📪 پیام جدید https://eitaa.com/nor_tarik/97 بهترین چیزی بود که خوندم:))))) جواب: وایییی مرسییی گلم :) #دایگو

هیچکس موضوع دیگه ای نداره؟

📪 پیام جدید ماه جواب:اتفاقاً داشتم در مورد ماه می نوشتم✨ ولی خب مجبور شدم برم کاملش که کردم میفرستم🙃 #دایگو

📪 پیام جدید https://eitaa.com/my_wordss حمایت؟ :) جواب: باشه✨ #دایگو

خندیدم، او هم خندید. شاید صدایی شنیده نمیشد اما می‌دانستم که میخندد. هر گاه می‌خندید سیاهی شب ناگهان نور باران میشد. شباهت های زیادی بین من و او وجود داشت. هر دو با تاریکی کنار آمده بودیم و سعی میکردیم همراه با او به زندگی ادامه دهیم. اما تاریکی گویا نمی‌خواست همراه با او زندگی کنیم ، میخواست در او زندگی کنیم. جوری که کاملا تحت سلطه اش باشیم. حالا هردو اسیر تاریکی بودیم. من از درون، او از بیرون. اما میخندیم. من روی زمین، او در آسمان. و میخندیم چون زیباترین نور ها در تاریکی می‌درخشند... #ماه #نوشتن

نفس های آرام و منظمی که در تاریکی میکشید شکل ابر میشدند و به آسمان میرفتند. سرما در پوستش می‌خزید. از آسمان ستاره می‌بارید. شاید هم دانه های کوچک و سردی که زیر نور شب می‌درخشیدند برف بودند. چه اهمیتی داشت؟ مهم ماه بود که قطره قطره بر پیکر سرما زده اش نور می‌تاباند. حتی ماه هم نگرانش بود. اما انگار خبر نداشت نورش ستاره های سقوط کرده ای که آرام آرام به سرخی می‌گراییدند را ترسناک تر از هر زمان دیگری به نمایش می‌گذاشت. گرچه او هنوز نفس می‌کشید... #ماه #نوشتن

امید وارم به اندازه کافی خوب باشن :) مغزم نصفه شب بیشتر از این نمی‌کشید :/

همان طوری که برای دیدن نور، چشم دارید و گوش هایتان برای این است که بتوانید صداها را بشنوید، قلبی دارید تا با کمکش زمان را حس کنید. و زمانی که با قلب و روح احساس نشود، همان قدر بی معنی است که رنگ‌های رنگین‌کمان برای آدمی نابینا یا آواز پرنده برای آدمی ناشنوا. ولی متأسفانه قلب‌های نابینا و ناشنوا هم وجود دارند. قلب هایی که هیچ چیزی را حس نمی‌کنند، هرچند که می‌تپند. «مومو_میشائیل انده» #تاک میشائیل انده

تاک : ت: تکه‌ای ا : از ک: کتاب

این کتاب یه جورایی محشره، کتابی پر از عالی‌ جنابان خاکستری که زمان میدزدند و لاکپشت سخنگو و مومو؛ دختری که با گوش دادن آدم هارا نجات میدهد! 🪦🗝️