🔷تفسیر زیارت عاشورا
🔹قسمت اول
🔶شرح و تفسیر این بخش از زیارت:
🔻زیارت عاشورا با چند سلام آغاز گشته. سلام یک ادب اسلامی است. البته، باید سر اخبار را فهمید تا سلام کردن، صرف لقلقه زبان نباشد و صاحب خود را بهره مند سازد.
🔻سلام یعنی سلامت، راحت و آرامش و معنی آن این است که سلامتی و آسایش تو را فرا گرفته و از ناحیه من در امن و امان قرار داری و هیچ شری از جانب من به تو نخواهد رسید.
🔻اما، چه چیزی باعث ناراحتی وجود مقدس امام(ع) می شود؟ تمام بیماری هایی که منشا آنها فساد قلب است از قبیل: دروغ، تهمت، غیبت، کینه جویی، بدخواهی، بد زبانی، حسد ورزیدن و ...
🔸سوال: آیا ما زمانی که این کلمه را بکار می بریم، خود را از این صفات، پاک کرده ایم؟ آیا از خداوند برای خود درخواست قلبی سلیم نموده ایم؟ بیایید کمی بیشتر، عاشورایی باشیم...
#قسمت_اول
#زیارت_عاشورا
📝برگرفته از کتاب ارزشمند حدیث عشق
@noorolhodaa
www.noorolhoda85.blog.ir
"بسم الله الرحمن الرحیم"
#قسمت_اول 📚🖇
#تکراری_تلخ
رسیدم خونه، شامو ردیف کردم، خواستم قبل اومدن همسر و فرزندم کمی استراحت کنم، گوشیم زنگ خورد
~ سلام علیکم
_ سلام، خانم فاطمی؟
~ بفرمایید
_ میدونم خسته اید، من از مخاطبای امروزم، یه موضوعی خیلی برام مهم بود خواستم حتما بهتون بگم.
~ شرمنده سرم درد میکنه، صحبت تلفنی برام سخته، مقدور هست تو ایتا ویس بدید، من یه کم دیگه گوش کنم؟
_ فردا هم اجرا دارید؟
~ نه
_ خواهشا قبل اجرای بعدی گوش کنید.
~ چشم انشاءالله
_ تشکر ، پس من ایتا ویس میدم
~ در خدمتم
....
گوشی رو که قطع کردم صدای باز شدن درب حیاط اومد
~ سلام رضا خوبی؟قبول باشه، خداااقوت
_ علیک سلام.... ممنووون
~کار بنایی به کجا رسید؟
_ زیر زمین تقریبا کارش تموم شده
~ کف رو هم زدید؟
_ نه، کارای اساسی انجام شد، میخوام بادومی بریزم، بعد سرامیک کنیم
~ بریم ببینیم؟
_ الان؟
~ خب آره، دوست دارم ببینم
_ بریم
~محمد حسین مامان نمیای بریم زیر زمینو ببینیم؟
* من مداحیمو ننوشتم هنوز، بعدا میبینم
هنوز سرم آروم نشده بود، ولی میدونستم همین همراهی کوچیک با همسرم خستگی روزشو ازش میگیره، مثل همراهی و حمایت مجاهدانه ی خودش برای فعالیت های فرهنگی من.
......
داشتم ظرفهای شام رو میشستم که یاد اون تماس افتادم، کار آشپزخونه تمام شد، دمنوش و چایی نبات بعد از شام همسر و فرزندم رو گذاشتم رو میز عسلی و رفتم سراغ گوشی، لابلای پیاما گشتم تا پیداش کردم.....
سلام خانم فاطمی جان خسته نباشید......
من آدم عجولی نیستم ولی انقدر برام مهم بود زود مطلب رو بهتون برسونم...
ادامه دارد....
"بسم الله الرحمن الرحیم"
.
• #رمان_قند_پهلو 🌱
• #قسمت_اول 📜
.
من مادرِ حسین هستم که خوندن داستان قدم گذاشتنش تو زندگیم شاید برای خیلی از بانوان سرزمینم خالی از لطف نباشه،
حسین به من نام مادری رو هدیه داد، مادر شدن یکی از رویاهای من بود، رویایی که با فراز و نشیب های بسیاری به حقیقت پیوست .
دو سالی از ازدواج مون می گذشت که دومین سقط اتفاق افتاد . روزهای سخت و نفسگیری بود، پیگیری های پزشکیمو شروع کردم و تازه متوجه شدم که رحمم مشکل داره .
تو دنیای پزشکی بهش میگن رحم دوشاخ ، فرم رحم به شکلی هست که جنین رو بیشتر از پنج یا شش ماه نگه نمیداره .
با چه زحمت و مکافاتی عکس رنگی از رحم گرفتم و پیش متخصص زنان بردم .
......
_ خانم شما بعیده بتونی بچه دار بشی، باید عمل جراحی انجام بدید
~ با عمل مشکلم حل میشه خانم دکتر؟
_ شاید نتیجه بده! شایدم نه!
......
خیلی حالم بد بود . کلی تعریف این خانم دکتر رو کرده بودن و منم بعد از کلی انتظار تونسته بودم نوبت بگیرم اما حرفهایی که زد حسابی ناامیدم کرد و من با کوله باری از غم راهی خونه شدم .
خیلی محافظه کار بودم، هرچی بود میرختن تو خودم، شب احمد اومد خونه، شامو خوردیم، کلی با خودم کلنجار رفتم از کجا شروع کنم...
....
~ احمد نظرت در مورد جراحی چیه ؟ البته دکتر گفت معلوم نیست جواب بده یا نه؟
* جراحی؟!! مگه نمیگی خود دکتر هم گفت معلوم نیست نتیجه بده!عجله نکن....اصلا استخاره میگیرم.
.....
جواب استخاره بد اومد .
احمد برای اینکه من ناراحت نشم، اصلا دربارش حرف نمیزد، تمام ماجرا رو سپرده بود به خودم، تا اینکه یکی از دوستام دکتر ریاحی پور رو معرفی کرد .
بر خلاف پزشک قبلی نوبتش سخت نبود، یک هفته منتظر بودم تا نوبتم رسید .
......
~ سلام آقای دکتر
_ سلام بفرمایید
~ بخاطر مشکلم عکس رنگی از رحم گرفتم...خدمت شما
_ (مشغول بررسی عکس شدن) چرا انقدر گرفته و مضطربید؟
~ ( اشکم بی صدا و بی اختیار راه افتاد) آخه دکترا میگن نمی تونم بچه دار بشم .
_ نه!!! ازین موارد زیاد داشتیم که به لطف خدا بچه دار هم شدن!!با مراقبت و همراهی درست!
~ هر کاری لازم باشه انجام میدم😍
_ قدم اول باید آزمایش بدید، تا بتونیم از وضعیف بارداری و یا عدم اون دقیق مطلع بشیم تا بدونیم درمان رو چطور شروع کنیم
.....
خیلی خوشحااااال بودم، وای مگه میشه توصیفش کنم؟؟ اصلا از ذوق نفهمیدم چجوری رسیدم خونه، بی معطلی گوشی رو برداشتم و زنگ زدم احمد
.....
~ احمد😍.. احمد😍
* سلام زهرا، چیشد؟؟ دکتر بودی؟
~ سلام احمد... دکتر.... دکتر گفت میتونیم بچه دار بشیم احمد😭😍
* خدای من..... خداااای من.... خب؟ پس اون دکترا چی میگفتن زهرا ؟؟!
~ هیچی احمد، ول کن حرف اونا رو، احمد دکتر گفتن خیلی بیمار اینطوری داشتن، فقط باید مرااااقبت کنم
* چه مراقبتی؟
~از پله بالا پایین نرم
* خب نمیری! 😍
~ وسایل سنگین بلند نکنم
* پس من اینجا چکاره ام!؟ 😍
~دکتر آزمایش نوشته ، فردا باید برم آزمایشگاه.
~ برو.... توکل بخدا.... انشاءالله خیره....
......
واااااای خداااای من جوابش،جواب آزمایش مثبت بود.... 😍😍
.
#قند_پهلو 🌱
https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262