﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_پانزدهم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت ✍حتی به
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#قسمت_شانزدهم
#داستانِ_واقعی
🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕
✍از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدم.
☘ یکی از آنها عموی خدابیامرزم من بود، او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد.
سوال کردم: عموجان این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟
☘گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما جا گذاشت
اما شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند.
اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را فروختند و البته هیچکدام #عاقبت_به_خیر_نشدند و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند...
☘چون با اموال #یتیم این کار را کردند، حالا این باغ را به جای باغی که در دنیا از دست دادم به من دادهاند تا با یاری خدا در #قیامت به #باغ_اصلی برویم.
بعد اشاره به در دیگر باغ کرد و گفت:
این باغ دو در دارد که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز می شود...
☘ باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود.
به خاطر یک #وقف_بزرگ صاحب این باغ شده بود.
همانطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد!
☘ بنده خدا با #حسرت به اطرافش نگاه میکرد...
#شگفتزده پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟
گفت: پسرم اینها همه از #بلایی است که پسرم بر سر من می آورد،او نمی گذارد ثواب خیرات این زمین به من برسد...
☘پرسیدم:
حالا چه میشود؟ چه کار باید بکنید؟!
گفت: مدتی طول میکشد تا دوباره با ثواب #خیرات باغ من آباد شود به شرطی که پسرم #نابودش نکند.
☘ من در جریان ماجرای زمین وقفی و #پسر_ناخلف اش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم.
آنجا می توانستیم به هر کجا که میخواهیم سر بزنیم یعنی همین که اراده می کردیم بدون لحظه ای درنگ به #مقصد میرسیدیم.
☘پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس #شهید شده بود ،دوست داشتم جایگاهش را ببینم.
بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم.
مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است...
☘ یعنی نمی دانیم زیباییهای آنجا را چگونه #توصیف کنیم؟!
کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها را ندیده و تصویر و فیلمی از آن جا ندیده هرچه برایش بگویم نمی تواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند.
#حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است. ما باید به گونهای بگوییم که بتواند به #ذهن_نزدیک باشد.
☘ وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود.
از روی #چمن هایی رد می شدم که بسیار نرم و زیبا بودند.
بوی #عطر_گلهای مختلف مشام انسان را #نوازش می داد.
درختان آنجا همه نوع میوهای را داشتند، میوه های زیبا و درخشان...
بر روی چمن ها دراز کشیدم. مثل یک تخت #نرم و #راحت و شبیه #پرقو بود.
بوی عطر همه جا را گرفته بود .
☘#صدای_پرندگان و شرشر آب رودخانه به گوش میرسید.
اصلا نمی شد آنجا را توصیف کرد.
به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم .
☘با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزهای دارد؟ یک باره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد.
❌ دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم.
☘ نمیتوانم #شیرینی_آن_خرما را با چیزی در این دنیا مثال بزنم، اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی میشود. اما نمیدانید آن خرما چقدر خوشمزه بود.
☘ از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانهها زمین #گل آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود.
☘اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند #بلور زیباست... به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب.
☘ اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه.
آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمیدانم چطور توصیف کنم.
☘با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای #قصر_نورانی بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم می توانم از روی آب عبور کنم
☘با پسر عمه صحبت می کردم، او گفت:ما در اینجا در #همسایگی_اهل_بیت هستیم.میتوانیم به #ملاقات_امامان برویم و این یکی از نعمتهای بزرگ #بهشت_برزخی است...
ادامه دارد...
کانال نورالقرآن👇
🆔@noor133Qoran
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🕊🥀••♧۰۰﷽۰۰♧••🥀🕊 🍀شرح زیارت جامعه ی کبیره اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَهلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ ✍بار
🕊🥀••♧۰۰﷽۰۰♧••🥀🕊
🍀شرح زیارت جامعه ی کبیره
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَهلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ
✍شمع را ببین ، شب تا صبح می سوزه، آب میشه تا شما در تاریکی نباشید ، در روشنی باشید۰
🕊🌸أهل بيت (ع) انسان هایی شمع صفت بودند مثل شمع می سوختند آب می شدند تا دیگران در روشنی باشند، در تاریکی #جهل و جهالت نباشند سید الشهدا (ع) چرا خودش را به آب و آتش زد
لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ
تا بندگان خدا رو از ظلمت نادانی نجات بده
☘◾️به همین خاطر ما بر این ها درود می فرستیم و می گیم:
«السَّلامُ عَلَيكُم» آفرین بر شما، مرحبا بر شما، درود بر شما. چرا؟ چون به معنای واقعی کلمه انسان بودن. انسان کم مقامی نیست، کم منزلتی نیست، ما بی جا مصرفش می کنیم، ما به هرکسی می گیم انسان؛ ولی هر کسی انسان نیست. مگه هر فلزی طلا هست؟ هر فلزی که طلا نیست هر کسی هم انسان نیست.
🔸🔸قرآن #انسان را معرفی می کنه، یه سورة ای داره به نام «انسان»، اونجا نشون میده که انسان کی هست بعضی ها هستند که نسبت به #غم ديگران غمناک نمیشن قرآن به اینا انسان نمیگه اینا حیوانند دو تا اسب ببین دارن میرن یکی زمین می خوره اون دیگری هیچ غمی نداره
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
☘◾️بعضی ها هستند که واقعا به دیگران نه تنها #غمناک نمیشن ، بلکه شاد هم میشن ، خوش حال هم میشن ، لذت می بره که #رفیقش، رقیبش شکست بخوره یا ورشکست بشه ، کارش نگیره یا کارش خراب بشه، به اینا انسان نمیگن۰ اینا ز حیوان هم فروترند ، چون همون دوتا اسب وقتی یکی شون میفته اون دیگری رقص و پای کوبی نمی کنه
ولی بعضی ها هستند که با غم دیگران غمناک میشن اینها هم انسان نیستند ولی از حیوان بالاترند
🕊🌸انسان در نگاه قرآن کسانی هستند که غم دیگران را به خود می خرند ، شادی خود را به دیگران میدن #ناراحتی دیگران را برای خودشون می خوان و راحتی خودشون را برای دیگران
اینه که اون ماجرای امیرالمؤمنین (ع) و اون #یتیم و #اسیر و #مسکین را بیان می کنه که سفره ی خودشون را در اختیار اونا گذاشتن
یعنی ۰۰۰۰۰۰
◾️مامیتوانیم گرسنه بمانیم
▫️ولی نمی توانیم گرسنه ببینیم
📚استاد رنجبر
//eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
🕊•🕊••🥀••🕊••🥀••🕊•🕊