eitaa logo
نوراشاپ 🇮🇷🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
5 فایل
🔆نورا شاپ🔆 ✅️فروش انواع ظروف چینی و آشپزخانه ✅️نمایندگی رسمی چینی زرین ✅️همراه با8سال سابقه فروش آنلاین😎 💠برای ارتباط با ما👇 🆔️ @mombeny {ارسال به سراسر ایران} ادمین تبادل @atefe_9 🔺️پیام سنجاق شده رو چک‌کن😉
مشاهده در ایتا
دانلود
❓چرا از مرگ می ترسیم 📌 آن‌چه مسلم و قطعی است، این است که تمام انسان‌ها یک روزی طعم مرگ را چشیده و از دنیا خواهند رفت؛ قرآن در این رابطه می‌فرماید: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ(آل عمران-185): هر كسی طعم مرگ را می‌چشد. 🔰 عوامل ترس از مرگ 1️⃣ عدم شناخت مرگ امام هادی علیه السلام در بالین بیماری که می گریست و از مردن می ترسید، فرمود: یا عَبدَالله! تَخافُ مِنَ‌المَوتِ لاَنَّکَ لا تَعْرِفُهُ؛ 🍃 ای بنده خدا! از آن جهت از مرگ می ترسی که آن را نمی شناسی. امام هادی علیه السلام در ادامه ی این حدیث، برای آن بیمار تمثیلی را بیان می کند که زیباست. 🔰 حضرت از او پرسید: وقتی بدنت چرک و کثیف می شود و از چرک و آلودگی بسیار ناراحتی و در بدن، زخم و جراحت هم داری و می دانی که حمام رفتن و شستشوی آنها، همه ی این آلودگیها و چرکها را از بین می برد، دوست نداری به حمام بروی و خود را بشویی؟ یا این که می خواهی به همان حال در چرک و کثافت بمانی؟ 💢 گفت: ای پسر پیامبر، دوست دارم. حضرت فرمود: 👈 مرگ، مثل همان حمّام است و آخرین چیزی است که گناهانت را می شوید و تو را از بدیها و سیّئات، ‌تمیز و پاک می کند. وقتی وارد آن شدی و از آن گذشتی، از هر غم و غصّه و رنجی نجات می یابی و به شادمانی و خرسندی می رسی. آن مرد، آرام گرفت و تسلیم شد و نشاط یافت و چشمهایش را بست و جان داد. (معانی الاخبار، ص 290) 2️⃣ عدم اعتقاد به جهان آخرت است؛ برخی از انسان‌ها چون اعتقادی به حیات پس از مرگ ندارند یا دارای اعتقادی سست و بی‌ارزش هستند، مرگ را نیستی و از بین رفتن می‌دانند، و این مسلم است که هر انسانی حیات و زنده بودن را دوست دارد و از نابودی در هراس است، و چون مرگ را عامل این نیستی و نابودی می‌داند، از مرگ در هراس است. راه مبارزه با این مورد، مطالعه و سوال از اهل فن و به یقین رسیدن است، انسانی‌که مرگ را رسیدن به زندگی ابدی و راحتی و بهشت برین می‌داند، هرگز از مرگ نمی‌ترسد و در برخی موارد به استقبال آن می‌رود، مانند شهدای اسلام که با این‌که می‌دانستند کشته می‌شوند، به میدان نبرد رفته و جان خود را فدای دین خدا می‌کردند. 3️⃣ عامل دیگر ترس از مرگ در بیشتر انسان‌ها، ترس از عمل‌کرد خود است؛ انسان با مطالعه قرآن و روایات اهل بیت(علیهم‌السلام) به وضوح درک خواهد کرد، هر عملی که انجام می‌دهد، بازتاب خاص خود را در آخرت به همراه خواهد داشت؛ از این رو از اعمال بد خود در هراس است، امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) نیز در پاسخ کسی که پرسید چرا ما از مرگ می‌ترسیم، فرمودند: «چون شما آخرت خود را ویران کردید، و دنیای خود را آباد نمودید، بدین جهت دوست ندارید از آبادی به ویرانی بروید». 4️⃣ عامل دیگر ترس از مرگ، دوری از اطرافیان و اقوام است؛ انسان موجودی است دارای محبت و عاطفه، به همین خاطر نسبت به اطرافیان و بستگان خود، محبت دارد و آن‌ها را دوست داشته و از دوری آن‌ها دل‌تنگ می‌شود؛ لذا برخی از انسان‌ها چون مرگ را تنهایی و دوری از بستگان می‌دانند، از آن در هراسند. اما اگر آدمی مرگ را رسیدن به رضوان الهی و دیدار اهل بیت(علیهم‌السلام) و اولیای خاص الهی بداند، هرگز از مرگ هراسی ندارد و مشتاق آن خواهد بود. پرسمان اعتقادی استادمحمدی ___________________ 💛https://eitaa.com/mahdiavaran
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگار همه بی تابی و پریشانی ام را همان لحظه سر حاج آقا خالی کردم. بدنم شُل شد، بی حسِ بی حس. احساس می کردم یکی آرامشم داد، جسمم توان نداشت، ولی روحم سبک شد. ما را بردتد فرودگاه. کم کم خودم را جمع کردم. بازی ها جدی شده بود. یاد روزهایی افتادم که هی فیلم آن مادر شهید لبنانی را می گرفت جلویم که " تو هم همین طور محکم باش! " حالا وقتش بود به قولم وفا کنم. کلی آدم منتظرمان بودند. شوکه شدند از کجا باخبر شده ایم. به حساب خودشان می خواستند نرم نرم به ما خبر بدهند. خانمی دلداری ام می داد. بعد که دید آرام نشسته ام، فکر کرد بُت زده ام. هی می گفت: " اگه مات بمونی دق می کنی! گریه کن، جیغ بکش، داد بزن! " با دو دستش شانه هایم را تکان می داد: " یه چیزی بگو! " گفتند: " خانواده شهید باید برن. شهید رو فردا صبح زود یا نهایتاً فردا شب می آریم! " از کوره در رفتم. یک پا ایستادم که " بدون محمد حسین از اینجا تکون نمی خورم! " هر چه عز و جز کردند، به خرجم نرفت. زیر بار نمی رفتم با پروازی که همان لحظه حاضر بود، برگردم. می گفت: " قرار بود با هم برگردیم! " می گفتند: " شهید هنوز تو حلب توی فریزه! " گفتم: " می مونم تا از فریز درش بیارن! " گفتند: " پیکر رو باید با هواپیمای خاصی منتقل کنن! توی اون هواپیما یخ می زنی! اصلاً زن نباید سوارش بشه، همه کادر پرواز مرد هستن! " می گفتم: " این فکر رو از سرتون بیرون کنین که قراره تنها برگردم! " مرتب آدم ها عوض می شدند. یکی یکی می آمدند راضی ام کنند، وقتی یک دندگی ام را می دیدند، دست خالی بر می گشتند. آخر سر خود حاج آقا آمد... _________________ 💞https://eitaa.com/mahdiavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
+ می گفت اگر تصمیم گرفتی تغییر کنی مثلا چادری بشی... ۴ تا مرحله رو باید پشت سر بزاری... ✅ ۱_تمسخر: وقتی اولین بار با چادر دیده میشی،مورد تمسخر قرار میگیری و با انواع جملات روبه رو میشی☹️ ✅ ۲_سرزنش: اکثرا سرزنشت میکنند که چادر بده و فلان و بیسار😕 ✅ ۳_ سوال : سوال پرسیدنا شروع میشه مثلا چیشد چادری شدی ؟؟🤔🤔 ✅ ۴_ پذیرش : در اخرین گام میپذیرنت اگه هدفت جدی باشه و کم نیاری تموم✨ این مراحل ۳ ماه تا ۱ سال طول میکشه بستگی به اراده ی خودت داره👌 کم نیار چون خدا هواتو داره💓 _____________ ❣️https://eitaa.com/mahdiavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا