#ورود_به_کربلا
#ورودیه
طور سینا بوده گویا سینه ی این سرزمین
ساکن این خاک بوده مدتی عرش برین
هفت پرده خَرق شد از سجده بر این آستان
بارگاه قدس بر این خاک میساید جبین
کعبه مشغول طواف خیمه گاه اقدسش
با نوای "ادخلوها بسلام آمنین"
فخر بفروشد زمین کربلا بر آسمان
چون که با خون حسین بن علی گشته عجین
نام هایش غاضِریه، عَقر یا کرببلا
هر کدام از نامها با مقتلی گشته قرین
آیه های قدر میآیند با هم کربلا
کاروان آیههای نور قرآن مبین
یک به یک حوریهها مستوره و بین حجاب
پردهدار محمل آنها یل ام البنین
شد مطاف نُه فلک قنداقه شش ماههاش
حاجی گهواره ی او آسمان هفتمین
آمده زهرای مرضیه به استقبالشان
پیشواز کاروان آمد امیرالمومنین
پای بگذارد به روی خاک چون ناموس دهر
بال بگشاید به زیر پای او روح الامین
خیمه زد غم در دل زینب به هنگام نزول
آسمانها نیز از اندوه او اندوهگین
گفت بانو این زمین بوی جدایی میدهد
میرسد بر گوش جان از این زمین آهی حزین
مریم و آسیه و هاجر عزادارت شدند
نوحه خوانی میکند زهرا برایت این چنین
گیسوانت را به دست باد دادی عاقبت
حنجرت را دادهای بر خنجر شمر لعین
خاک بر رخساره "خدّ التریب" من نشست
آه ای "شَیبُ الخَضیبم" آه "مقطوع الوَتین"
آه از وقتی که دست سفلگان افتاده بود
خیمه و عمامه و انگشتری شاه دین
"یا غیاث المستغیثینِ" لب تو چکمه خورد
نیزه ها خوردی به وقت گفتن "هل من معین"
خاک بر سر ریخته کرببلا وقتی شنید
رو بگیرد زینب پردهنشین با آستین
#محسن_حنیفی
@nooheemajmaozakerin
#ورود_به_کربلا
#ورودیه
عباس آمده است و علی اکبر آمده است
وقتی رباب هست علی اصغر آمده است
جمعند خانواده زهرا کنار هم
اینجا برادری است که با خواهر آمده است
یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار
یک سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است
صفین دیده اند که با دیدن حسین
آه از نهاد این همه لشکر برآمده است
اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت
ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است
حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است!
با بچه های فاطمه آب آور آمده است
گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست
رودی کشیده ایم که از کوثر آمده است
زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت
اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است
شاید به شام می رسد این ره که هر زنی
در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
#محسن_ناصحی
@nooheemajmaozakerin
نوحه ورود به کربلا
سبک ساقی ساقی ای ساقی
ای غریب بی یاور یار نازنین برگرد
ای حسین بی لشکر یار و شاه دین برگرد
این زمین دلگیر و این زمین اندوه است
میوه ی دل مادر زود از زمین برگرد
یار نازنین برگرد زود از این زمین برگرد
تا که کربلا گفتی پنجه تا سَر من سوخت
یاد مادرم کردم کل پیکر من سوخت
وه چه غربتی دارد اضطراب و دلشوره
گریه ام گرفت اینجا دیده ی ترِ من سوخت
یار نازنین برگرد زود از این زمین برگرد
لاله های باغ تو جمله می شود پرپر
قاسمت به خون غلطان کشته می شود اکبر
پهلوان تو عباس میخورد زمین با سر
پاره می شود اینجا حنجر علی اصغر
یار نازنین برگرد زود از این زمین برگرد
دشمن تو می آید قصد جان شیرینت
خون سرخ تو ریزد پای دین و آئینت
این زمین پر ماتم گود قتلگاه دارد
شمر بی حیا آنجا می رسد به بالینت
یار نازنین برگرد زود از این زمین برگرد
#هادی_همتی (دلسوخته)
#امام_حسین_ع #نوحه
#ورود_به_کربلا #واحد
@nooheemajmaozakerin
شد_خیمه_ها_برپا__هادی_همتی.mp3
5.69M
نوحه ورود به کربلا #زنجیرزنی
آمد شه خوبان
با جمله ی یاران
در کربلا مهمان
شد با نوای دل
با قاسم و اکبر
با عون و با جعفر
عباس و با اصغر
در آخرین منزل
ای آه و واویلا
شد خیمه ها برپا
این سرزمین غم
این وادی ماتم
عالم زند بر هم
این کربلا باشد
حسی غریب دارد
حال عجیب دارد
این بوی سیب دارد
این نینوا باشد
ای آه و واویلا
شد خیمه ها برپا
فرزند پیغمبر
تنها و بی لشکر
با خواهر و دختر
با یک دل تنگ است
آن سوی این میدان
کفار بی ایمان
با خنجر برّان
آماده ی جنگ است
ای آه و واویلا
شد خیمه ها برپا
نزدیکی دریا
شد خیمه ی سقا
اما در این صحرا
گلها شود پرپر
شش ماهه بیتابه
لب تشنه ی آبه
وقتی که میخوابه
در دامن مادر
ای آه و واویلا
شد خیمه ها برپا
زهرا پریشونه
بی تاب و گریونه
پیوسته میخونه
نور دل مادر
در روز عاشورا
با خشکی لبها
گردد حسین تنها
مظلوم و بی یاور
ای آه و واویلا
شد خیمه ها برپا
ای وای از آن گودال
وای از تن پامال
از تشنه ی بی حال
پیراهنی کندن
ای وای از آن خنجر
وقتی بُرد حنجر
تن را کُنَد بی سر
در حال جان دادن
ای آه و واویلا
شد خیمه ها برپا
#هادی_همتی
#ورود_کاروان_به_کربلا
#زنجیرزنی #واحد
@nooheemajmaozakerin
کاروان_رسید__هادی_همتی.mp3
4.84M
ورود کاروان به کربلا #زنجیرزنی
کاروان رسید از راه
کربلا کربلا کربلا
خیمه ها شدن برپا
کربلا کربلا کربلا
مهمان رسید بر تو
بادا پذیرایی
جانان جانانه
آنی نباید که
این کاروان بیند
حسی غریبانه
آغوش خود وا کن
بر عاشقانی که
بوی خدا دارند
یاران ثارُالله
هر یک در این منزل
بس ماجرا دارند
کاروان رسید از راه
کربلا کربلا کربلا
خیمه ها شدن برپا
کربلا کربلا کربلا
یک طفل ششماهه
در دامن مادر
با خنده می آید
یک دختر زیبا
رفته سه سال عمرش
تابنده می آید
اصل وفا آمد
اوج حیا آمد
صاحب علم آمد
عباس نام آور
با ذکر یا حیدر
اندر حرم آمد
کاروان رسید از راه
کربلا کربلا کربلا
خیمه ها شدن برپا
کربلا کربلا کربلا
اکبر گل لیلا
با قاسم رعنا
با عزم مردانه
دور و بر زینب
هستند بلا گردان
مانند پروانه
سالار دین آمد
با عابدین آمد
بی لشکر و تنها
آمد حسین گردید
عرش و زمین لرزان
شد کربلا غوغا
کاروان رسید از راه
کربلا کربلا کربلا
خیمه ها شدن برپا
کربلا کربلا کربلا
#هادی_همتی
#ورود_کاروان #زنجیرزنی
@nooheemajmaozakerin
4_5902482742104296976.mp3
5.84M
سبک،☝️دوم محرم
خیمه در این صحرا،مزن برادرجان
داره میاد بوی،جدایی و حِرمان
کرببلا گفتی،شد تو دلم غوغا
گفته برام مادر،قصه ی عاشورا
بیا بریم از این زمین پر غم و غصه
غم پدر مادرم و داداش حسن بسه
طاقت دوری تو رو دیگه ندارم من
میترسم آخر بزنم به حنجرت بوسه
میترسم بی برادر شم،بیا برگرد غریب من
نکن با رفتنت داداش،غم عالم نصیب من
خیمه نزن در این زمین،حسینِ من
ببین برادرجان رقیه میلرزه
ببین که اصغر از حرمله میترسه
اینجا میشه پرپر اکبر و هم قاسم
بدون دست میشه ماه بنی هاشم
ز غصه ی تو میرسه جون همه بر لب
گرد اسیری میشینه روی سر زینب
شکسته میشه حرمت بچه های زهرا
رقیه میافته زمین از بالای مرکب
بیا بگذر از این صحرا بجان مادرت زهرا
ببین حال پریشانم عزیز حیدر و طاها
خیمه نزن در این زمین،حسین من
@nooheemajmaozakerin
محمدرضاقاسمی_نادم
4_5902482742104296976.mp3
5.84M
سبک،☝️سوم محرم
خرابه دلگیره،دلم پر از درده
غم فراق تو،منو پیرم کرده
عمه میگفت بابات،رفته سفر اما
خودم دیدم رو نی،سرِتو رو بابا
افتادم از ناقه و موندم تو دل صحرا
ظلمت شب بود و منم یه دخترِ تنها
زجرِ پلید اومد و زد سیلی به روی من
به پیش چشم مادر غمدیده ات زهرا
ببین بابا که افسردم ز هجر روی تو بابا
به سن کودکی بابا شدم خسته از این دنیا
من الذی ایتمنی،اَبَاالمظلوم
زِ کربلا تا شام،خیلی کتک خوردم
نبود اگه عمه،ز غصه می مُردم
نگاه که میکردی، از بالای نیزه
خون به دلم کردی، از بالای نیزه
دیدم که اشک میریختی رو نیزه برای من
بند اومد از گریه برای تو صدای من
به لُکنت زبون من حرمله میخندید
میکرد اهانت به شما جلو چشای من
شده موهام سفید و گشته روی من چنان نیلی
شده چشمام کبود و تار ز بسکه خورده ام سیلی
من الذی ایتمنی،اَبَاالمظلوم
@nooheemajmaozakerin
محمدرضاقاسمی_نادم
4_5902482742104296976.mp3
5.84M
سبک،☝️شب چهارم
خواهر تو درباب،دوتا پسر دارم
برای شمشیرا،دوتا سپر دارم
بده برادرجان،اجازه ی میدان
به کودکان من،تا که شون قربان
گریه و زاری میکنن تو خیمه طفلانم
قبول کن هدیه هامو تو ای سلیمانم
شدن ز داغ قاسم و اکبر تو نالان
نذار که شرمنده بشم پیشِت حسین جانم
دوتا طفلی که من دارم فدای تارِ موی تو
ندارم بیش از این داداش کنم قربانِ کوی تو
هستی من فدای تو،حسین جانم
نوبت طفلان، زینب کبری شد
کرببلا یکسر ،دوباره غوغا شد
شد زرهِ آن دو ،کفن در آن میدان
هردو رجز خوان و، چو شیر نر غرًان
شدن شهید و پاره پاره پیکر از کینه
اشک حسین میریزه از غم بروی سینه
پیکر پاکشونو میبرد و به خود میگفت
رسم امانتداری ای خدا مگه اینه
نیومد بیرون از خیمه که شرمنده نشه داداش
فرو برد بغض خود زینب نشه گریون پیشه داداش
هستی من فدای تو،حسین جانم
@nooheemajmaozakerin
محمدرضاقاسمی_نادم
4_5902482742104296976.mp3
5.84M
سبک،☝️شب پنجم
وداع آخر شد ، عمو به میدون رفت
گویی که عبدالله،ز پیکرش جون رفت
سپرده شاه دین، به زینب کبری
گل پسر آقا ، امام مجتبی
گفت که نذار بیاد بیرون زِخیمه عبدالله
نذار بشه اسیر دشمنای آل الله
نذار ببینه نعل تازه و حرومی ها
نذار ببینه افتادم به زیر دست و پا
بیاد میدون میشه کشته به دست شمر و حرمله
میشم شرمنده ی داداش حسن و مادرش رمله
عموحسین عموحسین ،عمو جانم
شده عمو تنها بین حرومی ها
پر شده گودال از نیزه ی کوفی ها
نخورده تا نیزه بر دهن و پهلو
بذار برم عمه به یاریِ عمو
دوباره میشم یتیم و بی پدر ای عمه
آخه برای من عمو مثه پدرمه
شهید شدن قاسم و اکبر و علی اصغر
اگه نرم دق میکنم ز غصه تو خیمه
رها شد دست عبدالله ز دست زینب کبری
سپر شد بر عموی خود به زیر نیزه ی اعدا
عمو حسین عموحسین،عموجانم
@nooheemajmaozakerin
محمدرضاقاسمی_نادم
4_5902482742104296976.mp3
5.84M
سبک،☝️شب ششم
قاسمم و اِبنِ، شیر جمل هستم
کسی که گفت احلی،من العسل هستم
وصیت باباست،که کربلایی شم
برم به قربانگاه ، و من فدائی شم
عمو ببین نامه اُوردم برات از بابا
گفته عموتو نذاری تنها تو کربلا
گذاشت عمو نامه ی داداشو رویِ چشماش
گفت چجوری ببینمت به زیر مرکبها
برای من تو هستی چون علیًِ اکبرم قاسم
که حتی بهتری از اکبر و از اصغرم قاسم
یابن اخاه یابن اخاه ، عموجانم
شد عازم میدون ، قاسم دامادم
خدا ببین من به ، چه روزی افتادم
تو میدون افتاده ، به زیر سُم اسب
میگه عمو جانم ، برس به فریادم ۲
شکسته شد استخونای دست و پات قاسم
فاصله افتاده میون مَفصلات قاسم
سینه به سینه جسمتو به خیمه می بردم
کشیده میشد ولی به زمین پاهات قاسم ۲
شده بشکسته پهلویت بِسان مادرم زهرا
مثه بابات شدم پاره جگر از این غم عظما
یابن اخاه یابن اخاه ، عموجانم
@nooheemajmaozakerin
محمدرضاقاسمی_نادم
4_5902482742104296976.mp3
5.84M
سبک،☝️شب هفتم
صدای شش ماهه،زخیمه می آید
صدای بی تابی ، ز عمه می آید
مادر بی شیرش،زغصه بی تابه
منتظر سقا ، منتظر آبه
نخورده آبی دو سه روزِ مادر مضطر
نخورده شیری دو سه روزِ علیِ اصغر
یه جرعه آب نمونده تو خیمه واسه چاره
داره میمیره از عطش طفلکی شیرخواره
ببار بارون که پژمرده گلِ من از عطش اینجا
ببار بارون تَرک خورده لبای نازکش اینجا
غنچه ی پرپرم علی،علی لای لای ۳
مقابل لشکر ، زاده ی پیغمبر
به التماس اومد ، بهر علی اصغر
شهنشهِ عالم ، واسطه ی رحمت
رو زده بر شمرِ ، پلیدِ بی غیرت
گفت که منم سبط نبی و او بود بابم
داره میمیره از عطش کودک بی تابم
آب بود مهریه ی مادرم ای مردم
من پسر حضرت زهرا مادرِ آبم
مکش ای حرمله تیر و مزن بر حنجر اصغر
مکن شش ماهه ام را پیش چشمان ترم پرپر
غنچه ی پر پرم علی،علی لای لای
@nooheemajmaozakerin
محمدرضاقاسمی_نادم