eitaa logo
نونِ نوشتن📜🖋
151 دنبال‌کننده
155 عکس
21 ویدیو
0 فایل
ما در این دشت به امید تو انگور شدیم...
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالمقدر همیشه اولین‌ها برایم دوست‌داشتنی و لذت‌بخش بوده. اولین روز کلاس و مدرسه، اولین روز دانشگاه، اولین روز زندگی مشترک، اولین فرزند و حالا هم اولین کتاب. راستش نمی‌توانم خوش‌حالی و ذوقم را برای چاپ اولین کتابم پنهان کنم. بسیار خوش‌حالم که تلاش‌های یکی‌دو سال اخیرم به نتیجه رسید و حاصلش شد کتابی که مشاهده می‌کنید. ماجرایی گیرا و پرکشش از قلب تاریخ پرفرازونشیب ایران. در این مسیر کسانی کمک‌حالم بودند که ذکر نامشان از حوصلهٔ این مکان خالیست. به هر روی خداوند را که سرسلسلهٔ این سپاس‌هاست، شکر می‌گویم که اگر نبود عنایت و لطفش این اثر به نتیجه نمی‌رسید. اما این میان غمی سخت بر دلم نشسته است. راوی کتاب هم‌اکنون دارد با غول سرطان می‌جنگد و امید که این بار هم از میدان سرنوشت پیروز بیرون بیاید. آمین...
هوالمقدر خدا را شاکرم که بنده را لایق لطف بیکران و همیشگی‌اش کرده است. بازتاب گسترده خبر انتشار کتاب در خبرگزاری های مختلف کشور از سرکار خانم نظام‌الدین که برای دیده‌شدن این کتاب تلاش زیادی می‌کنند سپاسگزارم.
بازخورد یکی از دوستان درباره کتاب
خیلی خوش‌حالم که کتاب بنده اولین کتابیست که استاد و برادر عزیزم میثم رشیدی در سال ۱۴۰۳ می‌خواند. نویسنده و خبرنگار و متخصص کتابی که سال‌هاست داره در عرصه معرفی کتاب انقلاب مجاهدت می‌کنه. ... ...
یه اعتراض عجیب گوشی زنگ خورد و جواب دادم. _بله انتشارات ستارگان درخشانه بفرمایید. +خانم این چه کتابیه؟ _کدوم کتاب؟! +تاکسی دایموند رو میگم... _میشه لطفا بفرمایید اعتراضتون در مورد چیه؟ +پام درد گرف، زانوم درد گرف _چی؟ متوجه نشدم! +خانم محترم این کتاب در حدی فوق العاده‌س که من از دیروز عصر که شروع کردم به خوندش خشک روی مبل نشستم تا الان که صبحه و تمامش کردم. اینو که گفت داشتم از خوشحالی بال درمیاوردم. توی ذهنم داشتم از آقای عمیدی تشکر می‌کردم آخه خیلی صبورانه نوشتن خیلی زحمت کشیدن. خلاصه که مخاطب‌های ما خیلی خاص و خلاق هستن😅اینجوری ابراز احساسات می‌کنند. @setaregaannderakhshan
لطف رفیق عزیز و کتاب‌خوانم حسن آقای سرگزی به بنده. از خدا سپاسگزارم که تاکنون هر کس این کتاب رو مطالعه کرده بسیار راضی بوده.
آقای دکتر جوادفر انسانی بسیار فهیم و دقیق و بسیار متواضع خیلی هم برای خواندن کتاب اعلام آمادگی و اشتیاق کردند...
هفته گذشته توفیق شد و به‌همراه حضرت پدر و دکتر کریمی، شوهرخالۀ گرام رفتیم عیادت آقای دکتر غلامرضا شیران، راوی کتاب به لطف خدا حالشان خوب و عارضه برطرف شده بود. اما کمی عوارض درمان برایشان ایجاد مشکل کرده که با دعای عزیزان این گام از درمان نیز به خوبی طی خواهد شد. از همۀ شما درخواست می‌کنم برای شفای عاجل همۀ بیماران به‌ویژه آقای دکتر شیران دعا کنید. سه‌شنبه ۱۸دی‌ماه۱۴۰۳
سلام شبتون خوش حالا که دوباره برای چهارشنبه کرکرۀ مملکت رو کشیدن پایین، به عرضتون برسونم، روز شنبه که همه جا تعطیل بود، قرار بود بریم پاتوق کتاب تا یه جلسۀ مجازی برگزار کنیم با پاتوق‌ کتاب‌های کشور و از اقدامات و فعالیت‌های بگیم و یه کمی هم درباره گپ بزنیم؛ اما جونم براتون بگه وقتی شادان و خوشحال رسیدم دم در پاتوق کتاب، دیدم برق رو بردن و چاره ای نیست جز اینکه بریم وسط پارک و جلسه رو برگزار کنیم. حدود یک ساعت تو سرمای استخوان سوز پارک نشستیم ولی از گرمای صحبت درباره کتاب پرحرارت و پر توان بحث را ادامه دادم. امیدوارم نتیجه‌اش دلنشین باشد. پ.ن: داشتیم با حرارت تمام درباره رسالت مجموعه روایتخانه حرف می‌زدم که دو نفر شیک و مجلسی اومدند وسط بحث داغ ما بساط تنیس روی میز رو راه انداختند و یاعلی انگار‌نه‌انگار داریم داغ‌ترین مسائل مملکتی رو با کتاب حل می‌کنیم... نونِ نوشتن... https://eitaa.com/nooneneveshtan https://eitaa.com/patoghketab_esfahan https://eitaa.com/revayat_khane
عرض به خدمتتون که امروز گروه بساط کتاب را باز کردیم و چشممان روشن شد به این پیام شورانگیز... نظر یکی از مخاطبان عزیز و حرفه‌ای درباره کتاب تاکسی دایموند۵۳ خوش‌حالم که روزها و شب‌هایی که برای نوشتن درست این خاطرات صرف کردم، باعث شده مخاطب رو راضی نگه داره. بابت این لطف بزرگ از خدای مهربان سپاسگزارم... https://eitaa.com/nooneneveshtan
معرفی کتاب به قلم سرکار خانم یزدانی کتاب‌خوان حرفه‌ای نونِ نوشتن https://eitaa.com/nooneneveshtan