هدایت شده از چادر خاکی مادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #استوری
🎶 ایوان نجف
🎤 #حسین_سیب_سرخی
💛 #یکشنبہ_های_علوی
#چادر_خاکی_مادر
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔴به کانال چادر خاکی
مادر بپیوندید👇
@CHadorhkaki
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از چادر خاکی مادر
30.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏯ #شور
🎶 عوالم تحت تصرف
🎤 #کربلایی_حسن_عطایی
💛 #یکشنبہ_های_علوی
#چادر_خاکی_مادر
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔴به کانال چادر خاکی
مادر بپیوندید👇
@CHadorhkaki
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از روایت خبرنگار 🇮🇷
20.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاس پیغمبر(س)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
باصدای: سجاد میرشریف
شاعر و آهنگساز: سیدصادق آتشی
تدوین: رضا عباسی مهرآبادی
تصویربردار: سعیدآخوندزادگان
صدابردار: علی دهقانی زاده
تهیه شده در: سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری یزد
🥀🥀🥀
تقدیم به روح مطهر صدیقه طاهره(س)
#فاطمیه
#یاس_پیغمبر
#سجاد_میرشریف
انتشار با شما...
🆔@revayate_khabarnegar
🕋بسمالله الرحمن الرحیم
خطبه 3 - خطبه معروف به شِقشِقيّه
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عليه السّلام
از خطبه های آن حضرت است
وَ هِىَ الْمَعْرُوفَةُ بِالشِّقْشِقِيَّة
معروف به شِقشِقیّه
اَما وَاللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبى قُحافَةَ وَ اِنَّهُ لَيَعْلَمُ اَنَّ مَحَلّى مِنْها
هان! به خدا قسم ابوبکر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشید در حالی که می دانست جایگاه من در خلافت
مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحى، يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ، وَلايَرْقى اِلَىَّ
چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می شود، و مرغ اندیشه به قلّه
الطَّيْرُ. فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَيْتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأى
منزلتم نمی رسد. اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه کردم که با
بَيْنَ اَنْ اَصُولَ بِيَد جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلى طِخْيَة عَمْياءَ، يَهْرَمُ فيهَا
دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت کور را تحمل نمایم، فضایی که پیران در آن
الْكَبيرُ، وَ يَشيبُ فيهَا الصَّغيرُ، وَ يَكْدَحُ فيها مُؤْمِنٌ حَتّى يَلْقى رَبَّهُ!
فرسوده، و کم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت می شود!
فَرَاَيْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلى هاتا اَحْجى، فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذًى،
دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانه تر است، پس صبر کردم در حالی که گویی در دیده ام خاشاک بود،
وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً! اَرى تُراثى نَهْباً. حَتّى مَضَى الاَْوَّلُ لِسَبيلِهِ،
و غصه راه گلویم را بسته بود! می دیدم که میراثم به غارت می رود. تا نوبت اولی سپری شد،
فَاَدْلى بِها اِلَى ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. - ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَْعْشى: -
و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. ]سپس امام وضع خود را به شعر اعشی مثل زد:[
شَتّانَ ما يَوْمى عَلى كُورِها *** وَ يَوْمُ حَيّانَ اَخى جابِرِ
«چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشکلات، و روز حیّان برادر جابر که غرق خوشی است».
فَيا عَجَباً بَيْنا هُوَ يَسْتَقيلُها فى حَياتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ
شگفتا! اولی بااینکه در زمان حیاتش می خواست حکومت را واگذارد، ولی برای بعدخود عقد خلافت را جهت
وَفاتِهِ.
لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَيْها! فَصَيَّرَها فى حَوْزَة خَشْناءَ،
دیگری بست. چه سخت هر کدام به یکی از دو پستان حکومت چسبیدند! حکومت را به فضایی خشن کشانیده،
يَغْلُظُ كَلْمُها، وَ يَخْشُنُ مَسُّها، وَ يَكْثُرُ الْعِثارُ فيها، وَ الاِْعْتِذارُ مِنْها.
و به کسی رسید که کلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.
فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ،
بودن با حکومت او کسی را می ماندکه بر شتر چموش سوار است، که اگر مهارش را بکشد بینی اش زخم شود،
وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ! فَمُنِىَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللّهِ بِخَبْط وَ شِماس ،
و اگر رهایش کند خود و راکب را به هلاکت اندازد! به خدا قسم امت در زمان اودچاراشتباه و ناآرامی،
وَ تَلَوُّن وَ اعْتِراض . فَصَبَرْتُ عَلى طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ.
و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند. آن مدت طولانی را نیز صبر کردم، و بار سنگین هر بلایی را به دوش کشیدم.
حَتّى اِذا مَضى لِسَبيلِهِ، جَعَلَها فى جَماعَة زَعَمَ اَنِّى اَحَدُهُمْ.
تا زمان او هم سپری شد، و امر حکومت را به شورایی سپرد که به گمانش من هم (با این منزلت خدایی) یکی از آنانم!
فَيالَلّهِ وَ لِلشُّورى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِىَّ مَعَ الاَْوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى
خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایستگی مورد شک بودم که امروز
صِرْتُ اُقْرَنُ اِلى هذِهِ النَّظائِرِ؟! لكِنّى اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ
همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟! ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان
اِذْ طارُوا. فَصَغى رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ،
هماهنگ شدم، در آنجا یکی به خاطر کینه اش به من رأی نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل کرد،
مَعَ هَن وَ هَن. اِلى اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثيلِهِ
و مسائلی دیگر که ذکرش مناسب نیست. تا سومی به حکومت رسید که برنامه ای جز انباشتن شکم
وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبيهِ يَخْضِمُونَ
و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدری او (بنی امیه) به همراهی او برخاستند
مالَ اللّهِ خِضْمَ الاِْبِلِ نِبْتَةَ