eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
5.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بنده‌ خدایی در دل شب برای عبادت و دعا به رفت. داخل مسجد کسی نبود شروع به نماز خواندن کرد دو رکعت نمـاز که خواند ناگاه صدای خش خشی از گوشه ی مسجد شنید با خودش گفت پس من داخل مسجد نیستم ، شخص دیگری هم باید در مسجد باشد. شیطان اورا وسوسه کرد و با حالت ریا صدای خود را بلند کرد ودر حمد نمازش وَلَاالضَّالِّينَ‌ را با مد کشیده می‌ خواند به‌خیال اینکه این شخص فردا داخل محل اعلام میکنه که دیشب فلانی را در مسجد دیدم ، با چه حالی تا صبح مشغول و راز و نیاز بود وبا همین فکر و خیال عبادت کرد و نمـاز خواند تا اینکه صبح شد وهوا روشن شد وقتی خواست از مسجد خارج بشود دید یک سگ ضعیف از گوشه مسجد حرکت کرد و بیرون رفت یک باره به خودش آمد و فهمید که همه آن خش خش ها از آن سگ بوده که از سرمای شب به مسجد آورده بوده و با خود گفت همه‌ی عبادات شب گذشته‌ ام به جای تقرب به خدا تقرب به یک سگ بوده ... انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Ghahhar_roze5-ramazaan_F_123093.mp3
746.8K
دعای روز پنجم   اللهـــمّ اجْــعَلْـنی فیــهِ مــن المُسْتَغفـرینَ واجْعَلْنـی فـیهِ مــــن عِبــــادَکَ الصّـالـحیـنَ القـــانِتـیــن واجْـعَلْنـی فـیهِ مــن اوْلیــائِـکَ المُقَـــرّبـیــنَ بِرَأفَـتِکَ یـا ارْحَـمَ الرّاحِمین   قرار بده دراین روز از آمـــرزش جــویان و قـرار بده مرا در این‌روز از بندگان شایسته وفرمانبردارت قرار بده‌مرا دراین روز ازدوستان نــزدیکت به مهربانی خودت ای مهربان ترین مهربانان ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
... استاد با شاگردش از باغى می‌گذشت که چشمشان بـه‌ يک کفش کهنه افتاد شاگـرد گفت گمان می کنم ايـن کفش هـای کارگرى است کـه در اين باغ کار می کنـد. بيا با پنهان کردن ها عکس العمـل او را ببينيم و بعد کفش ها را پس بدهيم و کمى شاد شويم استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيـم ، بيا کارى که می گويم انجام بـده و عکس العمـل او را ببين! بیا و مقدارى پـول درون آن قرار بده‌. پذيرفت و بعـد از قرار دادن پول مخفى شدند کارگر کـه براى عـوض کـردن لباس به‌ وسائل خود مراجعه کرد ، همين‌که پا داخل کفش کرد متوجـه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى، پول ها را ديد با گريه فرياد میزد خدايا شکرت ای خدايی کـه هيچ وقت بنده ات رو فراموش نميکنى ميدانى که مريض و فرزندان گرسنه دارم. به ایـن فکر می کردم که امروز با دست خالى و باچه رويی به نزد آن‌ها باز گردم و همين طور اشک می‌ ريخت. استاد بـه شاگردش گفت: هميشه سـعى کن بـراى شادی خودت ببخشى نه بستانی .. انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.... حاج آقا فرحزاد فرمـود روزی عابدی سگی رادید که خیلی زشت بود گفت چقدر این سگ زشت است وقتی این حـرف را زد ، در روایت داریم که این سگ بـه قـدرت مقـابل این آقا زانو زد و به زبان فصیح و بلیغ گفت: ای‌عابد اگربه خلقت کُننده ایراد داری می ‌توانی مـرا تغییـر بدهی ، بده. مرا خدایی به‌ وجود آورد که تو را هم به وجود آورده ، یعنی شما به خدا ایراد می گیری؟ درروایت دیگر داریم یکی از همسران پیغمبـر صل الله علیه و آله کـوتاه قد بود؛ آمد از جایی بگـذرد همسـر دیگر پیغمبر اشاره کرد چقدر کوتاه و زشت است! پیغمبرخدا فرمود گناهی مرتکب شدی کـه با آب های دریا پاک نمی‌شـود! یعنی کفر میگویی! به خدا میگویی چرا این را به وجود آوردی؟ چرا این را قـد کوتاه ‌آفریدی؟ از خدا ایراد نگیریم انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شخصی جعبه‌ای پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى همسر خودش و گفت شوهرم آهنگر بود و از روى بى‌ عقلى دست راستش و نصف صورتش را در یک حادثه ، در آهنگرى از دست داد و مدتى بعد هم از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود وقتى هنوز مریض و بدحال بود چند بار در مورد برگشت دوباره سر کارش با او صحبت کردم ولى‌ به جاى اینکه سر کار آهنگرى برود میگفت که دیگر با این‌ بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود. من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمی خورد لذا برادرانم را صدا زدم وبا کمک آنها او را از خانه و بیرون انداختیم تالااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم با رفتن او بستگان وقتى دیدن وضع ما خرابه از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بسته‌ هاى غذا و پول را برای ما آوردید ما به شدت به آن نیاز داشتیم . اى کاش همه‌ی انسانها‌ مثل شما و اهل معرفت بودند آن شخص تبسمى کرد وگفت‌ حقیقت این بسته‌ رامن تهیه نکردم. فروشنده ای دوره‌ گرد امروز پیش من آمد و از من خواست این‌ها را به شما برسانم. بعد از تحویل امانتها به آن زن وقتی خواست برود گفت یادم‌ رفت بگویم، دست راست ونصف صورت دوره‌گرد سوخته بود انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Ghahhar_roze6-ramazaan_F_123092.mp3
832.5K
دعای روز ششم   اللهمّ لاتَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِکَ ولاتَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ و زَحْزحْنی فـیهِ من مـوجِبـــاتِ سَــخَطِکَ بِمَـنّکَ وأیادیـکَ یا مُــنْتهی رَغْــبـةَ الرّاغبینَ   مــرا در ایـن ماه به خاطـــر نــزدیـک شـــدن بـه نـافـرمـانی ات وامـگذار ، و بـا تازیـــانــه هـای انتقـامت عــذاب مکن ، و از موجبات خشمت دورم بدار، به فضل و عـــطاهــایت ، ای نهــایت دلبستگی دلشدگان ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امیرالمومنین علیه السـلام در یکی از روزها کـه به اهالی مـدینه و اصحاب پیامبر احتجاج می‌نمود و از و وصـایت خویش دفاع می کرد ، در فرازی از دفاع خود فرمود: مسلمانان آیا در میـان شما به غیـر از مـن کسی هست که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله او را بـه دوش خود سـوار کرده تا بت‌های مشرکان را از بام کعبه به زیر کشیده باشد؟ گفتند خیر. امالی شیخ طوسی، صفحه ۵۴۹ امیرالمومنین علی علیه السـلام خود، مـاجرا را این گـونه فرمودند که شبی صـلی الله علیـه و آله مـرا به منزل خدیجه سلام الله علیها دعـوت کرد. زمانی که به آنجا رفتم فرمودند یا عـلی! به همراه مـن بیا! آن حضرت در آن شب ازمنزل خارج و من نیز به دنبال پیامبر رفتم. از کوچه‌ های مکه گذشتیم تا اینکه بـه مقابل خانه کعبه رسیدیم بـه لطف الهی همه در خواب بودند و کسی از مردم مکه بیـدار به نظر نمی رسید. رسول الله صلی الله علیه وآله خطاب به من فرمـود یا علی از دوش من بالا بـرو ، سپس خم شـد و من از دوش حضرت بالا رفتم وبه پشت بام کعبه رسیدم. تمام بت های موجود را سرنگون کردم و از آنجا دور شدیم و برگشتیم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود یا علی اولین کسی که را شکست جدت ابراهیم بود وبعد از او تو هستی‌. م‌: الفضائل ، ابن‌ شاذان صفحه ۹۷ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شخصی ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ‌ ی ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ میکرد. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ تنهایی ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ، ﺩﺭب بست ﻭﺍﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ هیچ کس ﻣﺘـﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ پنج ﺳﺎﻋﺖ، بنده خدا ﺩﺭﺣﺎلت ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩکه نگهبان ﮐﺎﺭﺧـﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐـﺮﺩ ﻭ او ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ. پس از بهبود حالش ، ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ سوال کرد ﭼﻄﻮﺭ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﺯدی؟ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ داد که ﻣـﻦ نزدیک سی ﺳﺎﻝ است ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﺎﺭ میکنم ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮها ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ میرﻭﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮانی ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ بامن ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ من خداحافظی ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﺭﺝ میشوی؛ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮا ﺑﺎ من ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ نیستم ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣـﺎﻧﻨﺪ روزهـای ﻗﺒـﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺗـﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ سری ﺑﺰﻧﻢ. ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ سلام و خداحافظی ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ چونﺍﺯ ﻧﻈﺮت ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻡ. به هم احتـرام بگذاریم. بی‌ تفاوت بودن خصلت زیبایی نیست ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Ghahhar_roze7-ramazaan_F_123091.mp3
779K
دعای روز هفتم   اللهمّ اعنّی فیهِ علی صِیامِهِ وقیـامِهِ وجَـــنّبنی فـیـهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بدوامِهِ بتـوفیـقِکَ یـا هـادیَ المُضِلّین   خدایا یاری کـن مـرا در این روز بــــر روزه گــرفــتــن و عبادت و برکـنارم‌ دار در آن از و گنـاهـان و روزی‌ ام کـن در آن یادت را بــرای همیشــه بــه‌ تــوفیق خودت‌ای راهنمای گمراهان ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50