eitaa logo
‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
530 دنبال‌کننده
2هزار عکس
486 ویدیو
46 فایل
﷽ ⊱ . ‌‹ به‌دلِ‌خسته‌بگویید خداوندی‌هست . . . › • . ˼ أَلاٰبِذِڪࢪاللھ‌تَطمَئِنُّ‌القُلوب ‌! ˹ • ོ مۍشنودگوشِ‌جان!..⇩ @b_mim313 🌿` . براۍتبادل‌هم◡̈ @b_mim313
مشاهده در ایتا
دانلود
•°‌ღ∞↻🌳•° ☔️🌱|•°‌آماده‌شدن‌بࢪاےسࢪبازے امام‌زمان﴿؏﴾ .. .• _ساعت‌۸شب‌ازدانشگاه‌بہ‌خانہ‌مےآمدو سࢪیع‌لباسش‌ࢪاعوض‌مےڪࢪدټاخودش‌ࢪا بہ‌باشگاه‌بࢪساندوساعټ‌دوازده‌شب‌بہ‌ خانہ‌بازمےگشټ‌. آن‌قدࢪخسټہ‌بووڪہ‌ڪوݪہ‌ پشتےاش‌ࢪاࢪوےزمین‌مےڪشاندوهمان‌جا ࢪوےزمین‌دࢪازمےڪشیدومےخوابیدټا بࢪاےفࢪداآمادگےداشتہ‌باشدڪہ‌بہ‌باشگاه‌ بࢪود.بࢪاےڪاࢪهایش‌بࢪنامہ‌ࢪیزےداشت‌و هدفش‌ࢪاتعࢪیف‌ڪࢪده‌بود.دوساݪ‌سختےهاے دوࢪه‌آموزشےوباشگاه‌ࢪفټن‌ࢪابہ‌ جان‌خࢪیده‌ بودټاخودش‌ࢪابࢪاےسࢪبازےامام‌ زمان﴿؏﴾آماده‌ڪند.مےگفټ:"سࢪبازِآقاباید ساݪم‌باشدوبدنےقوےداشټہ‌باشد.وقتے آقاظھوࢪڪند،بࢪاےسپاهش‌بھتࢪین‌ها ࢪاانتخاب‌مےڪند.من‌هم‌بایدبہ‌آن‌ دࢪجہ‌بࢪسم."اعټقادش‌این‌بود ..!_:) • • 🔗🦋 ۶۸📘~
•.°
🌪🌻|•°~
↻∞ @shahid_dehghanamiri20
‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
●○||•⇩🍃
|°•♥️ .🌱 عڪس‌شھید ..⇩ • -〖اوایل‌ڪھ‌تازه‌باشھیدࢪسول‌خلیلےآشنا‌شده‌ بود،باڪلےذوق‌وشوق‌عڪس‌هایش‌ࢪابھ‌من‌نشان‌ مےدادومےگفت:ببین‌ماچقدࢪشبیہ‌هم‌هستیم . . خیلےجدےنمےگࢪفتم . .حتےعڪس‌این‌شھیدࢪا ࢪوےصفحہ‌ڪامپیوتࢪش‌گذاشتہ‌بود . . یڪ‌باࢪآن‌ࢪادیدموگفتم‌ڪھ‌توچقدࢪخودخواهے !عڪس‌خودت‌ࢪاگذاشتےاینجا ! خندیدوگفت:دیدےنتوانستےتشخیص‌بدهےمن‌ نیستم،شھیدࢪسول‌خلیلےاست . . .!🌱•'`〗 • • ۸۱⇨ • ||•🍃
‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
●○||•⇩🍃
|°•♥️ .🌱 حسین‌وصالـــے . .⇩ • -〖بہ‌شھداخیلےعلاقہ‌داشت.ازدوࢪان‌دبیࢪستان‌‌این‌علاقہ‌مندےشدیدتࢪشد.شھیداصغࢪوصالے،فࢪمانده‌شھࢪپاوه‌‌موࢪدتوجہ‌‌خا‌ص‌او‌بو‌دوبࢪاے‌همین‌هم،دࢪسوࢪیہ‌‌اسم‌مستعاࢪخودش‌‌ࢪا"حسین‌وصالے"گذاشت.حتےاین‌اسم‌ࢪاࢪوےاسلحہ‌اش‌حڪ‌ڪࢪده‌بود‌وازدوࢪان‌‌آموزشےاش‌دࢪایࢪا‌ن‌‌تاعملیات‌هایش‌دࢪسوࢪیہ‌‌تفنگش‌با‌این‌اسم‌مشخص‌بود . . .!🌱•'`〗 • • ۸۳⇨ • ||•🍃
‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
●○||•⇩🍃
|°•♥️ .🌱 سؤال‌بےجـــواب . .⇩ • -〖یڪ‌سال‌قبل‌ازاعزام‌بہ‌سوࢪیہ‌ازمن‌سؤالےپࢪسیدڪھ‌دوهفتہ‌تمام‌باࢪوح‌وࢪوان‌من‌بازےڪࢪد.بࢪاےجواب‌دادن‌بہ‌آن‌ڪلےباخودم‌ڪلنجاࢪࢪفتم.چون‌ࢪضایت‌پدࢪش‌ࢪابہ‌ࢪاحتےجلب‌ڪࢪد،امابࢪاےمن‌مادࢪسخت‌بود.ازمن‌پࢪسیدڪھ‌اگࢪࢪوزےحضࢪت‌زینب﴿؏﴾ازشمابپࢪسدجوانےداشتےڪھ‌همہ‌دوࢪه‌هاےآموزشےجنگےࢪادیده‌بودوزمانےڪھ‌حࢪم‌‌ناامن‌شدوبہ‌ناحق‌بچہ‌هاےشیعہ‌ڪشتہ‌مےشدند،نگذاشتےتابࢪاےدفا‌ازآن‌بیاید،چہ‌جوابےداࢪےتابہ‌ایشان‌بدهے ؟!جوابےنداشتم . . .!🌱•'`〗 • • ۸۶⇨ • ||•🍃
‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
|` •🌿
|°• .🌱 -تـــاجِ‌افتخاࢪ . .؛! • -〖ازسوࢪیہ‌تماس‌گࢪفت‌وگفت‌ڪہ‌مےخواهدبادایے بزࢪگش‌صحبت‌ڪند،خیلےبہ‌اوعلاقہ‌داشت. ساڪن‌قم‌بود.سفاࢪش‌ڪࢪدتابااوتماس‌بگیࢪم‌و دࢪآن‌ساعت‌مشخص‌منتظࢪتماسش‌باشد.شماࢪه‌اش‌ ࢪاخواست.داشت‌حفظ‌مےڪࢪدوهࢪچندشماࢪه‌ࢪابہ‌ دوستانش‌دࢪآنجامےسپࢪدڪھ‌یادشان‌باشد.گفت‌ ڪاغذوقلم‌دستࢪس‌نیست.تماس‌گࢪفت،ࢪأس‌ ساعتےڪہ‌قول‌داده‌بود.دࢪآن‌تماس‌دایےباشنیدنِ‌ صدایش‌گࢪیہ‌ڪࢪدوبہ‌اوگقت:"توتاج‌ِ‌افتخاࢪ خانواده‌ماهستےوتاج‌ࢪوےسࢪماهستے.این‌جملہ‌ اوآن‌قدࢪمحمدࢪضاࢪاخوشحال‌ڪࢪدڪہ‌ࢪوحیہ‌اش‌چندبࢪابࢪشده‌بودبࢪاےࢪسیدن‌بہ‌‌شھادت . . .!•'`〗 • • ۸۷ • ||•🍃
‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
●○||•⇩🍃
|°•♥️ .🌱 -بادمجانِ‌حلب . .⇩ • -〖موقعےڪہ‌داشت‌مےࢪفت، پدࢪش‌یڪ‌اسڪناس‌صددلاࢪےداد.خیلےذوق‌ڪࢪد،آن‌ࢪابوسیدودࢪجیبش‌گذاشت.وقتےدࢪسوࢪیہ‌بودآن‌ࢪاخࢪج‌نڪࢪد.تااین‌ڪہ‌دࢪبازاࢪحلب‌یڪ‌گونےبادمجان‌خࢪید،آنھاࢪابین‌همࢪزمانش‌تقسیم‌ڪࢪدتاهࢪڪَس‌هࢪچہ‌دلش‌خواست‌باآن‌غذایےدࢪست‌ڪند،خودش‌بادمجان‌ڪبابےدࢪست‌ڪرد. این‌ڪاࢪش‌تعجب‌بࢪانگیزبود،چون‌بہ‌شدت‌ازبادمجان‌متنفࢪبودوبہ‌هیچ‌عنوان‌بہ‌غذایےڪہ‌دࢪآن‌بادمجان‌بود‌لب‌نمےزد . . ؛!🌱•'`〗 • • ۹۱⇨ • ||•🍃
‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
●○||•⇩🍃
|°•♥️ .🌱 -نیت‌ازدواج . .⇩ • -〖مدتےپیگیࢪبودڪہ‌نیت‌ازدواج‌داࢪد، گفتم‌اول‌ڪاࢪمناسب‌پیداڪند، بعددࢪپس‌همڪاࢪانم‌یااطࢪافیان، دختࢪهاےخوب‌ࢪاانتخاب‌مےڪنیم.چنددختࢪازخانواده‌هاےمذهبےونظامےࢪابہ‌خواهࢪش‌معࢪفےڪࢪده‌بود، ࢪوےآن‌ࢪانداشت‌مستقیم‌بہ‌خودم‌بگوید.حتےدࢪتماس‌هایش‌ازسوࢪیہ‌هم‌پیگیࢪبودڪہ‌خواهࢪش‌مࢪاࢪاضےڪند، تابہ‌خواستگاࢪےبࢪویم . . ؛!🌱•'`〗 • • ۹۲ • ||•🍃
‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
●○||•⇩🍃
|°•♥️ .🌱 -خـــوابِ‌نوࢪانے . .⇩ • -〖حدودساعت‌دوتاسہ‌نصفہ‌شب‌خوابِ‌ عجیبےدیدم.خانہ‌مان‌نوࢪانےشده‌بودومن‌ دنبال‌منبع‌نوࢪبودم.دیدم‌پنجࢪه‌آشپزخانہ‌ تبدیل‌بہ‌دࢪشده‌وشھدایڪےیڪےواࢪدِ خانہ‌ام‌شده‌اند.همہ‌جاࢪاپࢪڪࢪدندوبالباس‌ نظامےوسࢪبند،‌دست‌دࢪگࢪدنِ‌یڪدیگࢪبہ‌ هم‌لبخندمےزنند.مات‌نگاهشان‌ڪࢪدم‌و متوجہ‌شدم‌منب‌نوࢪازدوقاب‌عڪس‌ بࢪادࢪانِ‌شھیدم‌هست.آن‌شب‌بࢪادࢪِشھیدم‌ محمدعلےبہ‌خوابم‌آمدودࢪحالتےࢪوحانے سہ‌باࢪبہ‌من‌گفت‌ڪہ‌نگࢪان‌نباش. محمدࢪضاپیش‌ماست.آن‌شب‌تاصبح‌ اَشڪ‌ࢪیختم‌ودعاخواندم.بعدهاگفتند‌ همان‌ساعت‌سہ‌هواپیماےحامل‌پیڪࢪ محمدࢪضاوبقیہ‌شھداࢪوےزمین‌نشست . . ؛!🌱•'`〗 • • ۹۴ • ||•🍃
‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
●○||•⇩🍃
﴾﷽﴿ .🌿 -بوےعطࢪش‌همہ‌جاپیچیده‌است . .⇩ • -〖باࢪهابہ‌خوابم‌آمدوهࢪباࢪمن‌شادتࢪمےشدم؛ طوࢪےڪہ‌باعث‌حیࢪت‌اطࢪافیانم‌مےشد.حضوࢪش‌ࢪا همیشہ‌احساس‌مےڪنم.بعدازشھادت،ࢪغبتےنبود شیشہ‌هاےعطࢪوادڪلن‌اوࢪاازڪمدبیࢪون‌بیاوࢪم، ولےهࢪباࢪڪہ‌واࢪدخانہ‌مےشوم،عطࢪش‌ࢪااستشمام مےڪنم.انگاࢪچنددقیقہ‌قبل‌خانہ‌بوده‌ڪہ‌ࢪفتہ‌وبوے عطࢪش‌همان‌جاپیچیده‌است . .؛!🌱•'`〗 • • ۱۰۰ • ||•🍃