eitaa logo
نــــــــــورنــما
2.9هزار دنبال‌کننده
163 عکس
135 ویدیو
10 فایل
💠 مجموعه #نـــــــــورنــما لا تعادوا الایام فتعادیکم با روزها دشمنی نورزید که به دشمنی با شما برمیخیزند. ارتباط با مدیر کانال @aghs13 ارتباط با ادمین @sarbbazzaman کانال ما در تلگرام @noornama2 پیج اینستاگرامی @noornamaferagh1
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفت امام(۱) ۱. مفهوم معرفت: 🔻علامه ی مجلسی می گوید: «معرفت عبارت است از درک کردن چیزی به صفات و آثار آن به گونه ای که اگر به آن دست یابد، بداند که همان است و در مقابلش انکار قرار دارد که به معنای ندانستن درک فوق الذکر است»(بحار ج ۱ص۶۵۱) 🔻آیت الله جوادی آملی می گوید: «معرفت (مصدر عرف) به معناي اطلاع يافتن از چيزي و علم پيدا كردن به خصوصيات و آثار آن است... معرفت يعني تميز دادن شي ء از غير خودش»(ادب فنای مقربان ج ۴) 🔻صاحب کتاب منازل السائرین می گوید: «معرفت ادراک حقیقت یک شیء به ذات و صفات آن است بدان گونه که در عینیت خارجی چنان است» ۲. مصادیق معرفت امام: 🔻پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید «معرفة الإمام... بنعته و صفته و اسمه» امام رو باید در دو حیطه شناخت: ۱. اسم ۲. خصوصیات و ویژگی ها، اما آیا فرقی بین نعت و صفت است؟ 🔻امام موسی بن جعفر(علیه السلام) می فرماید: «من شكّ في أربعةٍ فقد كفرَ بجميعِ ما أنزلَ اللّه عزّ و جلّ، أحدُها: معرفةُ الامام في كلِّ زمانٍ و أوانٍ بشخصهِ و نعتِه» (📚بحار /ج ۳۱ ص ۶۵۸) اگر در چهار مطلب کسی شک داشته باشد ، بجمیع آن چیزی که خداوند متعال نازل کرده است کافر شده: اولی شناخت ویژگی ها و شخص امام است در هر زمانی برای خودش امامی دارد. 🔻 آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی حیطه ی شناخت امام را در دو جهت دانسته است: ۱.شناخت نام و نسب شخص امام ۲.شناخت صفات و ویژگی های او (📚مکیال المکارم ج ۲ ب ۸) 🔻شهید مطهری در یادداشت ها از این دو مورد اینگونه یاد می کنند و یک مورد دیگر نیز می افزاید: ۱. شناخت به شخص(نام و نسب) ۲. شناخت شخصیت(خصوصیات) ۳. شناخت برنامه ۳. عدم عذر و بهانه در نشناختن امام: 🔻امام على عليه السلام فرمود : عَلَيْكُمْ بِطاعةِ مَنْ لا تُعْذَرونَ بِجَهالَتِهِ . بر شما باد اطاعت از كسى كه در نشناختنش عذرى نداريد.(📚نهج البلاغة : الحكمة ۱۵۶) امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «لایعذر الناس حتی یعرف امامهم» ۴. ایمان بدون معرفت به امام میسر نیست: 🔻در روایت آمده است‌: ...ققلت : یا رسولَ اللهِ و هل یکونَ ایمانٌ بهم بِغَیرِ مَعرِفَةٍ بِأَسمائِهِم و أنسابِهِم؟ فقال : لا سلمان(📚منتخب الاثر ج ۲ ص ۸۸) 🔻امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مَن عَرَفَنا كانَ مُؤمنا» (📚کافی) هر كه ما را بشناسد مؤمن است 🔻امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «لا یکون العبد مُؤمنا حَتى يَعْرف الله وَ رَسوله وَ اَلْأَئِمة كلهم وَ إمام زمانه»(📚کافی ج 1) بنده خدا مومن نباشد تا آنكه خدا و رسولش و همه ائمه و امام زمانش را بشناسد.
معرفت امام(۲) من مات و لم يعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه ۱. عصاره ی زندگی 🔻قرآن وقتی از مرگ سخن می گوید، از واژه "ذائقة" کمک می گیرد: «کل نفس ذائقة الموت» که انسان با مرگ ثمره ی زندگی خودش را می چشد: «کما تعیشون تموتون» و این دقت قرآن است که نتیجه زندگی انسان را با همین واژه متوقف در این دنیا نمی داند. بنابراین اگر کسی در گمراهی زندگی کند نتیجه ی آن نیز مرگ گمراهانه است: «یعیشون جهالا و یموتون ضلالا».آیت الله جوادی آملی همین معنا را در کتاب موجود موعود متذکر می شوند. ۲. مقصود از مرگ جاهلی 🔻درباره ی روایت «من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية» شخصي از امام صادق عليه السلام سؤال مي‌كند که منظور از جاهليت، جهل مطلق و نسبت به همه چيز است يا فقط نشناختن امام است؟ حضرت در پاسخ مي‌فرمايند: «جاهلية كفر و نفاق و ضلال» - ضلال: من لم يعرفنا و لم ینکرنا کان ضالاً - کفر: من أنکرنا کان کافرا آیت الله جوادی آملی می گوید: كافر، حق برايش روشن است ولي ايمان نمي آورد و منافق در ظاهر آن را مي پذيرد و در باطن منكر است - مومن: من عرفنا کان مومنا ۳. غیبت و معرفت 🔻کسی که در عصر غیبت بتواند به امام زمان خود معرفت داشته باشد، این معرفت بمنزله ی مشاهده است «ان اهل زمان غیبته القائلین بإمامته و المنتظرین لظهوره أفضل من أهل کل زمان، لإن الله تبارک و تعالی أعطاهم من العقول و الأفهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة»(📚کمال الدین /ج 2 ص 588) مشاهده نیز صفت خود شخص است و به ادراک شخصی بازمی گردد و بنابراین صفت چشم نیست. ۴. منافات غیبت با معرفت 🔻از شیخ مفید پرسیده می شود که اگر این حدیث صحیح باشد(کسی که بدون معرفت امامی بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است) چگونه این معرفت در زمان غیبت و برای امام غایب حاصل می شود: که شیخ مفید در جواب وی می گوید: به او گفته می‌شود: منافاتی بین شناخت امام و بین همه ی آن چه از احوال او ذکر کردی وجود ندارد، زیرا اعتقاد به موجود بودن او در این جهان نیازمند اعتقاد به مشاهده کردن او نیست، چرا که ما از چیزهائی شناخت داریم که با هیچ یک از حواس نمی توان آن‌ها را ادراک کرد چه برسد به شناخت کسی که ادراک او و آگاهای داشتن از او ممکن است. ما از چیزهائی شناخت داریم که دارای مکان نیستند چه برسد به کسی که مکان او مخفی است و ما از چیزهای عدم در گذشته و عدم در آینده که در انتظار آنها هستید، شناخت داریم چه برسد به کسی که هم اکنون در خفا و پشت پرده به سر می‌برد. رساله غیبت شیخ مفید (📚رساله اول، آیات بسیار در قران)
معرفت امام(۳‌) ۱. علم و معرفت "علم" آموخته های انسان است و صرفا به آنچه از سیاهی قلم فرا گرفته است می گویند، اما "معرفت" محصول علم است که از فرایند تفکر و حرکات فکری انسان حاصل است. پس آن‌گاه که انسان در دانسته های علمی خود فکر کند به محصولی می انجامد که آن را معرفت می نامند و از این رو" معرفت" نتیجه "علم" است، همچنان که دکتر دینانی بدان اشاره نموده است(دفتر عقل و آیت عشق ص ۸۳) و سخن خود را مستند به عبارات بابا طاهر عریان کرده است: «العلم دلیل المعرفة تدل علیها فإذا جاء المعرفة سقط رویة العلم و بقي حرکات العلم بالمعرفة» - «و الخروج من العلم جهل و اثبات مع العلم ضعف و المعرفة بالعلم توحید» در معجم مقاییس اللغه دو معنا برای «عرف» بیان شده است: یکی «تَتابُع الشَیءٍ مُتّصلاً بعضُه ببعض» و دیگری «السُّکون و الطُّمَأنینة» است و معنای نخست به همان اعتباری است که در تفاوت علم و معرفت گذشت که وقتی انسان می اندیشید و گزاره های فکری خود را به ترتیب چینش می کند به نتیجه و علم تفصیلی(معرفت) می رسد و معنای ثانی از آن رو است که انسان از جایی که شناخت نداشته باشد می ترسد، همچنان که از تاریکی می ترسد چون از پیرامون خود آگاهی ندارد. آیت الله جوادی آملی به معنای نخست توجه می دهد و می گوید: «معرفت به معنای شناخت چیزی از راه تفکر و تدبر در آثار آن است»(تفسیر تسنیم ج ۷ ص ۴۳۲) ۲. معرفت و عقیده "عقیده" از "عقده" به معنای محل گره مشتق شده است و "عقیده" محل گره باور قلبی و معرفت انسان است. بنابراین صرف معرفت، انسان را به ایمان و اعتقاد نمی رساند و لاجرم باید با باور قلبی انسان گره بخورد: «من الّذين قالوا آمنّا بأفواههم ولم تؤمن قلوبهم». همچنان که آیت الله جوادی آملی می گوید: «اعتقاد علمي بايد با جان و قلب انسانِ معتقد و عالِم عجين شود و در اوصاف نفساني و اعمال بدني او جلوه كند تا اطلاق ايمان بر آن درست باشد و عَقْد علمي كه قضيّه ذهني و معقول است تا با جان عالِم عَقْد و گرِهِ ديگر نيابد، ايمان نيست»(تسنيم ج ۲ ص ۱۵۷) ۳. معرفت و ايمان ایمان و اعتقاد معنای مشابهی دارند و بنابراین به گره معرفت و باور قلبی انسان گاه "ایمان" نیز گفته اند، زیرا مؤمن اعتقاد خود را از ريب، اضطراب و شكّ كه آفت اعتقاد است مي رهاند و آن را اِيمِن مي كند و از اين رو رسوخ و استقرار عقيده در قلب را «ايمان» مي گويند. 💠به کانال ما بپیوندید و به دوستانتون معرفی کنید 💠 🔹@noornama 🔹@noornama