eitaa logo
نور بصیرت
295 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
11 فایل
ارتباط با مدیر تبادلات: @ad_chanal در این کانال مطالبی در باب بصیرت افزایی قرار خواهد گرفت.هر مطلبی که باعث درست اندیشیدن در ابعاد مختلف باشه،منتشر خواهد شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
*شهید علی ذاکری* نقل از شیخ حسین انصاریان شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر… بنده منزل این شهید رفته ام و حکایت را از نزدیک دیده ام و اول این ماجرا را شیخ حسین انصاریان بالای منبر گفتند و من حساس شدم و این موضوع را دنبال کردم. دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و گناهان دیگر … این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند. این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده . شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی اقا، پاشو بیا دانشگاه امام حسین که اینجا دانشجو می پذیرد. آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود. می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیش‌نماز مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود موضوعات قابل توجهی می نویسد: آن قدر وصیت نامه دو صفحه ای این شهید را خوانده ام که آن را حفظ شده ام . این شهید در این وصیت نامه می نویسد : ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند. از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در بهشت زهرا تهران ، بروید پدر و مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند امد. جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من گناه باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با خمینی است و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی .. رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ؟ اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟ و… ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد؟ با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است. به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد.. لبخند این خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهترین پزشکان کشور قرار دارند و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و… در زمان ما پشتوانه ای مبارک به نام خون هم دارد. @norebasirat
شھیدی که مشکل سفر ڪربلای بسیاری از دوستان را حل کرده است.... علیرضا کریمی @norebasirat
*شهید علی ذاکری* نقل از شیخ حسین انصاریان شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر… بنده منزل این شهید رفته ام و حکایت را از نزدیک دیده ام و اول این ماجرا را شیخ حسین انصاریان بالای منبر گفتند و من حساس شدم و این موضوع را دنبال کردم. دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و گناهان دیگر … این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند. این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده . شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی اقا، پاشو بیا دانشگاه امام حسین که اینجا دانشجو می پذیرد. آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود. می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیش‌نماز مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود موضوعات قابل توجهی می نویسد: آن قدر وصیت نامه دو صفحه ای این شهید را خوانده ام که آن را حفظ شده ام . این شهید در این وصیت نامه می نویسد : ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند. از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در بهشت زهرا تهران ، بروید پدر و مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند امد. جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من گناه باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با خمینی است و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی .. رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ؟ اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟ و… ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد؟ با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است. به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد.. لبخند این خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهترین پزشکان کشور قرار دارند و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و… در زمان ما پشتوانه ای مبارک به نام خون هم دارد. @norebasirat
اندوه ما در غم فقدان آن عزیزان در در واژه ها نمی گنجد... تنها می توانیم از خداوند متعال برای بازماندگانشان صبری عظیم و برای آن یاران سفرکرده روحی شاد و آرام طلب بنماییم... فاتحه و صلوات🥲🖤 شیراز @norebasirat
♥️✨ «خواهرم: محجوب باش و باتقوا، كه شماييد كه دشمن را با چادرسياهتان و تقوايتان میكشيد.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بينى و دشمن تو را نمى بيند.» شهيد عبدالله محمودی﴾ ﴿ ‎‌‎‌‎‌‎‌‌@norebasirat
مدافع حـــــ🌸☘️ــرم مصطفی شیخ‌الاسلامی‌ 🌸 تاریخ تولد: 22 دی سال 64 🌸محل تولد: مازندران، چالوس 🌸محل شهادت: سوریه، حلب 🌸نحوه شهادت: اصابت تیر به پهلو 🌸تاریخ شهادت: صبح روز شانزدهم آذر 94 🌸محل دفن: چالوس، قطعه شهدای یوسف رضا 🌸قهرمان سابق در رشته جودو 🌸رشته تحصیلی: مهندسی برق، گرایش قدرت 🌸در دی ماه 91 در سپاه مشغول به خدمت شد و در همان ابتدا به ماموریت سخت و طاقت‌فرسای کرمانشاه رفت و پس از مدتی نیز به ارومیه اعزام شد و آخرین مأموریت وی نیز رفتن به سوریه بود. 🌸وی به‌عنوان نیروی داوطلب که مهارت خاصی در زدن «آر‌پی‌جی» داشت برای دفاع از اسلام و حرم حضرت زینب (س) راهی سوریه شد و پس از 27 روز در تاریخ 16 آذر 94 در یک عملیات سنگین در شهر «حلب» پس از چند شلیک موفق و به هلاکت رساندن نیروهای دشمن، توسط نیروهای دست‌نشانده استکباری داعش، در اثر برخورد تیر به پهلویش به شهادت رسید. 🌸بخشی از وصیت نامه شهید مصطفی شیخ الاسلامی: ...هرگز رهبر انقلاب را تنها نگذارید و برای ظهور حضرت مهدی (عج) دعا کنید و از همه کسانی که باعث آزار و اذیت آنها شده‌ام، طلب حلالیت می کنم... @norebasirat
*شهید علی ذاکری* نقل از شیخ حسین انصاریان شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر… بنده منزل این شهید رفته ام و حکایت را از نزدیک دیده ام و اول این ماجرا را شیخ حسین انصاریان بالای منبر گفتند و من حساس شدم و این موضوع را دنبال کردم. دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و گناهان دیگر … این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند. این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده . شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی اقا، پاشو بیا دانشگاه امام حسین که اینجا دانشجو می پذیرد. آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود. می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیش‌نماز مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود موضوعات قابل توجهی می نویسد: آن قدر وصیت نامه دو صفحه ای این شهید را خوانده ام که آن را حفظ شده ام . این شهید در این وصیت نامه می نویسد : ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند. از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در بهشت زهرا تهران ، بروید پدر و مادر من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند امد. جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من گناه باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با خمینی است و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی .. رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ؟ اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟ و… ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد؟ با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است. به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد.. لبخند این خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهترین پزشکان کشور قرار دارند و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و… حجاب_در_زمان_ما_پشتوانه_ای_مبارک به نام خون هم دارد. @norebasirat
🌟 شهید حسین محرابی 🌟 @norebasirat
✨ 👹 دجال در اسلام 🔥در یکی از نشانه‌های پیش از ظهور، است. ⛔ صفات دجال در منابع : 1⃣ او ادعای ربوبیّت میکند. 2⃣ عمر طولانی دارد. 3⃣ همراه او آب و آتش است. 4⃣ کور را بینا و برص را شفا می‌دهد. 5⃣ مرده را زنده میکند. 6⃣ می‌کشد، آنگاه همان کس را زنده میکند. 7⃣ با او بهشت و آتش است. 8⃣ با او نهری از آب سفید و نهر آتشی است. 9⃣ خواسته او برآورده میشود. 💫 (ص): هر پیامبری بعد از نوح، قوم خود را از فتنۀ دجّال ترسانده و من نیز شما را برحذر میدارم. ⭕️ صفات دجال در منابع : 💫 محدّث قمی از (ص) نقل میکند: چون دجال ظاهر شود، عالم را پر از و نماید و میان او و لشکر قائم واقع شود، بالأخره آن ملعون به دست حضرت حجّت یا حضرت عیسی (به فرمان امام) کشته شود. ✅ سید محمد صدر: رمزی است از اوج تمدّن و تکنیک که با اسلام و مبانی آن ستیز دارد، تمدّنی که درصدد به کشیدن هر انسانی است... ما بطور وضوح مشاهده می‌کنیم که چگونه تمدّن و تکنیک غرب در این عصر بر تمام جوامع، حتّی مسلمانان تسلّط پیدا کرده. 💫 (ع): او ندارد و دیگرش در اوست و مانند ستارۀ صبح می‌درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به است، وی در یک سخت می‌آید و بر سوار است. 👹نتیجه گیری نهایی درخصوص دجال👹 ♦ بزرگترین مشخصه دجال که در روایت امیرالمؤمنین(ع) به آن اشاره شده: داشتن یک است. 👹 با اولین نگاه به آرم رسمی می‌توانید این علائم را مشاهده نمایید. 👁‍🗨 در آرم رسمی فراماسونری میتوانید این چشم چپ را مشاهده نمایید که در وسط رأس آرم قرار دارد (او چشم راست ندارد و چشم دیگرش در پیشانی اوست) 🔹 این چشم درون آرم، درخشان است (مانند ستارۀ صبح می‌درخشد) 👺 اگر به معنای لغت دجال توجه شود، به معنای کذّاب و بسیار است که این بارزترین خصوصیت این جامعۀ مخفی است، این سازمان، نمونۀ بارز نفاق در ادبیات قرآنی ـ اسلامی است؛ ☠ همچنین آنها خود را انسان‌هایی معرفی می‌نمایند؛ یعنی مَرکب آنها بجای و که نماد آن رنگ است، مرکبی و صلح خواهانه! است (و بر سوار است) و به وسیله آن اهداف جنگ‌طلبانه پشت پرده خود را که به رنگ سرخ است، پیش می‌برند. 👿 اما مهمترین ویژگی این سازمان مخوف و مخفی، ضد بودن و ضدّیت با ادیان توحیدی اصیل می‌باشد که دقیقاً بر روایات اسلامی صدق می‌کنند. 👾 گرداننده‌های جریان فراماسونری، جریاناتی مشابه را نیز اداره می‌کنند: این گرداننده‌ها، شبکه‌ها و جریانات متّصل به آنها در اختیار و جهانی می‌باشند که از آنها با عنوان شبکه زورگویان صهیونیست جهانی یاد نموده، که تمامی یا اکثر و و سراسر جهان، زاییدۀ اعمال آنهاست. 👹 فراماسون ها با استفاده از مرکب و و و و... و بشریت را داده و با های فراوان از مسیر و خدا دور می نمایند و عده‌ای را با و عده‌ای را با می‌فریبند. 📡با استفاده از امواج مغناطیسی از را در یک گام طی می‌نمایند، عده‌ای را با لعاب و رنگ و عده ای را با و ها داده و با ابزار و (فتنه مادی و پول دجال) ملت‌ها را به تسخیر خود در آورده اند. 🌀با و تکنیک‌های روز را شب و شب را روز میکنند. حقیقت را وارونه جلوه می‌دهند. را ضدقهرمان معرفی کرده و جانی و را قهرمان. جای و را عوض کرده و به سادگی را میکنند. در یک کلام با و مکتب شیطانی‌، خود را جهان معرفی میکند و مردم را میدهد. 💥بانشرمطالب بسوی موعود دعوت کنید ✅ اگر یک نفر را به او وصل کردی ✅ برای سپاهش تو سردار و یاری
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷صد پسر در خون بغلتد، گم نگردد دختری.... شهید علی خلیلی دیگری حلول کرد 🚩 داغیست به دل، رفتن خوش غیرت‌ها شهید حمیدرضا الداغی شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ سبزوار. هنگام دفاع از دختر ایرانی @norebasirat
🔰🖼 عکس نوشته/ با منافقین کاری را کردیم که حضرت علی (ع) با خوارج کرد 🔻به مناسبت شهادت قاضی سرشناس و شجاع، حجت الاسلام و المسلمین علی رازینی @Morsalun_ir
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه دستگیری یک دزد توسط مردم در تهران👌 چرا هیچ کسی اعتراض نکرد و نگفت: بابا چیکارش دارین بیچاره رو... هرکس هر جور دوست داره باید زندگی کنه... به ما چه که اون دزدی میکنه.. راحتش بذارین... و الی آخر..» همه این حرفها برای انسانهای عاقل بی معنا و مضحکه.. چون از عواقب بی تفاوتی درباره این مسئله خبر دارند که ممکنه دیر یا زود گریبان خودشون یا عزیزانشون رو بگیره.. اما درباره مسائل دیگه ای مثل رشوه گرفتن،نزول دادن یا گرفتن،اختلاس، بی حجابی،بی عفتی، فستیوال های مسخره مختلف و ... مردم بی تفاوت شدند.. چرا؟!!چون یا از عواقبش بی خبرند،یا عواقبش رو باور ندارند یا عواقبش رو مضر برای خودشون و عزیزانشون نمیدونند... این بی تفاوتی یعنی جنگ شناختی_ادراکی که مردم ما توش تلفات بسیاری دادند... مردم عزیز کشورم... خداوند امر به معروف و نهی از منکر رو برای همه واجبات و محرمات فریضه کرده برما تا نسبت به عاقبت همدیگر چه در دنیا و چه در آخرت ،بی تفاوت نباشیم.. این فریضه یعنی ما مردم در قبال هم مسئولیم...درقبال بندگان خداوند... برای همین اگر در این راه کسی جانش رو از دست بده،حکم رو داره... هرجایی منکری دیدیم،نهی کنیم هرجایی ترک واجبی دیدیم امر کنیم... خدا پشتیبان ماست... https://eitaa.com/norebasirat