💠 این بار امپراطور تصمیم گرفت که «ملیکه» را به همسری #برادرزاده دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این حادثه زلزله، برای آن بود که «ملیکه همسر برادرزاده اوّلی نگردد بلکه همسر برادرزاده❌ دوّمیشود.
🏛دستور داد مجلس را در کاخ مثل مجلس سابق آراستند، دربانان و خدمتکاران در جایگاهی مخصوص قرار گرفتند، تخت مخصوص را نیز در جای خود گذاشتند #روحانیّون برجسته #مسیحی را بادست گرفتن شمعدانها و با لباسهای مخصوص در کنار تخت قرار گرفتند، برادرزاده دوّمیبر تخت مخصوص نشست.
💥همین که مراسم عقد شروع شد، و کشیشان خواستند عقد بخوانند، بار دیگر حادثه #زلزله رخ داد و همه حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد امپراطور و برادرزاده دوّمی، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از کاخ بیرون آمدند و به خانههای خود رفتند.
▪️#امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و غم و فکر فرو رفت و لحظهای این دو حادثه عجیب را فراموش نمیکرد. ادامه دارد