eitaa logo
کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی
2.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ارتباط با ادمین: @yaemamhasaan تبادل و تبلیغات: @sadrjahad رزرو بلیط: @yarafegh هماهنگی و رزرو اجرای شهرستانها: 09176827420 سایت مجموعه نورالهدی: noorolhodaeeha.ir صفحه آپارات: aparat.com/noorolhodaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷تفسیر زیارت عاشورا/ قسمت چهارم 🔶شرح و تفسیر این بخش از زیارت: 🔻عظمت مصیبت واقعه عاشورا مشهود است. با مراجعه به تواریخ در می یابیم واقعه ای به این بزرگی، در تمام دنیا اتفاق نیفتاده است که امتی، زاده پیامبر خود را با اصحاب و اهل بیتش، در یک نیم روز بکشند، غارت کنند، چادرها را سوزانده، و سر او و اصحابش را همراه با اطفالش شهر به شهر به اسارت ببرند. 🔻از همین رو در این بخش از زیارت مقدس، نه تنها به عظیم بودن این مصیبت بر امام و همه ما اقرار میکنیم، بلکه میدانیم قطعا این عزا با توجه به ویژگی‌هایی که بیان شد، بر تمام مسلمانان اسلام نیز بزرگ بوده است. 📝برگرفته از کتاب ارزشمند حدیث عشق @noorolhodaa www.noorolhoda85.blog.ir
" بسم الله الرحمن الرحیم " 📚🖇 سلام دوست عزیزم با اجازتون، مثل صاحبه مخاطب خاطراتم دخترم باشه. و اینکه خانم فاطمی جان، دوست دارم جوری که الان دارم اون خاطرات رو تو ذهنم مرور میکنم بنویسم، وسط مرور اون روزها باخودم میگم کاش ..... یعنی چیزی که حسرتشو میخورم رو هم لابلاش مینویسم، دیگه شما یجوری کنار هم بذارید که مخاطب خط رو گم نکنه ..... جواب آزمایش رو گرفتم، جواب آزمایش مادرشدن من مثبت بود، آره مادر شدم. اون روز نفهمیدم این عدد ِ بتا شروع بزرگترین امتحان و آزمایش زندگیم یعنی نقش مادری بود. حضورت بهم استرس داد، انقدر تپش قلبم بالا بود نشستم روی صندلی تا آروم شم، عرق سرد رو پیشونیم می غلتید، شوکه بودم، بدنم میلرزید.. _حالا چیکار کنم؟؟! پایان نامم!!! خاک بر سرم شد، حتما علی بفهمه میگه بشین تو خونه، بهش نمیگم آره فعلا نمیگم. رامو گرفتم رفتم سمت خونه، تو برام یه مهمان ناخوانده ای بودی که باعث اذیتم شده بود، یه مزاحم که تمام برنامه های آیندمو، آرزوهامو خراب کرده بودی، رسیدم خونه، رفتم جلو آینه تا چشمم به چشمام افتاد زدم زیر گریه، میدونستم سقط حرامه و جنایته و عقوبت داره برا همین بهت گفتم کاش میشد خدا کاری کنه از شرت خلاص شم😭😭 کاش اینطور بود..... جواب آزمایشتون مثبته خانم، مبارکتون باشه. * واقعا؟؟!!! وااای خداااای من ، یا حضرت معصومه(س)، وااای نمیدونم از خوشحالی چی بگم.....چجوری منتظر بمونم تا ظهر علی بیاااد... * سلاااام علی! اوومدییی؟؟ علی، علی یه خبر خوب دارم، یه خبر خوب (علی چشماش گرد میشد و با لبخند و تعجب بهم زل میزد و منتظر شنیدن خبر میموند) * علی، بابااااااااامامااااااان شدیم..... واااای(اشک شوق هر دومون) ~ مریم!!!!(با ذوق و خنده) بیداااارم؟؟!!!خداروشکر😍😍😍 آماده شو بریم حرم، اول باید نماز شکر بخونیم بعد بریم برات یادگاری بخرم که هر وقت میبینیش قشنگترین لحظه ی زندگیمون رو یادمون بیاد، خبر بابا شدنم * خبر مامااااان شدنم علی...... کوچولوی دوست داشتنی خوش اومدیــــــــی..... خوش اومدیــــــــــی ....... بزور خودمو آروم کردم، هق هق گریم باعث شد سردرد شدیدی بگیرم، یه لیوان آب خوردمو مثل جنازه افتادم رو مبل ~ مریم.... مریم.... * بله.... سلام.... کی اومدی؟ ~ الان.... خوبی؟؟ * اره خوابم برده بود. ~ این وقت روز آخه؟ رنگت چرا پریده؟! * خب یهو از خواب پریدم رنگم پریده😊 ~ موضوع پایان نامت چیشد؟ جواب دادن بالاخره؟ * واااای اصلا یادم رفت برم علی! ~پس کجا بودی؟! * هیچی علی هیچی.... ساعت چنده؟؟ ~ ساعت؟ ۱ * اوه اذان شده؟! واااای نمازمم نخوندم.... پاشدم وضو گرفتم نمازمو خوندم، بعد نماز سر سجاده کلی گریه کردم وبهت بد و بیراه گفتم 😭 ببین ببین هنوز نیومده همه کارامو ریختی به هم.... ~ مریم من دارم میرم مباحثه، ناهار نمیام، یعنی فکر کردم جوابتو میگیری میری سراغ استادت و دیگه تا عصر نمیای خونه.... خب حالا دیگه..... وای کلاسورمو بر نداشتم...... خداحافظ * بسلامت..... درو که بست، رفتم سمت آشپزخونه، ضعف کرده بودم، غذای دیشب یکم مونده بود گرم کردم که بخورم گوشی خونه زنگ خورد.... ادامه دارد..... • قسمت بعدی در لینک زیر 👇🏼 • eitaa.com/noorolhodaa_ir/7988 @noorolhodaa_ir | نخل های بین الحرمین🪴