eitaa logo
حاج امیرنوری
494 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه اربعین.. اا.mp3
2.15M
طلب زیارت اربعین و شرح حال زائران جا مانده «سبک:کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» .حاج آرمین غلامی دوم صفر۱۴۰۳ اربعین آمده یا زینب کبرا چه کنم می رسد نالهٔ من تا به ثریا چه کنم روزها فکرمن این است وهمه شب سخنم نشود تذکرهٔ من اگر امضا چه کنم زده آتش به دلم شوق زیارت به خدا نتوانم بروم محضر آقا چه کنم مانده ام حکمت جاماندنم آیا چه بود نکنم راز دل خویش من افشا چه کنم وای ازاین دیدهٔ پرخون؛ امان از دل زار مانده ام دست دل و دیده به مولا چه کنم چون پرستو به سرم نیست بجز میل سفر نتوانم بروم؛ این سفر آیا چه کنم مرد و زن پیر و جوان جابردوران شده اند نتوانم بشوم‌؛ وصل به دریا چه کنم فاخرم فطرس بی بال و پرم یا زینب نکنید باز؛ شما بال و پرم را چه کنم جان مولا بر آرید مراد دل من نشود گرکه روا؛کام من آیا چه کنم "" "" "" "" "" "" " 🔹
🍂🍀🍂حضرت_زهرا 🍀امام_زمان_عج-اشعارکردی فاطمیّه بیه و اشک دمادم دیرم م له داخ دالگه تو ، له دلم غم دیرم دردِ بی دالگی ای کاش دوا داشته بو یه جهان روضه و یه دیده پر نم دیرم صاحبِ مجلس روضه، غم دایه دیده له درِ مال وحق، پرچم ماتم دیرم دردِ دل کم م وگرده تو، که تنیابیده بین ای سینه زنیل، مونس و مَحرَم دیرم دلِ یعقوبیِ دایت وه فراقت خوین بی یوسف مصر بقا، م قصد ماتم  دیرم دل، حسینیّه ی چاویله تو بیه مولا بی یسه وقت عزا، یاد مُحرّم دیرم  گاه وه کوچه و گه کرب و بلا  گیره بکی داخ یه پهلو و انگشتر خاتم دیرم -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹
بسم ‌الله الرحمن الرحیم موسی ابن جعفر _س_شهادت بین گودالی به زندان ،مقتلم تحریر شد غربت موسی ابن جعفر یک به یک تفسیر شد من غریبم درمیان این همه دیواره ها ماجرای غربت من بود عالم گیر شد درمیان این سیه چاله ، شدم مدفون خاک تازه خواب اذیت وآزاره من تعبیر شد پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟ ای دل آرامم کجایی چونکه بابت پیر شد در میان این لباس کهنه در زندان غم ماجرای رفتن من مثل یک تصویر شد من غریبم که به زیر دست و پا افتاده ام مثل آیینه تنم پاشیده و تکثیر شد بین گودال سیه من رابه شلاقی زدند کف زد ندو این صدای ناله بی تاثیر شد پیکر من زیر ضرب تازیان وا شد زهم پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد بُرده او عمامه وسجاده از زیرم کشید وای گیسویم اسیرِ پنجه ی تقدیر شد آنقدر زدتاکه افتادم به زیر دست وپا خواستم دستم بگیرم زیرِ این سر دیر شد میروم بارفتنم راحت ازاین زندان شوم دختر تازه جوانم درعزایم پیر شد شاعر غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️♻️♻️♻️♻️♻️ باضرب پایی دنده های توبهم ریخت وقت نمازسجاده های توبهم ریخت آن بد دهن ،آن بی ادب حرف بدی زد دیدم تن درد آشنای توبهم ریخت بازو،کمر،سر ،هرکجای تو کبوداست بدتر زهرجا ساقِ پای توبهم ریخت جا باز کرده حلقه ی زیر گلویت با هر تکان ،راهِ صدای توبهم ریخت با پا تنت روی زمین مالید و رد شد چون چادر خاکی عبای توبهم ریخت چون جد خوددر جایِ گودی گیر کردی باپایِ سنگین دنده های توبهم ریخت واشد ترک های لبانت با سره پا ارثیة کرب وبلای توبهم ریخت افتاده ای برِ تخته ای پاره توآقا دیدم که اعضایِ جدای توبهم ریخت در آن سیه چاله تنت رامیکشیدند برکشتنت دربین زندان می دویدند -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹