⚘﷽⚘
🔰شهادت با لباس #رفیقِ_شهید
🍂وقتی خبر شهادت #محمودرضا بیضائی به اکبر شهریاری رسید خودش را بالای سر محمود رساند😔 و گفت: «باید #برگردانمش».
🍂آن روز خیلی بی تاب💓 شده بود. صبح فردای #شهادت محمودرضا بیضائی، به فرمانده گفت: «اگر اجازه بدهید من لباس های #رزم بیضائی را بپوشم.
🍂فرمانده گفت: «اگر لباس شهید🌷 را بپوشی تو هم #شهید می شوی⁉️ گفت: هر چه #خدا بخواهد همان می شود. بعد از صبحانه زد به خط.
🍂وقتی کمی از مقر فاصله گرفت💕 یک #خمپاره 60 او را مورد اصابت قرار داد و #پهلویش را شکافت. همرزمان بالای سرش که رسیدند نفس های آخرش بود...😭
#شهید_محمودرضا_بیضائی
#شهید_اکبر_شهریاری
🆔@noqteh_vesal🌹
💢رفقاى #هيأتى اش مى گفتند وقت نمى كرد همه ده شب 🌙محرم را هيأت بيايد اماشب #روضه_على_اكبر (ع)، هر طورى بود مى آمد.
اما #دهه محرم اگر تبريز مى آمد با هم بوديم.
💢 در يكى از اين دفعات، #وسط هيأت كارى پيش آمد، من بلند شدم و رفتم. وقتى برگشتم، اواخر مجلس بود؛ حلقه اى تشكيل شده بود و داشتند شور مى زدند. #محمودرضا هم آن وسط بود.
💢 حالش اما يكجور خاصى بود و مثل اين بود كه روى #هواست و روى زمين سينه نمى زند. حقاً محمودرضا هرچه پيدا كرد، بعد از مسجد🕌 ، پاى #بساط_امام_حسين (ع) پيدا كرد.
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🆔@noqyeh_vesal🌹
💢رفقاى #هيأتى اش مى گفتند وقت نمى كرد همه ده شب 🌙محرم را هيأت بيايد اماشب #روضه_على_اكبر (ع)، هر طورى بود مى آمد.
اما #دهه محرم اگر تبريز مى آمد با هم بوديم.
💢 در يكى از اين دفعات، #وسط هيأت كارى پيش آمد، من بلند شدم و رفتم. وقتى برگشتم، اواخر مجلس بود؛ حلقه اى تشكيل شده بود و داشتند شور مى زدند. #محمودرضا هم آن وسط بود.
💢 حالش اما يكجور خاصى بود و مثل اين بود كه روى #هواست و روى زمين سينه نمى زند. حقاً محمودرضا هرچه پيدا كرد، بعد از مسجد🕌 ، پاى #بساط_امام_حسين (ع) پيدا كرد.
#شهید_محمودرضا_بیضائی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🆔@noqteh_vesal🌹