⭕️ سکوت در برابر منکرات اجتماعی ، سبب هلاکت با بدان جامعه است !
⚠️لزوم مخالفت و انتقاد از گناه دسته جمعی و کوچک انگاری حرام های الهی در جامعه !
🔅ماجرای اصحاب السَّبت 🔅
«اصحاب السّبت» گروهي از يهوديان بودند كه در كنار دريا به شغل ماهي گيري اشتغال داشتند. روز شنبه كه روز تعطیل و عبادت بود و ماهی گیری هم ممنوع بود، براي بهره مندي از ماهي ها اقدام به حفر حوضچه ها يا پهن كردن تورهاي صيد كردند و ماهي ها را روز بعد صيد كردند. در ميان آنها، عده اي سكوت كرده و عده اي نهي از منكر نموده و عده اي هم با آنها همراهي كردند؛ اما وقتي عذاب الهي آمد، جز گروه نهي از منكر كنندگان باقي مردم عذاب شدند.
📌اکنون به آیاتی از قرآن کریم در این زمینه میپردازیم:
🌙و آنگاه كه گروهى از ايشان گفتند: «براى چه قومى را كه خدا هلاككننده ايشان است، يا آنان را به عذابى سخت عذاب خواهد كرد، پند مىدهيد؟ گفتند:تا معذرتى پيش پروردگارتان باشد، و شايد كه آنان پرهيزگارى كنند.
🌙امّا هنگامىكه تذكّراتى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، [و لحظه عذاب فرا رسيد]؛ نهىكنندگان از بدى را رهايى بخشيديم؛ و كسانى را كه ستم كردند، به خاطر نافرمانيشان به عذاب شديدى گرفتار ساختيم. (آیات ۱۶۴ و ۱۶۵ سوره اعراف)
امام صادق علیه السلام در حدیث شریفی پیرامون این قوم میفرمایند :
((كانوا ثلثة اصناف: صنف ائتمروا و امروا فنجوا و صنف ائتمروا و لم يأمروا فمسخوا ذرّا و صنف لم يأتمروا و لم يأمروا فهلكوا.))
اهل سبت سه صنف بودند: صنفى فرمان بردار و آمر، پس نجات يافتند؛ و صنفى مطيع، لكن امر ننمودند، پس مسخ شدند؛ و صنفى نه مطيع و نه آمر، هلاك شدند. قتاده نقل كند كه جوانانشان بوزينه و پيرانشان خوك شدند، سه روز باقى، روز چهارم همه هلاك و مردند. (📚کافی جلد 8 صفحه 158)
در روایت دیگری حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند:
(( إِنَّهُ هَلَكَتِ الْفِرْقَتَانِ،وَ نَجَتِ الْفِرْقَةُ النَّاهِيَةُ))
دو فرقه به هلاکت رسیدند و فرقهی نهیکننده نجات یافت.
( 📚تفسیر مجمع البيان ،ج۴)
✍مرحوم علامه طباطبائی(ره) در اثر نفیس "المیزان" ذیل این آیات اینگونه توضیح میدهند : مقصود از نسیان همین بى اثر شدن تذکرات است .
و در خود آیه دلالت هست بر اینکه نجات یافتگان از ایشان تنها همان اشخاصى بوده اند که نهى از منکر مى کردند، و خداوند مابقى ایشان یعنى مرتکبین صید ماهى در روز شنبه و آن کسانى را که سکوت کرده بودند و تازه به دسته اول اعتراض مى کردند که چرا ایشان را موعظه مى کنید، همه را به عذاب خود هلاک کرده است .
و نیز آیه دلالت مى کند که خداوند اعتراض کنندگان را بخاطر سکوتشان و ترک نکردن مراوده با ایشان شریک ظلم و فسق متجاوزین شناخته است .
و نیز آیه شریفه دلالت مى کند بر یک سنت عمومى الهى - نه اینکه این روش تنها اختصاص به بنى اسرائیل داشته باشد - و آن سنت این است که جلوگیرى نکردن از ستم ستمگران و موعظه نکردن ایشان در صورت امکان ، و قطع نکردن رابطه با ایشان در صورت عدم امکان موعظه ، شرکت در ظلم است ، و عذابى که از طرف پروردگار در کمین ستمگران است در کمین شرکاى ایشان نیز هست .
( 📚ترجمه تفسیر المیزان ، ج ،۸ص ۳۸۵)
✍در تفسیر جامع نمونه نیز چنین بیان داشته شده است :
هنگامى كه اين جمعيت از بنىاسرائيل در برابر اين آزمايش بزرگ كه با زندگى آنان كاملًا آميخته بود قرار گرفتند، به سه گروه تقسيم شدند:
گروه اول كه اكثريت را تشكيل مىدادند، به مخالفت با اين فرمان الهى برخاستند.
گروه دوم كه قاعدتاً اقليت كوچكى بودند، در برابر گروه اول به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر قيام كردند.
گروه سوم، ساكتان و بىطرفان بودند، كه نه همگامى با گناهكاران داشتند و نه وظيفه نهى از منكر را انجام مىدادند.
🔹از جمله «قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ» چنین استفاده مىشود : اندرزدهندگان براى دو هدف اين كار را انجام مىدادند:
يكى به خاطر اين كه در پيشگاه خدا معذور باشند و ديگر اين كه: شايد در دل گنهكاران مؤثر افتد.
مفهوم اين سخن چنين است كه حتى اگر احتمال تأثير هم ندهند بايد از پند و اندرز خوددارى ننمايند، در حالى كه معروف اين است: شرط وجوب امر به معروف و نهى از منكر احتمال تأثير است.
ولى بايد توجه داشت گاهى بيان حقايق و وظائف الهى بدون احتمال تأثير نيز واجب مىشود و آن در موردى است كه اگر حكم خدا گفته نشود و از گناه انتقاد نگردد، كم كم به دست فراموشى سپرده مىشود، بدعتها جان مىگيرند و سكوت دليل بر رضايت و موافقت محسوب مىشود، در اين گونه موارد لازم است حكم پروردگار آشكارا همه جا گفته شود هر چند اثرى در گنهكاران نگذارد.
(📚تفسیر نمونه جلد ۶)
#اندیشه_معروف
📌کانال رسمی ستاد امر به معروف و نهی از منکر:
https://eitaa.com/joinchat/147849401Cf9c3f14f0d