پیکرش را با دو شهید دیگر، تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه.
نگهبان سردخانه تعریف می کرد یکی از #شهدا آمد به خوابم و گفت: «جنازه من رو فعلا تحویل خانواده ام ندید❗️» از خواب بیدار شدم.
هرچه فکر کردم کدامیک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن، خواب بوده دیگه.
فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت.
این بار فورا اسمشو پرسیدم. گفت: « #امیرناصرسلیمانی» از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازه ها.
روی سینه یکی شان نوشته بود « #شهیدامیرناصرسلیمانی».
بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ. خانواده اش در تدارک مراسم #ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره❗️❗️
#شهیدامیرناصرسلیمانی
🌷@noruolmahdi1397 💐
🔺افشای باطن احمقانهی سعودیها توسّط یک کار بر توییتر
🔸سعودیها میخواهند:
لبنان بدون حزبالله،
ایران بدون سپاه،
یمن بدون انصارالله،
عراق بدون حشدالشّعبی
سوریه بدون ارتش عربی سوری باشد، امّا «فلسطینِ بدون صهیونیست» از نظر آنها بدعت است و خلاف سنّت بنسلمان!😐
👈سران شکمبارهی آل سعود، باید هم سیاستهایشان همینقدر شکمی باشد...
✅
@noruolmahdi1397
‼️عجیبترین چیزی که من تا به حال دیدهام این بوده که:
⁉️چرا بعضیها اینقدر دیر دلشان برای امام زمان تنگ میشود؟!
#شهید_صدیقی
#محبت_مهدوی
#یاد_امام
#تلنگر_مهدوی
#امام_زمان
@noruolmahdi1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴درخواست از ناتو برای بمباران مراکز نظامی سپاه!
🔻کریمی قدوسی؛سران فتنه (88)برای نابودی انقلاب اسلامی با ناتو هماهنگ شدند. درخواست از ناتو برای بمباران مراکز نظامی سپاه.
🔴 noruolmahdi1397
🌸امام رضا علیه السلام:
🍃نیکی به پدر و مادر واجب است،
هرچند مشرک باشند. ولی در راه معصیت پروردگار، اطاعتی از آن دو نیست...
📚بحارالانوار: ۷۱/۷۲
@noruolmahdi1397
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
💢نیکی به پدر و مادر=آمرزش همه گناهان
✍مردی خدمت حضرت محمد(ص) رسید و گفت: هیچ گناهی نمانده که انجام نداده باشم. چگونه میتوانم توبه کنم؟
✅رسول الله پرسیدند: آیا هیچیک از پدر و مادرت زنده هستند؟ مرد پاسخ داد: پدرم زنده است. حضرت فرمودند: به پدرت نیکی کن تا آمرزیده شوی. وقتی او رفت ، حضرت محمد فرمودند: کاش مادرش زنده بود. اگر به مادرش نیکی میکرد، زودتر آمرزیده میشد.
📚بحار الانوار، جلد ۷۴، صفحه ۸۲
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
@noruolmahdi1397❣
کربلای چهار شروع میشود!
برای غواصها دعا کنیم...
تخریب چی ها بین آب و آتش وسیم خاردار ومین
گردان ها با ده ها کیلو تجهیزات وسلاح عده ای با قایق روی آب وباد سرد
با سرعت به طرف گلوله های سرخ که در تیر تراش روی آب آواز جیلزوبلیز میخوانند
به سمت دشمن وپاسگاه بوبیان در حرکتند
وعده ای دیگر با همان تجهیزات با پای پیاده در حالی که گل چسبنده مانع حرکتشان هست سفیر گلوله وموج خمپاره میزبانشان است
بی مهابا بر روی دژ و سنگر کمین دشمن که در کمین شان نشسته به جلو میروند تا پاسگاه
کوت سواری وپنج ظلعی
سوم دیماه که شب میشود دستهایم به لرزه میافتند، قلبم به تپش. چشمهایم سو سو میزنند، سرما به اعماق جانم نفوذ میکند، همه وجودم میلرزد.
باز یاد اروند و شلمچه میافتم و امواج خروشان اروند. وزمین لغزنده وچسبنده شلمچه
سال ۱۳۶۵ است و کربلای چهار میخواهد شروع شود!
گفتهاند عملیات سرنوشت ساز است و هر چه در توان داریم باید رو کنیم...
یاد سرمای آب و گلولههای قرمزی که پی در پی میآیند
یاد اشتیاق بچهها به حرکت در تاریکی شب
یاد دوستانی که در سینه خاک خوابیدند
آرام و بیصدا...
یاد جشن افسران عراقی دیوانهام میکند.
هلهله کنان میدوند، زدیمشان زدیمشان!
میدانستیم میآیند، مثل گنجشکهایی افتاده در قفس، قفسی پر خار...
مثل بلبلانی که صدای خواندن سوزناکشان دیگر به هیچ کجا نمیرسد
مثل گلهای تازه شکفتهای که میروند زیر شنی بیرحم تانکها...
سوم دیماه که شب میشود اروند قرمز میشود، بالا تا پاییناش، شرق تا غرباش
سوم دیماه که شب میشود
زمین شلمچه عطر خون طراوش میکند جوانهای نازنین میروند تا کاری کنند کارستان
تا بگویند زندگی ارزش ندارد زیر سم اسبان ستمکاران، زیر ستم زورگویان...
جوانهایی با هزار آرزو که میخندند، میخوانند سرودعشق و میروند به آغوش مرگ؛
«مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ»
کجا دانند حال آن سبکبالان عاشق را...
سوم دیماه که شب میشود
گردانها حرکت میکنند، از میان آب سردی که هر جنبندهای را خشک میکند، یخ میزند...
میروند تا خورشید را به ارمغان بیاورند... برای مردم امیدوار، مردم محروم
و فردا خورشید هم میگرید
امشب ماه هم...
جوانها غربال میشوند
قهرمانها میروند آغوش خدا...
ما میمانیم که نمیدانیم
چه نقشهها دارد برایمان
این روزگار غدار
سوم دیماه که شب میشود
کربلای چهار آغاز میشود...
کاش خورشید غروب نمیکرد
کاش فردا خورشید نمیآمد...
امشب من بسیاری از دوستان همراهم را در عملیات کربلای ۴ از دست میدهم و سفری برایم آغاز میشود که هنوز ادامه دارد...
سفر به ناکجا آباد، در مهای که چشم چشم را نمیبیند! دل دل را..
رفتم به آن زمان
رفتم به آن زمین
دیدم آن خاک
دیدم آن آب
دیدم دوستان را
اما چهره های معصوم
ومظلوم ومجروح وبی سرنگاه هم کردند
ولی چرا حرفی نمیزنند
با تعجب نگاهم میکنند
ولی چرا نگاه هشان اخم آلود است
نگاهی به خودم کردم دیدم
سرتا پایم گناه آلود است
دوستان حق داشتند
اما التماس کردم
دستم رو بگیرند
دستی تکان دادند و فقط خندید
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
جا مانده بی چاره
قاسم مهدوی
ل 19ف
@noruolmahdi1397