باسلام و ادب خدمت دوستان خدا قوت
پرونده امروز ۲ قسمت هست که پشت سرهم ارسال میشه ان شاءالله که پند آموز باشه
داستانهای واقعی قضایی
خشمی برای ندامت همیشگی (۲)🍃🥀
درست یك ربع بعد بود كه پلیس به در خانه آمد و گفت باید با هم به پاسگاه برویم. ولی در آن جا بود كه گفتند او فوت كرده، باور كنید هنوز هم نمی توانم صحنه دعوایمان را مجسم كنم اصلاً نمی دانم من چگونه آن ضربه را زده بودم! متاسفانه حسین مرده بود و من هنوز نتوانسته ام باور كنم...
هنوز وارد شانزدهمین بهار زندگیش نشده بود كه آن حادثه تلخ اتفاق افتاد، حادثه ای كه از به یاد آوردنش پشیمان می شود.
خشمی كه برای ندامت همیشگی اش كافی بود. او می خواست دو دوستش را با هم آشتی دهد ولی میانجیگیری به قیمت از دست رفتن یكی از آن دو دوستش تمام شد.
بهروز 20 ساله است. صورتی بور و چشمانی به رنگ قهوه ای روشن دارد كه سنش را كمتر نشان می دهد. وقتی دستبند دو دستش را به هم قفل كرد؛ پانزده سال و یكی دو ماه بیشتر نداشت. وقتی این اتفاق نیفتاده بود درس خواندنش تعریفی نداشت و حالا در زندان برای آن كه همه گذشته را فراموش كند وقتش را با درس خواندن سپری كرده و امسال دیپلم در رشته رایانه اخذ می كند ولی می گوید: شاید این درس خواندن عاقبتی برایم نداشته باشد؛ دوستم هم حق داشت زنده بماند و درس بخواند، من این فرصت را با اشتباهی كودكانه از او گرفتم. شاید هیچ وقت اولیای دم مرا نبخشند و به دار مجازات آویخته شوم بهروز در مورد زندانی شدنش می گوید: كلاس اول راهنمایی بودم كه متوجه شدم دو نفر از دوستانم با هم قهر كرده اند. من سه سال در كلاس های مختلف مردود شده و به خاطر همین در 15 سالگی هنوز كلاس اول راهنمایی مانده بودم.آن روز خیلی سعی كردم دو نفر دوستم آشتی كنند ولی موفق نشدم و متاسفانه حتی با یكی از آنان هم كه به سراغش رفته بودم، درگیری لفظی پیدا كردم. اسمش حسین بود... هر دو ساكن یك محل بودیم. او به طرف خانه شان رفت تا بچه های كوچه و اطراف را بیاورد تا دعوا كنیم! من هم به خانه خودمان رفتم. بعد از دو ساعت كه فكر می كردم موضوع تمام شده از خانه بیرون آمدم. با تعجب دیدم كه با دوستانش سر كوچه ایستاده اند. با دیدنم چند نفری سرم ریختند و مرا كه تنها بودم كتك زدند. یكی از افرادی كه مرا كتك می زد وحید نام داشت كه هیكلش درشت بود. وقتی به سختی توانستم از شرشان خلاص شوم و به خانه بروم چاقویی در جیبم گذاشتم تا اگر دوباره وحید و بقیه خواستند سرم بریزند از خودم دفاع كنم.خانواده ام متوجه كتك خوردن من و برداشتن چاقو نشدند. وقتی برای بار دوم بیرون رفتم، حسین و چند نفر از دوستانش را سر كوچه خودشان دیدم در مورد من صحبت می كردند.خیلی عصبانی شدم، دلم نمی خواست مثل یك بچه ضعیف در مورد من حرف بزنند. به طرفشان رفتم تا در همین مورد حرف بزنم و از خودم دفاع كنم كه حسین به طرف من آمد. فهمیدم كه دوباره قصد دعوا دارد. نفهمیدم چرا و چگونه؟ حتی خودش هم 20 متر فرار كرد و بعد روی زمین نشست. چاقو خونی نشده بود، فقط یك ضربه زده بودم، ضربه ای كه هنوز نمی دانم چگونه زده بودم! بچه های محل آمدند و گفتند شما دو تا دوست هستید، درست نیست با هم دعوا كنید.باز به طرف حسین رفتم، خیلی از دستش ناراحت بودم ولی بچه های محل مانع شدند. من به خانه خودمان رفتم، درست یك ربع بعد بود كه پلیس به در خانه آمد و گفت باید با هم به پاسگاه برویم. فكر می كردم حسین از من شكایت كرده ولی در آن جا بود كه گفتند او فوت كرده باور كنید هنوز هم نمی توانم صحنه دعوایمان را مجسم كنم. اصلاً نمی دانم من چگونه آن ضربه را زده بودم! بعد برای مدتی به آگاهی فرستادند، متاسفانه حسین مرده بود و من هنوز نتوانسته ام باور كنم... اصلا قصد من كشتن نبود!
به قلبش خورده بود؟ بله.
در مورد خانواده ات بگو؟ پدرم كارمند بازنشسته است. دو خواهر و دو برادر دارم. مادرم خانه دار است. من فرزند چهارم خانواده هستم.
چرا مردود می شدی؟
راستش... اوضاع خانه زیاد آرام نبود. پدرم و برادر بزرگم، عصبی بودند. البته من هم در حق مادر و پدرم ظلم كردم و خانواده ام به خاطر این اشتباه من دچار مشكل شدند.
لطفاً در مورد خواهرها و برادرانت بیشتر صحبت كن؟برادر بزرگم كه 26 سال دارد دچار ناراحتی اعصاب است. برادر كوچكم 17 ساله است و درس می خواند. خواهرهایم یكی از من بزرگتر و دیگری 13 سال دارد.
بعد از زندانی شدنت چه مشكلاتی برای خانواده ات به وجود آمد؟به هر حال دچار مشكل شدند مثلاً برای آن كه با خانواده مرحوم حسین هم محلی بودند و نمی توانستند چشم در چشم آنها باشند به مكان دیگری رفتند. خیلی برای گرفتن رضایت تلاش كردند، مددكاری هم خیلی زحمت كشید. یك بار برادر بزرگ حسین به زندان آمد. اگر پدرش مرا ببخشد بقیه خانواده اش حرفی ندارند می دانند كه این اتفاق فقط بر اساس خشمی بچه گانه بوده، اگر قصد من واقعاً كشتن بود چرا فقط یك ضربه زدم؟ ضربه ای كه حتی چاقو و لباسش خونی نشده بود...
ادامه دارد🍃🥀
#بسیج_حقوقدانان_شاهین_شهر
https://eitaa.com/nooralzahraa
ادامه داستان
وقتی فرار كرد فكر می كردم دیگر با دوستانش به سراغم نمی آید، حتی وقتی روی زمین نشست نمی دانستم كه چاقو به قفسه سینه اش خورده است.
از وقتی زندانی شده ای همین جا بودی؟
نه فقط دو سال است كه به این جا آمده ام بعد از دستگیری تا دو سال پیش در كانون اصلاح و تربیت پسران بودم.
حكم صادر شده؟
بله حكم قصاصم صادر شده، پدر حسین رضایت نمی دهد و كاملاً حق دارد. بالاخره این داغ سنگینی بوده و حق دارد كه مرا نبخشد. ایشان دو پسر داشتند كه یكی مرحوم شده منظورم حسین است حالا فقط یك پسر دارد و حكم قصاص خواسته است.
خودت تقاضای بخشش نداری؟
به همین خاطر برای مصاحبه آمدم تا بگویم كه چه قدر پشیمان هستم و عاجزانه از خانواده حسین می خواهم مرا عفو كنند و یك فرصت دیگر برای زندگی به من بدهند. حسین دوست من بود ای كاش هیچ وقت با هم دعوا نمی كردیم.
اگر خانواده آن مرحوم تو را ببخشند و آزاد شوی چه برنامه ای خواهی داشت؟
در مدتی كه زندانی بودم توانستم وقتم را با درس خواندن پر كنم و این طوری به اشتباهی كه كرده بودم فكر كنم و این خاطره تلخ را از یاد ببرم. البته این خاطره را نمی توانم فراموش كنم و مثل یك كابوس با من زندگی می كند! اگر آزاد شوم می خواهم بر اساس هنر معرقی كه در اینجا یاد گرفته ام مغازه و یا كارگاهی كوچك برای كار معرق باز كنم... البته اگر بار دیگر فرصتی برای زندگی داشته باشم!
بهروز بعد از خداحافظی به طرف اندرزگاهش می رود. چهار سال از زندگیش را فدای یك دعوا كرده است و معلوم نیست چه مدت دیگر در زندان خواهد ماند. بهروز پشیمان است. اگر او به عواقب كارهایش فكر می كرد سه سال در كلاس های درسی مردود نمی شد. وقتی هم چاقو را از آشپزخانه برداشت و به دور از چشم پدر و مادرش به كوچه دوید نمی دانست بقیه عمرش تباه خواهد شد.
🥀🍃 پایان🍃🥀
هشدار:
هیچگاه در حال عصبانیت كاری را انجام ندهید و تصمیم نگیرید.
قال صادق(ع): الغضب مفتاح كل شر
خشم كلید همه شرهاست. «چهل حدیث ص 133»
بعضی مواقع هر یك از ما در محیطی قرار می گیریم كه عوامل آن باعث عصبانیت ما می شوند، ما می توانیم با حذف این عوامل خشم خودمان را كنترل كنیم؛ از جمله آنكه صداهای موجود را كاهش دهیم. بر اساس آموزه های دینی هرگاه عصبانی شدیم اگر ایستاده ایم، بنشینیم و اگر نشسته ایم، بخوابیم و اگر نمی توانیم عاملی را حذف و یا تغییر دهیم محیط را ترك كنیم.
#بسیج_حقوقدانان_شاهین_شهر
https://eitaa.com/nooralzahraa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 ۲۳ ربیع الاول، سالروز ورود با برکت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم گرامی باد🌸
درود بر سرباز امام زمان عج
درود بر مقاومت اسلامی
https://eitaa.com/nooralzahraa
❣سلام امام زمانم❣
یکــدم به التمــاس نگاهــم نگــــاه کـن
بیـــراهه میــروم تو مرا سر به راه کن
بد جور خسته ام ز گناه و سیاهی ام
رحمی بر این گــدای بد و روسیاه کن
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله
#صبحتون_مهدوی❤️☀️
https://eitaa.com/nooralzahraa
#حدیث_روز🍃🌹
🔸پیامبر اکرم (ص): خداوند دوست دارد که بندهاش را در جستوجوی روزی حلال خسته ببیند
کنز الاعمال ،حدیث۹۲۰۰
https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷
📝 سخنگوی وزارت خارجه: اتهامزدن به ایران برای انحراف اذهان عمومی است
🍃🌹🍃
🔻#فلسطین اعلام کرد عملیات انجامشده در پاسخ به اقدامات مکرر رژیم صهیونیستی در هتک حرمت مسجدالاقصی و جنایات روزمرهای است که علیه ملت فلسطین انجام داده است.
🔹طرح برخی اتهامات با طرح نام ایران و حزب الله و... به هیچ نحوی از مسئولیتهای بینالمللی آمریکا و انگلیس در حمایت از جنایات ۷۵ سالهٔ رژیم صهیونیستی کم نمیکند.
🔸طرح موضوعاتی دربارهٔ نقش ایران با هدف انحراف اذهان عمومی و توجیه اقدامات احتمالی بعدی آنهاست.
🔺نقشی در تصمیمگیری به جای هیچ طرفی در منطقه از جمله ملت فلسطین نداریم.
#قیام_مظلوم | #طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/nooralzahraa
🇮🇷
📝 واشنگتن: پول آزادشدهٔ ایران برای حملات حماس استفاده نشده
🍃🌹🍃
🔹سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در واکنش به ادعاهای ترامپ گفت: پول آزادشدهٔ ایران با حملات فلسطینیان هیچ ارتباطی ندارد.
🔸ترامپ پس از آغاز عملیات حماس گفته بود: دلارهای مالیاتدهندگان آمریکایی به تأمین مالی حملات حماس کمک کرد.
#قیام_مظلوم | #طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/nooralzahraa
🔴 ۲۳ سال گذشت؛ جمهوری اسلامی ایران دست برادران فلسطینیاش را پر کرد تا داستان امروز به گونهای دیگر رقم بخورد..
موقع انتقام مقاومت است
گفتمان
#غزه
#اسرائیل
https://eitaa.com/nooralzahraa