eitaa logo
نورالزهرا(س)
158 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
69 فایل
گزیده اخبار و تحلیل های مباحث سیاسی،اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و... توجه داشته باشید استفاده از مطالب کانال در سایر کانالها وگروهها با ذکر ای دی کانال هیچگونه اشکالی ندارد و جزء زکات علم محسوب می شود. ارتباط با ادمین: @ZNeysani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 شروع زندگی‌مان بود و در عین حال باصفا. نمی‌شد گفت خانه! دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام. کنار در یکی از اتاق‌ها، یک تورفتگی بود که حسن برایش دوش گذاشته بود و شده بود . زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ سه فتیله‌ی خوراک پزیمان را گذاشته بودیم رویش، شده بود . به نظر من خیلی قشنگ بود، خیلی هم . 📙نیمه پنهان ماه،ج ۱۲،ص۱۸ 🆔 @nooralzahraa
🔴 💠 گاه اختلاف زن با شوهرش بر سر است که مرد انجام داده است. مثلاً چرا فلان چیز مهم را نخریدی؟ چرا فلان یا جنس را نخریدی؟ چرا زیاد یا کم خریدی؟ چرا میوه یا سبزی خراب گرفتی و ... 💠 در حالیکه با یک تدبیر می‌توان جلوی این اختلافات جزئی را که عامل سردی روابط می‌شود گرفت. 💠 خانم‌ها دقّت کنند در لیست خرید شفاهی یا مکتوب خود موارد و اولویّت‌دار را مشخص کنند. خرید فلان جنس را تعیین کنند مثلاً یک کیلو یا دو کیلو. اگر نوع مارک براشون مهم است آن را مشخص کنند. 💠 خانمها حتماً پس از خرید توسط مردشان زبان داشته باشند تا اگر خواستند پیشنهاد یا گلایه‌ی کوچکی کنند مردشان عصبانی نشود. 💠 همان ابتدای ورود همسر لازم نیست ایرادات خرید را بگویید بعد از قدردانی و رفع و شرایط مناسب با زبان نرم و گشاده‌رویی خواسته‌ خود را بیان کنید. 💠 مرد نیز از همسرش نسبت به خرید وی، استقبال کند و با صبوری و محبّت به خواسته‌ی همسر خود بگذارد. @nooralzahraa
🌸💐🌹🍀🌹💐🌸 رفقایم توی بسیج شنیده بودند ازم خواستگاری کرده. از این طرف و آن طرف به گوشم می‌رساندند که «قبول نکن، متعصبه». با خانم‌ها که حرف می‌زد، سرش را بالا نمی‌گرفت. سر برنامه‌های بسیج اگر فکر می‌کرد حرفش درست است، کوتاه نمی‌آمد. به قول بچه‌ها حرف، حرف خودش بود، معذرت خواهی در کارش نبود. بعد از ، محبتش به من آنقدر زیاد بود که رفقام باور نمی‌کردند این همان باشد که قبل از می‌شناختند. طاقت نداشت سردرد من را ببیند. که آمد، نه سربازی رفته بود، نه کار داشت. خانواده‌ام قبول نکردند. گفتند «سربازیت را که رفتی و کار پیدا کردی، بیا حرف بزنیم». دو سال طول کشید. آنقدر رفت و آمد و با پدر و مادرم صحبت کرد تا راضیشان کرد. کمی بعد از ، با قانون قد و وزن معاف شد، بس که لاغر بود و قد بلند. توی سازمان هم مشغول شد. مهریه را خانواده‌ها گذاشتند، پانصد تا سکه؛ ولی قرار بین من و چهارده ‌تا سکه بود. بعد از هم همه سکه‌ها را به من داد. مراسم عقد و عروسی را خودمان گرفتیم، خیلی . روای : 🍀 🌸 🌺 💐🌸 مبارک باد 🌸💐 🌸💐🌹🍀🌹💐🌸 @nooralzahraa 🌸💐🌹🍀🌹💐🌸