احادیث آیه ۹۹ از سوره صافات - تفسیر روایی اهل بیت علیهم السلام
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
امام صادق ( آنان ابراهیم (و به همراه او لوط (را از سرزمین خود بیرون ساختند و بهسوی سرزمین شام کوچاندند. ابراهیم (به همراه لوط (که از او جدا نمیشد و نیز ساره بیرون رفتند و ابراهیم (به آنان گفت: إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی سَیَهْدِینِ، مقصود ابراهیم (بیتالمقدس بود. اینگونه ابراهیم (چهارپایان و اموالش را برداشت و میل غیرتی که نسبت به ساره داشت، صندوقی ساخت و او را در آن نهاد و آن را محکم بست. سپس حرکت کرد تا آنکه از قلمرو سلطنت نمرود خارج شد.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
http://alvahy.com/%D8%B5%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA/99
احادیث آیه ۱۰۰ از سوره صافات - تفسیر روایی اهل بیت علیهم السلام
🍀🍀🍀🍀🍀
ابنعبّاس ( وقتی ابراهیم (از خداوند متعال فرزندی درخواست کرد. گفت: رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ و خداوند دعایش را مستجاب کرد و به او اسحاق (را بخشید و به اسحاق (یعقوب (را عطا کرد بدون اینکه دعایی کند. که این بخششی بود بدون درخواست. مثل چیزی که انسانها آن را مجّانی انجام دهند.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
http://alvahy.com/%D8%B5%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA/100
احادیث آیه ۱۰۱ از سوره صافات - تفسیر روایی اهل بیت علیهم السلام
🍀🍀🍀🍀🍀
امام صادق ( بریدبنمعاویه عجلی گوید: از امام صادق (پرسیدم: «میان مژده دادهشدن ابراهیم (به اسماعیل (و مژده دادهشدنش به اسحاق (چند سال فاصله شد»؟ حضرت پاسخ داد: «میان این دو مژده، پنج سال فاصله افتاد. خداوند سبحان فرمود: فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ؛ مقصود از این آیه، اسماعیل (است. این، نخستین مژدهای بود که خداوند بهوسیلهی آن، ابراهیم (را به فرزنددار شدن مژده داد. وقتی ابراهیم (صاحب اسحاق (از ساره شد و به سه سالگی رسید، اسماعیل (رو به اسحاق (که در دامان ابراهیم (بود، کرد و او را کنار زد و به جایش نشست. ساره او را دید و گفت: «ای ابراهیم! پسر هاجر، پسرم را از دامان تو کنار میزند و به جای او مینشیند! نه به خداوند سوگند! هرگز نباید هاجر و پسرش در کنار من در یک سرزمین باشند. پس آنان را از من دور ساز». ابراهیم (ساره را گرامی میداشت و حقّش را به جا میآورد؛ زیرا ساره از نسل پیامبران (و دختر خالهاش بود. این دوری بر ابراهیم (گران آمد و از دوری اسماعیل (غمگین شد. شبی از شبها پیکی از سوی خداوند نزد ابراهیم (آمد و آن رؤیا یعنی سر بریدن پسرش اسماعیل (در موسم حج را به او نمایاند. ابراهیم (به دلیل رؤیایی که دیده بود با حزن و اندوه شب را به صبح رسانید. وقتی موسم حج آن سال فرارسید، ابراهیم (هاجر و اسماعیل (را در ماه ذیالحجه از سرزمین شام برداشت و آنها را به مکّه برد تا او را در آن موسم سر ببرد. ابراهیم (ابتدا پایههای کعبه را برافراشت. پس از برافراشتن آنها درحالیکه مشغول بهجا آوردن حج بود بهسوی مِنی بیرون رفت و مناسکش را در مِنی به پایان رسانید و به مکّه بازگشت. آن دو، هفت بار به دور کعبه طواف کردند. سپس بهسوی سعی رفت. وقتی به سعی رسیدند، ابراهیم (به اسماعیل (فرمود: «ای پسرکم! من در خواب دیدم که تو را در موسم امسال سر میبرم. نظر تو چیست»؟ اسماعیل (گفت: «ای پدرم! به آنچه به آن فرمان داده شدی، عمل کن». وقتی آن دو سعی را به پایان رساندند، ابراهیم (اسماعیل (را در آن روز که روز قربانی بود، به مِنی برد. وقتی ابراهیم (او را به جمرهی وسطی رساند و او را به پهلوی چپ خوابانید و چاقو را برداشت تا او را سر ببرد، ندا داده شد: قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ بدین سان اسماعیل (در ازای قوچی بزرگ رهانیده شد و ابراهیم (آن را سر برید و گوشتش را به بیچارگان صدقه داد».
🍀🍀🍀🍀🍀
http://alvahy.com/%D8%B5%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA/101
احادیث آیه ۱۰۲ از سوره صافات - تفسیر روایی اهل بیت علیهم السلام
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
امام رضا ( حسنبنعلیبنفضال گوید: از امام رضا (معنای فرمایش پیغمبر (را که فرمود: «من فرزند دو ذبیحم» را پرسیدم. فرمود: «مقصود از دو ذبیح یکی اسماعیل (فرزند ابراهیم خلیل (است و دیگری عبداللَّه (فرزند عبدالمطلّب (امّا اسماعیل (او همان بچّهی بردباری بود که خداوند بشارتش را به ابراهیم (داده بود هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست»؟ گفت: «پدرم! هرچه دستور داری اجرا کن به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت». اسماعیل (گفت: «پدر مأموریّت خود را انجام بده». و نگفت: «پدرم آنچه دیدی عملکن، ان شاء اللَّه مرا از شکیبایان خواهی یافت». چون ابراهیم (به سر بریدن فرزندش تصمیم گرفت خداوند به ذبح عظیمی فدایش داد و آن گوسفند نری بود که پاهای آن قوچ و دور دهان و اطراف چشمها و اطراف دم تا زیر شکم آن سیاه بود و سایر قسمتهای بدن سفید بود و پیش از این چهل سال در باغهای بهشتی میچرید و از شکم مادّه بیرون نیامده بود و خداوند به ارادهی خود آن را آفریده بود تا فدای اسماعیل (گرداند و آنچه در منی ذبح میشود تا روز قیامت همهی فدای اسماعیل (است این یکی از دو ذبیح است و امّا ذبیح دوّمی جریانش این بود که عبدالمطلّب (حلقهی کعبه را گرفت و از خداوند خواست که ده پسر به او عطا فرماید و به منظور استجابت این دعا نذر کرد که یکی از ده فرزند را ذبح کند. چون شماره پسران به ده رسید، گفت: «خداوند به وعدهی خود وفا کرد من نیز باید به نذر خویش وفا کنم». آنگاه فرزندان خود را به میان خانهی کعبه برد و قرعه به نامشان انداخت قرعه به نام عبداللَّه (پدر رسول خدا (که محبوبترین فرزندانش بود درآمد؛ بار دوّم قرعهها را درهم آمیخت باز قرعه به نام عبداللَّه (درآمد؛ برای بار سوّم قرعه کشید و قرعه به نام عبداللَّه (در آمد عبدالمطلّب (عبداللَّه (را گرفته و نگاهداشت و تصمیم بر ذبحش گرفت قریش اجتماع کرده و او را از ذبح عبداللَّه (جلوگیریکردند و زنان خاندان عبدالمطلّب (گرد آمده به گریه و شیون پرداختند عاتکه دختر عبدالمطلب (گفت: «پدر جان در کشتن پسرت عذری میان خود و خداوند بیار»، گفت: «دخترم چه عذری بیاورم؟ بگو که دختر با برکتی هستی»! گفت:
میان فرزندت و شترانی که در حرم داری قرعه بکش و آنقدر به پروردگارت عطا کن تا راضی شود». عبدالمطلّب (شخصی را فرستاد و شتران را آوردند. ده شتر کنار گذاشت و قرعه میان آن ده شتر و عبداللَّه (قرعه زد قرعه به نام عبداللَّه (در آمد عبدالمطلّب (بر عدد شتران ده ده میافزود تا به صد رسید و قرعه به نام شتران بیرون آمد. در این هنگام عبدالمطلّب (تکبیر گفت و قریش تکبیری گفتند که کوههای مکّه را لرزاند عبدالمطلب (گفت: «تا سه بار قرعه به نام شتران بیرون نیاید نخواهم پذیرفت سپس سه بار دیگر قرعه زد و در هر سه بار قرعه به شتران اصابت میکرد و در بار سوّم زبیر و ابوطالب (و برادرانش عبداللَّه (را از زیر پای عبدالمطلّب (کشیده و بردند درحالیکه پوست یکطرف صورت عبداللَّه که بر روی خاک گذاشته شده بود از گوشتش جدا شده بود. عبداللَّه را بر دست بلند کرده و میبوسیدند و خاک از سر و صورتش میزدودند، عبدالمطلّب (دستور داد که شتران را در کشتارگاه نحر کنند و گوشتشان را بیدریغ در اختیار دیگران بگذارند و تعداد آنان صد شتر بود و عبدالمطلّب (بنیاد پنج کار را نهاد که خدای عزّوجلّ همه را در دین اسلام عملی ساخت؛ زن پدر را بر پسر حرام کرد و دیهی کشتن را صد شتر قرار داد و خانهی کعبه را هفت دور طواف میکرد و گنجی یافت که خمس آن را در راه خدا داد و چاه زمزم را که برای آبیاری حاجیان حفر نمود زمزم نام نهاد و اگر نه چنینبود که عبدالمطلّب (تصمیم قطعی گرفته بود به ذبح فرزندش عبداللَّه (همانطورکه ابراهیم (بذبح فرزندش اسماعیل (تصمیم گرفت رسول خدا (با انتساب به این دو بر خود نمیبالید که این دو هر دو ذبیحاند. آنجا که فرمود: «من فرزند دو ذبیح هستم». و به همان جهت که خدای عزّوجلّ حکم ذبح را از اسماعیل (برداشت؛ از عبداللَّه (نیز برداشت که پیغمبر (و ائمهی دین در نسل این دو بودند و از برکت پیغمبر (و ائمه (خداوند ذبح را از آن دو برداشت و از این رو بنا نشد که مردم فرزندانشان را سر ببرند و گرنه در هر عید اضحی بر مردم واجب بود که فرزندشان را قربانی کنند و هرچه مردم تا روز قیامت به عنوان قربانی بکشند فدای اسماعیل (خواهد بود».
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
http://alvahy.com/%D8%B5%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA/102
#سلام_مولا_جانم
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، 💫✨
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، 💫✨
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، 💫✨
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ .💫✨
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَ الْجانِّ ،💫✨
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَ أَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
🍃 اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَــرَج 🍃
960_791_9.mp3
2.56M
🥀دعای عهد 🥀
اللهم بلغ مولانا الامام الهادی المهدی قائم بامر ک صلوات الله علیه و علی ابا ئه الطاهرین
#دعای_عهد
#تفسیر
#احادیث_شان_نزول
#ترجمه_تصویری_قران_کریم
https://eitaa.com/noore1
1326_radio_iranseda_ir_8080- (mp3cut.net).mp3
730.5K
زیارت روز دوشنبه
دوشنبه متعلق است به
امام حسن علیه السلام
و امام حسین علیهالسلام
#زیارت_روز
#تفسیر
#احادیث_شان_نزول
#ترجمه_تصویری_قران_کریم
https://eitaa.com/noore1
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃
✨🍃﷽🍃✨
لحظه شفاف صبح که از لبان آفتاب بیرون می زند
و بازی سرخوشانه گنجشک ها
خواب را از سر کاج ها می پراند.
موج لطیفی می سازم از واژه پرمهر «سلام» و در گوش تمام اهالی صبح زمزمه میکنم
سلام. علیکم صبحتون بخیر و پر برکت
برا یتان آسایش روح
آرامش دڸ
تقدیر بلند
لبخند قشنڪَ
و هرچہ لطف خداست
همہ را برایتاڹ آرزومندم.
🍃🌸🍃
امام علی علیه السلام:
إِنَّ حَوائِجَ النّاسِ إِلَيْكُمْ نِعْمَةٌ مِنَ اللّهِ عَلَيكُمْ فَاغْتَنِمُوه؛
امام علی علیه السلام:
نيازهاى مردم به شما، نعمتى از سوى خداوند بر شماست، پس آنها را غنيمت شماريد
🍃
🌸🍃🌸🍃🌸