد. دَمِ درِ #پادگان یک سرباز بِهِم گفت: حسین تو مسجده . رفتم داخل مسجد
دیدم سربازها رو دور خودش جمع کرده و دارند قرآن می خوانند نشستم تا قرآن تمام بشه . یک سرهنگی آمد تو ، داد و فریاد که این چه وضعشه؟ جلسه راه انداختید؟
حسین بلند شد ؛ قرص و محکم. گفت نه آقا! جلسه نیست. داریم #قرآن می خونیم. حظ کردم. سرهنگ یک سیلی محکم گذاشت توی گوش حسین و گفت فردا خودتو معرفی کن ستاد. همان شد
فرستادندش ظفار ، عمان . تا شش ماه ازش خبر نداشتیم . بعدا فهمیدیم آنجاست. کتاب خرازی ، رهی رسولی فر ، انتشارات #روایت فتح ، روای پدر سردار شهید حسین خرازی
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#بیست_سنت_اضافه
مقیم لندن بود ، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. #راننده بقیه پول را که بر می گرداند بیست سنت اضافه تر می دهد
می گفت چند دقیقه با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه ؟ آخر به خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی. گذشت و به مقصد رسیدیم
موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما #ممنونم . پرسیدم بابت چی؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم
وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم و مسلمان شوم ، فردا خدمت می رسیم
میگفت تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد. مشغول فکر با خودم بودم ، که داشتم تمام #اسلام را به بیست سنت می فروختم
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#انگشتان_دست
ای کاش از انگشتان دستمان یاد می گرفتیم یکی کوچک ، یکی بزرگ ، یکی بلند و یکی کوتاه ، یکی قوی تر و یکی ضعیف تر است اما هیچکدام دیگری را #مسخره نمی کند
هیچ کدام دیگری را کوچک نمی کند و هیچ کدام برای دیگری تعظیم نمی کند. آنها کنار هم یک دست می شوند و کار می کنند. چرا بعضی از ما آدم ها اگر از کسی بالاتر بودیم او را کوچک می کنیم و اگر از کسی پایین تر بودیم او را بزرگ تر از آن که واقعا هست #معرفی می کنیم
شاید یکی از دلایل کنار هم بودن انگشت ها به خاطر این باشد که یادمان باشد. نه کسی بنده ماست و نه ما بنده دیگری! آری ، باید با هم باشیم و کنار هم آنگاه #لذت یک دست بودن را خواهیم فهمید
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#عثمانبن_علی_علیهالسلام
عثمان از شهدای کربلا فرزند #امیرالمومنین علی علیه السلام و فاطمه بنت حزام معروف به ام البنین و از برادران حضرت عباس علیه السلام است
بنا بر برخی روایات ، عثمان در هنگام شهادت ۲۱ ساله بوده و فرزندی نداشته است. مدفن او در مقبره جمعی شهدای کربلا در حرم امام حسین علیه السلام است
روایت رجز عثمان در میدان جنگ را اینگونه بیان میکند: منم عثمان که مفاخر بی شماری دارم ، پدرم علی است که کارهای او آشکار است. پدرم ، پسر عموی #پیامبر پاک طینت است و برادرم حسین ، سرآمد برگزیدگان و پس از پیامبر و وصی پیروزمند او ، آقا و مولای همه ، بزرگ و کوچک است
خولی بن یزید اصبحی لعنت الله علیه تیری به پیشانی عثمان زد و او را از اسب به زمین افکند و مردی از بنی ابان سر از تن او جدا کرد. در #زیارت ناحیه مقدسه نام عثمان بن علی آمده و از او تجلیل شده است
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#اهمیت_نیت_صادقانه
ﻋﻤﻞ ﻭﺍﺣﺪ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ #ﻧﻴﺖ ﮔﺎﻫﻰ ﺗﻌﻈﻴﻢ ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺍﺳﺖ ، ﮔﺎﻫﻰ ﺗﺎﻡ ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﻧﺎﻗﺺ ﺍﺳﺖ، ﮔﺎﻫﻰ ﺍﺯ ﺳﻨﺦ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﺍﻋﻠﻰ ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺍﺯ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﺍﺳﻔﻞ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻮﺣﺸﻪ ﻣﺪﻫﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ
ﻇﺎﻫﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍبیطالب ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻓﻠﺎﻥ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﺩﺭ ﺍﺟﺰﺍﺀ ﻭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻇﺎﻫﺮﻯ ﻋﻤﻞ ﻫﻴﭻ ﺗﻔﺎﻭﺗﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﻟﻴﻜﻦ ﺁﻥ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ #ﻣﻌﺮﺍﺝ ﺍﻟﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﺍﻋﻠﻰ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﺳﻘﻮﻁ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﺍﺳﻔﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻇﻠﻤﺖ ﺷﺒﻴﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
بوﺍﺳﻄﻪ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﻧﺎﻥ ﺟﻮﻳﻦ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻋﺼﻤﺖ علیهم السلام ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ می دﻫﻨﺪ ، ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺧﺪﺍﻯ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺩﺭ ﻣﺪﺡ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﻓﺮﺳﺘﺪ. #ﺟﺎﻫﻞ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﻰ ﻭ ﻏﺬﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻣﺮ ﻣﻬﻤﻰ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎ ﺍین که ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺲ می ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﻮﺩ ﻭ ﭼﻴﺰ ﻣﻬﻤﻰ ﻧﻴﺴﺖ ، ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ #ﻗﺼﺪ ﺧﺎﻟﺺ ﻭ ﻧﻴﺖ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ. ﺭﻭﺡ ﻋﻤﻞ ﻗﻮﻯ ﻭ ﻟﻄﻴﻒ ﻭ ﺍﺯ ﻗﻠﺐ ﺳﻠﻴﻢ ﺻﺎﻓﻰ ﺻﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﻛـﻪ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺍین قدر ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖ. منبع چهل حدیث امام خمینی
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#رابطه_تقوا_و_علم
بزرگترین آیه قرآن ، آیه ۲۸۲ سوره بقره است. آخر این آیه یه عبارت کوتاه داره که یه دنیا حرف توش هست . اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اَللّٰهُ ، #تقوا داشته باشید ، خدا به شما تعلیم میدهد.
اونایی که دنبال کتاب اخلاق و استاد و ذکر و ... هستند. خدا می فرماید تو تقوا داشته باش هرچه لازم باشه خودم یادت میدم.
دقتکنیم: خودِ خدا معلّمت میشه . یُعَلِّمُکُمُ اَللّٰه. پس یادت باشه قلب پاک و با تقوی ، مثل آینه ، علوم و #حقایق رو می گـیره
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#امداد_غیبی_یعنی_چه؟
زیاد شنیده بودم که داخل جبهه امداد غیبی بیداد می کنه و حرف و #حدیث های فراوان راجع به این قضیه زیاد بود . خیلی دوست داشتم جبهه برم و ببینم امداد غیبی چیه؟
تا اینکه پام به جبهه باز شد و بعد مدتی قرار شد راهی عملیات بشیم. بچه ها از دستم ذله شده بودند. از بس سوال کرده بودم. یکی از بچه ها عقب #ماشین که سوار بودیم گفت: می خواهی بدانی امداد غیبی یعنی چی؟
با خوشحالی گفتم معلومه. ناغافل قابلمه ای در آورد و سرم رو کرد داخلش ، تا چانه بودم تو قابلمه. سرم تو قابلمه گیر کرده بود. اونها می خندیدند و من ناراحت بودم
یک دفعه زمین و زمان به هم ریخت و صدای #انفجار و شلیک گلوله بلند شد. باقی ماجرا یادم نیست. وقتی به خودم اومدم که دیدم افتادم گوشه ای و دو سه نفر دارند قابلمه را از سرم بیرون می کشند
بعد از در آوردن سرم از قابلمه ، یکی از اونها گفت پسر عجب شانسی آوردی. تمام آنهایی که تو ماشین بودند شهید شدند جز تو. ببین ترکش به #قابلمه هم خورده! اونجا بود که فهمیدم امداد غیبی یعنی چه؟
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
4_5785029778994103905.mp3
4.88M
@noktehayenabekotah
به امیـرالمـومنین علی علیه
السلام عرض کردند #مومن
کیست؟
امیرالمومنین فرمـود مومن
هدفش قبـولی #عمل است
عمل با ریا به جایی نمیرسه
▪️ #حجت_السلام_علوی
#جابر_بن_حجاج_تیمی
از شخصیت های بزرگ شیعه و از سوارکاران شجاع کوفه بود. #مورخان نام او و پدرش را با اختلاف ذکر کرده اند. او را جابر بن حجاج بن عبدالله از قبیله بنی تیمو از نسل تیم الله بن ثعلبه بن عکابه هم نام برده اند
برخی نقل کردند که او غلام عامر بن نهشل تیمی بود. برخی مورخان نیز او را ایرانی تبار دانسته اند. جابر بن حجاج از رهبران شجاع و #بزرگان کوفی بود که با مسلم ابن عقیل علیه السلام در کوفه بیعت کرد و در نهضت مسلم شرکت داشت
بعد از خیانت کوفیان و بازداشت و شهادت حضرت مسلم علیه السلام ، جابر خود را پنهان کرد و وقتی خبر ورود #امام_حسین علیه السلام را به کربلا شنید ، چند روز پیش از عاشورا به همراه گروهی از کوفه خارج شد و توانست در کربلا به سپاه امام بپیوندد
برخی گفته اند او از لشگر عمر ابن سعد به سپاه امام پیوست. صبح عاشورا جابر از امام خود #اجازه جنگ گرفت و به میدان رفت و جنگید و در اولین حمله همه جانبه لشگر عمر سعد با گروهی از دوستانش به شهادت رسید
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#کنایه_سیدالشهداء_به_شیخ
عارف شیدا جناب کل احمد تهرانی میفرمود: روزی با شیخ رجبعلی خیاط و مرحوم تزودی و گروهی از دوستان به امام زاده صالح علیه السلام رفتیم و در صحن حرم نشستیم
شیخ در خلال صحبت هایشان آرزو کردند که ای کاش در صحرای کربلا حاضر بودم و در آنجا به یاری #سیدالشهداء علیه السلام می شتافتم. در میان همین صحبت ها بودیم که ناگهان تگرگ مفصلی شروع به باریدن کرد
به غیر از مرحوم تزودی من و دیگر رفقا به طرف پناهی حرکت کردیم. اما تزودی سرش را زیر تگرگ ها گرفته بود و با اشک و لابه می گفت: خدایا بزن! زورت به سر کچل من رسیده؟ پس بزن.
در همین احوالات که منتظر تمام شدن تگرگ بودیم حضرت سیدالشهداء در عالم معنا به شیخ الهام کردند که در روز عاشوراء درست مثل همین #تگرگ ها بر سر من و یارانم تیر می بارید ولی هیچ کدام فرار نکردند.
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#پدر_و_پسر_مازندرانی
رفته بودیم تفحص ، منطقه چیلات ، پیکر دو تا شهید پیدا شد. یکی از این #شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگه لای پتو پیچیده شده بود . معلوم بود که مجروح شده بوده
سر شهید داخل پتو روی دامن شهید نشسته بود ، #پلاک داشتند ، پلاک ها را دیدیم که به صورت پشت سر هم هستند ، ۵۵۵ و ۵۵۶ بود
متوجه شدیم که با هم پلاک گرفتند. معمولا کسانی که با هم خیلی رفاقت داشتند ، با هم می رفتند پلاک می گرفتند. داخل کامپیوتر اسامی رو جستجو کردیم.
فهمیدیم که شهید نشسته پدر بوده و شهید داخل پتو فرزند . پدر سر پسرش را به دامن گرفته بوده. #شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی و فرزندش شهید سید حسین اسماعیل زاده اهل روستای باقر تنگه بابلسر
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#شوخی_با_نامحرم
ابوبصیر نقل میکند: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم ، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام محمد باقر علیه السلام رسیدم ، امام مرا مورد مؤاخذه و #سرزنش قرار داد و فرمود:
کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟
ابو بصیر می گوید از شدت شرم و #خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم. امام باقر علیه السلام فرمود: شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن. بحارالانوار جلد ۴۶ صفحه ۲۴۷
متاسفانه این روز ها در فضای مجازی شاهد گروه های چت و گپ هستیم که با هدف راه اندازی شده اند و #حرمت ها در گروه ها حفظ نمی شود . مراقب عزیزانمون باشیم
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
@noktehayenabekotah
#امام_حسین_عليه_السلام
إيّاكَـــ و مـــا تَعتَذِرُ مِنـهُ ؛ فإنَّ
المُؤمِنَ لا يُسی ءُ و لا يَعتَـذِرُ،
و المُنافِــقَ كُلَّ يَومٍ يُســيءُ و
يَعتَذِرُ
مبادا كارى كنىكه #مجبور به
عذرخـواهى شـوی زيرا مؤمن
كارى نمیكند كه عـذر بخواهد
و #منافق هر روز با كـردار بد
خود، ازديگران عذر میخواهد
📚 تحف العقول صفحه ۲۴۸
#ابو_ثمامه_صائدی
ابو ثمامه از یاران سید الشهدا و شهید نماز روز عاشوراست . او از چهره های سرشناس #شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع بود. مسلم بن عقیل علیه السلام در ایام بیعت از مردم کوفه ، او را مسئول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار داده بود. پیش از شروع درگیری های کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست
ظهر #عاشورا ابو ثمامه خدمت امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد جانم به فدای شما، چنین میبینم که دشمنان به شما نزدیک شده اند . به خدا قسم شما کشته نخواهی شد مگر این که من پیش از شما کشته شوم دوست دارم خدای خود را در حالی ملاقات کنم که این نماز اول وقت را بخوانم
امام نگاهی به بالا افکند و فرمود: نماز را به یادم آوردی، خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. آری ، اینک اول وقت نماز است . مهلتی از سپاه دشمن خواستند . آنگاه ابو ثمامه و جمعی دیگر ، با امام حسین علیه السلام نماز جماعت خواندند
ابو ثمامه جزء سه نفری بود که از یاران امام تا عصر عاشورا زنده مانده بودند. برخی گفته اند که در اثر #جراحت های بسیار بر زمین افتاد ، خویشانش او را به دوش کشیده و از میدان به در بردند...
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah
#لباس_های_شسته_شده؟
زمانی که در قرارگاه رعد بودیم . گاهی بچه ها هنگام رفتن به حمام لباسهای چرک خود شون رو کنار حمام می گذاشتند تا بعدا اونها را بشورن
بارها پیش اومده بود که وقتی بچه ها برای شستن #لباس رفته بودند ، لباسها رو شسته و پهن شده می دیدند . تعجب کرده بودیم که چه کسی این کار را انجام داده ....
یک روز معما حل شد و یکی از رفقا خبر آورد که اون کسی که به دنبالش بودید ، کسی جز تیمسار عباس بابایی ، فرمانده قرارگاه نیست
از اون به بعد بچه ها از بیم آنکه مبادا زحمت شستن لباس هایشان بر دوش جناب #بابایی بیفتد ، یا آنها را پنهان می کردند و یا زود می شستند و دیگر لباس چرک در حمام وجود نداشت.
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah