eitaa logo
کانال ائمه جماعت
1.8هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
"السلام علیک یا اباعبدالله" بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد باید که زیر نامه اش امضا شود حسین در روضه ها به قرب خداوند میرسیم شب های هیئتت شب احیا شود حسین *امام رضا فرمود:مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیى فِیهِ أمرُنَا" هرکی تو مجلس ما اهل بیت شرکت کنه"لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ"قلبش نمی میره،دل مرده نمیشه" حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم"همین که خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم* در روضه ها به قرب خداوند میرسیم شب های هیئتت شب احیا شود حسین *پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن* از کودکی تا دم مرگم به روی لب تنها حسین بوده و تنها شود حسین ... ای کاش وقت مردن من وقت احتضار ذکر مدام بر لبم آن جا شود حسین ... *34 سال زین العابدین آب می دید گریه می کرد،غذا میدید گریه می کرد،هی میفرمود:"قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جایِعا"یعنی بابام حسین و گرسنه کشتن؛ "قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً" بابامو تشنه کشتن" این روزا  قافله داره میرسه شهر شام ..." شامی که قریب 40 سال،کینه امیر المومنین و مردمش به دل داشتن"آخ بمیرم ،قبل از اینکه اهل بیت وارد بشن سه روز شهرو زینت کردن ..."کوچه هاشو آب و جارو زدن،مردم به هم تبریک گفتن،لباس نو به تن کردن"شهر و چراغونی کردن؛زن های رقاصه و آوازه خوان رو آوردن"مگه چه خبره؟ سهل صاعدی میگه من از بیت المقدس میومدم،دیدم شهرو زینت کردن، میدونستم این روزا مردم شام عیدی ندارن،پرسیدم این چه عیدیه که من خبر ندارم؟گفتن مگه خبر نداری یه مشت خارجی رو دارن میارن ..." یا صاحب الزمان"اگه میخوای ببینی بیا دم دروازه شهر ..." "کامل بهایی" می نویسد 500 هزار نفر به تماشا اومده بودن"آخ بمیرم،همه نوشتن صبح زود قافله وارد شهر شد"از دروازه ساعات تا مجلس یزید چندتا کوچه بیشتر نبود،اما همه نوشتن غروب بود که اسرا رو وارد مجلس یزید کرد" یعنی انقده ازدحام جمعیت ....،مانع شده بود" زن های رقاصه میزدن و میرقصیدن " سرای بریده بالا نیزه" زین العابدین تو غل و زنجیر جامعه" وای ...... گفت :*   من آن گلم که خفته به خون باغبان من نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من *میخواید بدونید من کیم؟* هفتاد داغ دارم و در زیر آفتاب هجده سر بریده بود سایبان من   *آخ یکی طعنه میزنه،از بالای بام یه عده دارن سنگ میزنن ..." خار و خاشاک دارن بر سر اهل بیت میریزن" یاصاحب الزمان یه وقت دیدن سر بریده شروع کرد قرآن خواندن ....   "أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً .... " قاری قرآن محترمه ..."علی لب های قاری قرآن رو می بوسید ..." اما من یه قاری خاکی میشناسم،تا قرآن خواند،سنگ ها بر اون لب و دندان ..." اخ بمیرم ...حسین .... بابا قرآن می خونه،سنگا به اون لب میخوره *خدا نیاره هیچ دختری کتک خوردن باباشو ببینه،اونقده تو این کوچه ها سنگ زدن که تو بعضی نقل ها داره خود سر بریده به زبان درآمد،فرمود: انا المظلوم"من نمیدونم بعضی از نانجیبا با چه سنگی سر ابی عبدالله رو میزدن که بارها سر از روی نیزه جلوی چشم بچه ها به زمین افتاد ...." ای حسین .... کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
بانک اشعار حضرت رقیه س.pdf
2.03M
🏴 #ماه_صفر 🏴 💠 #اهل_بیت علیهم السلام 💠 #شعر #مداحی #روضه 📚 بانک جامع اشعار حضرت رقیه سلام الله علیها ✍ مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان کد ۲۵۱۸ 🙌 #کانال_کفایة_المبلّغین 🌸 #کتابخانه_دیجیتال_طلاب 🌸 ✅ @tabliq_alemaneh 👈💝 #یازهرا 🌾
منبر اربعین.pdf
736.7K
منبر و روضه اربعین #امام_حسین #صفر #اربعین #روضه کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
زمان مطالعه متن : یک دقیقه توضیحات درباره محتوای در این مجلد به قلم طبع در آمده است: 📕 از شش منبر مکتوب کوتاه با محوریت 📕 از پنج منبر بلند با محوریت در هفت سال اول و دوم و سوم زندگی تشکیل شده است که به قرار ذیل است: ☸ فصل اول : شش منبر کوتاه ✅ جلسه یک: تربیت صحیح ✅ جلسه دو : محبت خالص ✅ جلسه سه: دزدان محبت ✅ جلسه چهار : تاثیر محبت ✅ جلسه پنج : قدرت سحرآمیز محبت ✅ جلسه شش : مکمل های محبت ☸فصل دوم: پنج منبر بلند ✅ جلسه یک : «مهارت دیدن و به رسمت شناخت تفاوت بین فرزندان» ✅ جلسه دو: «مهارت بازی در هفت سال اول» ✅ جلسه سه : «مهارت ادب کردن فرزندان در هفت سال دوم» ✅ جلسه چهار: «مهارت تقویت استقلال روحی در هفت سال سوم» ✅ جلسه پنج : «مهارت افزایش قوت و قدرت روحی» ان شاالله با مطالعه این کتاب و بیان مطالب این منبرهای روشمند که برای هر جلسه آن بیش از کار جهادی_مطالعاتی صورت گرفته است، کمکی باشیم برای همه پدران و مادران این سرزمین ولایی و ان شاالله لبخندی بر لبان حجت خدا حضرت ولی عصر ارواحناله الفدا بنشانیم. در آخر چند نکته را متذکر می شویم: 1⃣ این جلسات برای هیات ها و مساجد و بخصوص نگارش شده است. 2⃣ در این منابر برای بالا بردن مطالب از انواع مختلف مواد مانند داستان ، شعر ، تمثیل و ... استفاده شده است. 3⃣ در این منابر تا حدالامکان از مباحث تاریخی مستند راجع به واقعه پس از شهادت رسول خدا و غصب خلافت بهره گرفته شده است. 4⃣ در هر جلسه گره ای به مشکلات روحی و معنوی مستمع و جامعه زده شده است. 5⃣ برای شش جلسه فصل اول مختص آن شب به قلم طبع در آمده است. 6⃣ این منابر در می توان در هیات استفاده نمود.
━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ⚪️👇فهرست فاطمیه 👇👇👇 💠منبر مکتوب 🍃آیت الله نظری منفرد مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع اهل سنت (۵ جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7259 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 🍃استاد رفیعی : آموزه های تفسیری خطبه فدکیه (۶ جلسه ) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3013 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 🍃آیت الله آقا مجتبی تهرانی: شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه (۱۷ جلسه)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3059 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 🍃استاد میرباقری: فضائل ام ابیها سلام الله علیها (۵ جلسه)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3177 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 🔴فیش منبر روشمند: (۵ جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7235 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3213 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3215 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3217 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3219 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3224 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3226 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3228 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3230 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3432 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ (2 جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3319 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ (4 جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3306 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3434 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ (13 جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3517 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ (استاد مومنی)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3436 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ⚫️فیش مرثیه🏴 (استادمیرزامحمدی) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3189 (متن هجده روضه فاطمیه )👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3233 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3468 (استاد میرزامحمدی)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3463 (استاد میرزامحمدی)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3453 (استاد مومنی)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3436 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ♦️دانلود نرم افزار 📲👇: 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7105 برنامه اندروید ۴۸ سخنرانی روشمند فاطمیه امیربیان 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7290 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ♦️فیش های منبر 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7166 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ❇️ فهرست سخنرانی های فاطمیه👇 https://eitaa.com/mediamenbar/6079 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ❇️ فهرست های موضوعی فاطمیه 👇 https://eitaa.com/rovzeha/2540 ━━━━━⊱🔸♦️🔸⊰━━━━━━ ✍دانلود فــــیــــــش منبر و مرثیه👇 ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fishemenbar ╰┅─────────┅╯
━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ⚪️👇فهرست فاطمیه 👇👇👇 💠منبر مکتوب 🍃آیت الله نظری منفرد مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع اهل سنت (۵ جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7259 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 🍃استاد رفیعی : آموزه های تفسیری خطبه فدکیه (۶ جلسه ) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3013 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 🍃آیت الله آقا مجتبی تهرانی: شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه (۱۷ جلسه)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3059 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 🍃استاد میرباقری: فضائل ام ابیها سلام الله علیها (۵ جلسه)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3177 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 🔴فیش منبر روشمند: (۵ جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7235 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3213 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3215 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3217 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3219 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3224 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3226 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3228 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3230 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3432 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ (2 جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3319 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ (4 جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3306 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3434 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ مجالس فاطمیه (۱۰ جلسه )👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7296 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ جرعه ای از کوثر (۵ جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7300 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ حیاء فاطمی (۲ جلسه )👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7302 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ (13 جلسه) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3517 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ (استاد مومنی)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3436 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ⚫️فیش مرثیه🏴 (استادمیرزامحمدی) 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3189 (متن هجده روضه فاطمیه )👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3233 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3468 (استاد میرزامحمدی)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3463 (استاد میرزامحمدی)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3453 (استاد مومنی)👇 https://eitaa.com/fishemenbar/3436 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ♦️دانلود نرم افزار 📲👇: 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7105 برنامه اندروید ۴۸ سخنرانی روشمند فاطمیه امیربیان 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7290 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ♦️فیش های منبر 👇 https://eitaa.com/fishemenbar/7166 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ❇️ فهرست سخنرانی های فاطمیه👇 https://eitaa.com/mediamenbar/6079 ━━━━━⊱🔸﷽🔸⊰━━━━━━ ❇️ فهرست های موضوعی فاطمیه 👇 https://eitaa.com/rovzeha/2540 ━━━━━⊱🔸♦️🔸⊰━━━━━━ ✍دانلود فــــیــــــش منبر و مرثیه👇 ╭┅─────────┅╮ 🌺 @fishemenbar ╰┅─────────┅╯
روضه سوزناک حضرت ام البنین.mp3
10.8M
حضرت ام البنین حجت الاسلام و المسلمین عالی
⚫️روضه الواعظین نوشته : “شب که شد مسلم نماز مغرب رو که خوند، ثُمَّ خَرَجَ مِنَ الْبَابِ فَإِذَا لَیْسَ مَعَهُ إِنْسَانٌ.. همچین که از درِ مسجد اومد بیرون کسی با مسلم نبود. فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِی أَزِقَّهِ الْکُوفَهِ.. دیگه مسلم تنها و غریب تو کوچه های کوفه می گشت، درِ تموم خونه ها به روش بسته بود.. یکی گفت یه سؤال دارم، اینکه مقاتل همه نوشتن فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلَدِّداً فِی أَزِقَّهِ الْکُوفَهِ.. بعضی ها تعابیر دیگه نوشتن از تنهاییِ مسلم . گفت مگه همه نرفته بودن؟ کی این روایت و نقل کرده؟ مگه مسلم و تنها نگذاشته بودن؟ ظاهراً همونایی که پشت سرش نماز خونده بودن، اومدن بیرون تنهایی شو نگاه میکردن، همونایی که باهاش بیعت کرده بودن همونا این خبرو نقل کردن .. حتما باید کسی باشه که مسلم و بشناسه دیگه! تعقیبش میکردن، تنهایی مسلم و میدیدن. نمیخوام اینجا متوقف بشم، قبلا یادتون میاد گفتیم مسلم بن عقیل شبیه امام حسینه.. همینایی که نگاه کردن غریبی مسلم و ، همینا تنهایی حسین بن علی رو روایت کردن، همینا صدایِ استغاثه شو شنیدن. همینجور که قدم میزد گریه میکرد، دور و بر و نگاه میکرد، کسی رو نمیدید ◼️◼️یه شیرزنی پیدا شد به نام طوعه به مسلم پناه داد، اما پسرِ ملعونش فردا برا اِبن زیاد خبر برد. عبیدالله هفتاد مرد جنگی از قبیلۀ قیس رو فرستاد به خونه ای که مسلم داخلش بود حمله کنند .. روایت میگه وقتی مسلم صدایِ اسب ها و مردهای جنگی رو شنید .. فهمید اومدن سراغش ، از خونه خارج شد ، داخل خونه نجنگید ، با شمشیر رفت به طرفشون ، علی وار جنگید .. همه را از داخل خونه بیرون کرد، آخه مسلم میدونه نباید به خونه ای که یک زن داخلشه حمله کرد. مسلم میدونه اگه یه زن داخل خونه تنها باشه، نامحرم نباید وارد این خونه بشه … ای جوونمرد .. ای باغیرت .. ای کاش مدینه هم بودی! مادر ، شبه اولِ … آخه تو مدینه هم چهل تا مرد جنگی به یه خونه ای حمله کردن … خبر داری یا نه؟ میگن داخل اون خونه سرورِ زنان عالم بود، ناموسِ خدا داخلِ خونه بود، زینب بود .. اُمّ کلثوم بود .. علامه مجلسه روایت کرده: به خالدبن ولید گفتم: تو با بقیه مردا برید هیزم بیارید .. السلام علیکِ یا بنت رسول الله السلام علیکِ یا فاطمه
◼ طبرانی در معجم الکبیر نوشته : “فَلَمّا احیطَ بِحُسَینٍ علیه السلام حینَ قُتِلَ” وقتی محاصره کردند دیگه نگذاشتند که پیش بره “قالَ: مَا اسمُ هذِهِ الأَرضِ؟! “آقا پرسید اسم اینجا چیه؟ “قالوا: کَربَلاءُ…” اینجا کربلاست. ◼ خوارزمی میگه تا آقا شنید فرمود: “انزِلوا، هذا مَوضِعُ کَربٍ وبَلاءٍ “ به اصحابش فرمود: همه پیاده بشید؛ اینجاست محل کرب و بلا … “هاهُنا مُناخُ رِکابِنا ومَحَطُّ رِحالِنا “همینجا بار و بنه به زمین می گذاریم “وَ مَقتَلُ رِجالِنا” اینجا مردایِ ما رو می کشن “وسَفکُ دِمائِنا…” اینجا خون های ما رو بر زمین می ریزند …*بمیرم زینب داره این حرفا رو می شنوه ،چه حالی داره زینب … ◾ ” فَنَزَلَ القَومُ…”با چه عزت و احترامی… “وضُرِبَت خَیمَهُ الحُسَینِ علیه السلام لِأَهلِهِ وبَنیهِ” اول ، اصحاب آمدند خیمۀ حضرت و فرزندانش رو برپا کردند.بعد آخه میگه: “وضَرَبَ عَشیرَتُهُ خِیامَهُم مِن حَولِ خَیمَتِه” بقیه اومدن خیمه شون رو گرداگرد خیمۀ آقا زدن کربلا رفتی؟خیمه گاه؟ اون سر در خیمه گاه نوشته:“السلام علی خیامِ الخالیَه مِن الحسین و اصحابِه…”سلام بر خیمه های خالی از امام حسین و اصحابش ◾ اصحاب همه دور تا دور اینا رو گرفته بودن ، زینب با یه احترام و شکوهی پیاده شد اما گذشت … گذشت … گذشت … پاسدار خیمه ها ، بی دست ، علقمه افتاد ... ◾ خودِ امام حسین از چپ و راست حمله به خیام رو دفع می کرد، تا اینکه کار به جایی رسید که ناحیۀ مقدسه فرمود : از چپ و راست به خودش می پیچید … دیگه دشمن به خیمه ها طمع کرد … آه دمی که لشکر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمۀ سلطانِ کربلا … ◾◾ *زینب مواظب باش… “أقبَلَ الأَعداءُ حَتّى أحدَقوا بِالخَیمَهِ…” همون حرومزاده ها اومدن … دور تا دور خیمه ها رو گرفتن … (اینجا به ظاهر خیمه هست ولی حرم رسول اللهِ…) امام حسین فرمود:“هل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عن حرمِ رسول الله؟! ” … شمر صدا زد:” اُدخُلوا …”برید داخل … “فَاسلُبوا بِزَّتَهُنَّ …” برید هر چی دارن غارت کنید … روایت داره: “فَدَخَلَ القَومُ فَأَخَذوا کُلَّ ما کانَ بِالخَیمَه …” اومدن داخل … همه چی رو بردن … زینب … زینب …*
⚫️سبط ابن جوری نوشته در بستان الواعظین: “فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام”یزید دستور داد،سر رو بردن” فَنُصِبَ عَلَى البابِ “جلویِ در دارالعماره آویزان کردن … “وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ،”دخترا کنارش بودن ، زن ها کنارش بودن ، سه ساله نگاه می کرد ، بابا ! بابا ! چرا بالا نشین شدی؟ حسین … وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ خانواده اش دور و برش بودن “ووُکِّلَ بِهِ الحَرَسُ “نگهبان گذاشت ، نه یک نفر،نه دو نفر ، یه دستوری دارد ، دستور می رسد از جانب امیر، اطاعت لازمه” وقالَ : إذا بَکَت مِنهُنَّ باکِیَهٌ” هر وقت یکی از این دخترها گریه کرد ، اگه زن ها گریه کردن ” فَالِطموها” بزنیدشون ، بهشون لطمه بزنید ، بزنید زن هارو …. ◾️حالا زن های بزرگ شاید بتونن خودشونُ نگه دارن ، اما مگه دختر بچه ها میتونن سر بریده ببینند گریه نکنند … بابا دلم برات تنگ شده …. یعنی این نازدونه ها چقدر کتک خوردن … روایت میگه : این سر ۹ ساعت بین زن ها آویزان بود … همه نگاه می کردند ، ای وای …. ◾️خواهرش اُم الکلثوم سر بلند کرد، “وإنَّ اُمَّ کُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها” سرش رو بالا آورد ” فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام” سر برادر رو دید، “فَبَکَت” گریه کرد … کاش گریه نمی کرد ، یازهرا ” فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ” یکی از نگهبانا دستش رو بلند کرد ، دست نحسش رو بالا آورد، ” ولَطَمَها لَطمَهً “ یه لطمه ای به صورتش زد ، یه سیلی زد نه بیشتر ، اما” حَصَرَ وَجهَها” همۀ صورت به تمامی آسیب دید …. ▪️این خانم جا افتادۀ بزرگ سال ، تمام صورتش آسیب دید ، یه لحظه فقط یه دختر بچۀ سه ساله رو تصور کن ، اصلاً مگه میشه به این صورت سیلی زد؟ اگه سیلی بخوره ، چه اتفاقی می افته؟
⚫️دیدند حر رفت یه کنار ایستاد داره میلرزه… مهاجر اومد گفت: حُر! چه وضعیه؟! تو سردار سپاه کوفه ای؛فرمود:“والله اُخَیِّرُ نَفسی بَینَ الجَنَّهِ و النّٰار”امشب شب ماست؛امشب نوبت ماست؛امشب نوبت اوناییه که حرمت شکنی کردند؛آبروبری کردند؛امشب اومدن سرشون پائینه … خدایا … مردم هرچی میگن بگن … برای خودشون میگن ، تو که منو میشناسی … خدایا یه کارائیه بین خودم و خودت…هیچ کسی نمیدونه…(آه ، به من پناه بده حسین جان…) پناه میخوای یا نه؟!اگه میخوای بگو… به آقات بگو … نمی‌خواد داد بزنی … هرجور عشقته بگو … ◾️منو دور ننداز… شاید یه روزی به دردت خوردم… شاید یه روزی تونستی رو من حساب کنی… ◼️( آه، به من پناه بده حسین جان…)آه ، تو نوری و من ظلماتم. اشکال نداره ما هم بگیم امشب به آقامون… مگه غیر از اینه؟! …راوی میگه وقتی آمد تصمیمش رو گرفت…“و ضَرَبَ فَرَسَهُ قاصِداً نَحوَالحُسَین”… یه نهیبی به اسبش زد“و یَدُهُ عَلیٰ رَأسِه” … دستاشو رو سرش گذاشت…“و قَلَبَ تُرسَه”… سپرش رو واژگون کردشروع کرد مناجات کردن…گفت:« اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَنَبْتُ فَتُبْ عَلَیَّ … خدایا من به تو روی آوردم ، توبه منو قبول کن …فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِکَ وَ أَوْلَادِ بِنْتِ نَبِیِّک … خدایا من دل دوستان تو رو لرزوندم … دل این دختربچه ها رو لرزوندم…اومد مقابل امام حسین، گفت:آقا من همونیم که اون کارو کردم، همونیم که امروز تو رو مجبور کردم به اینجا برسی؛توبه من قبول میشه یا نه؟“هَلْ تَریٰ لی مِن تَوبَه؟!” آقا فرمود:“إِرفَع رأسَکَ یا شَیخ”پیرمرد سرت رو بلند کن… چیزی نشده …من امشب میخوام بگم آقا!تو منو میشناسی؛خودمم،خودم رو میشناسم…اگه امشب اون صدای زیبای تو رو بشنوم که بگی جوون سرت رو بلند کن! اشکال نداره،دوباره شروع کن…. به این میگن گریه‌ی بزمی … به این میگن سوختن … أبکی عَلیٰ نَفسی… به این میگن گریه‌ی بر خویشتن … ◼️من امروز نگاه کردم،دیدم آقا این جمله رو دوبار به حُر فرموده؛آخه آقا بین راه حرفی فرموده؛من میگم آقا حُر رو یاد اصل و نسبش و اون مادر خوبش انداخته بود…وقتی آقا میخواست بره،گفت:نمیذارم.آقا فرمود:“ثَکَلَتکَ اُمُّک؛ما تُریدُ مِنّی؟” … مادرت به عزات بشینه…یه نگاهی کرد،گفت:حسین! اگر از عرب هر کسی این جور اسم مادرم رو میبرد من جوابش رو میدادم،اما چه کنم مادرت زهراست…آقا اینجا که آمد سرش پایین بود، فرمود:“أنتَ الحُرُّ کَما سَمَّتکَ اُمُّک”… مادرت عجب اسم خوبی برات گذاشت … “حٌرٌّ فیی الدُنیا و حُرٌّ فی الآخره”…یه جاییم اون موقعی که حر روی زمین افتاد؛ راوی میگه هنوز رمقی در بدنش بود؛اصحاب آمدند حر رو آوردن جلوی آقا گذاشتند…“و یَمْسَهُ التُّرابَ عَن وَجهِه” … شروع کرد خاک ها رو از صورتش پاک کردن؛ دوباره فرمود: “انت الحُرُّ کما سَمَّتکَ امُّک…” مولای من قربونت برم…من امشب با امید اومدم اینجا…فدات بشم اگه من امشب دست خالی برگردم برا خودت بد میشه…من که چیزی برای از دست دادن ندارم… ◼️ خوارزمی نوشته:امام حسین آمد مقابل لشگر ایستاد؛صدای غریبی بلند کرد…“أماٰ مِن مُغیثٍ یُغیثُنا لِوَجهِ اللّٰه؟” … آیا یه یاوری هست به خاطر رضای خدا ما رو یاری بده؟“أماٰ مِن ذابٍ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ اللّٰه؟”این دقیقا معناش مدافع حرمه…آیا مدافعی نیست که از حرم پیامبر خدا دفاع کنه؟راوی میگه… ” فَلَمّاٰ سَمِعَ الحُرُّبنُ یزید هٰذاالکَلام…”… وقتی این فرمایش آقا رو حربن یزید شنید…«إضطَرَبَ قَلبُهُ و دَمَعَت عیناه» … قلبش آشوب شد و اشکش روانه شد.“فَخَرَجَ باکِیاً مُتَضَرِّعا…”توبه کارا ، حالیا از نو عمل آغاز کن…من که بهت شک ندارم… من شک ندارم امشب همه ما رو به احترام این آقا میبخشی…یا الله!دهه ی محرم داره سپری میشه،من نگرانم…امشب شب سوختن ماست…یاالله!
⚫️روضۀ امشب روضۀ ظهر عاشوراس … امشب همه باید با ادب،با سر پایین وارد قتلگاه بشیم … یا امام رضا امشب روضه ی ما رو شما بگو…فرمود:“یابن شبیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ …” حسین … ◼️من از اینجا روضمو شروع می کنم… یابن شبیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ…”اگه خواستی برای چیزی گریه کنی برای حسین گریه کن“فانّه ذُبِحَ ، کما یَذبَحُ الکبش…” ای ریان بن شبیب وقتی میخوان سر از بدن قوچ جدا کنند یه آدابی داره…سر پسر زهرا رو همینطور جدا کردند…الشمر جالسُ،جگر ما کباب شد… ◾️دست عمه رو رها کرده رفته قتلگاه…امام حسین از دل میدان صدا زده“یا اختاه اِحبِسی…”بگیر این بچه رو…“فَاَبی و امتَنَعَ اِمتِناعاََ شدیدا” خودش رو از دست های عمه رها کرد؛فرمود : والله لااُفارِقُ عمّی…” من اینجوری تو رو قتلگاه نمیبرم … نه … أستَغفِرُاللّهَ رَبّی وَ أتوبُ إلیه ، أَسْتَغْفِرُاللهَ مِن کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطَّیئَهٍ اَخْطَاْتُها… بالحسین الهی العفو … ◾️لهوف نوشته،سیدبن طاووس نوشته:“فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ إِلَى الْحُسَیْنِ “ اون نامرد اومد،شمشیر رو بالا برد “فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ “بچه صدا زد! “وَیْلَکَ یَا ابْنَ الْخَبِیثَهِ” ای زنازاده! ای فرزند اون زن ناپاک“أَ تَقْتُلُ عَمِّی” آیا میخوای عموی من رو بکشی؟ “فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ”شمشیر به نیت حسین بن علی پایین آمد“فَاتَّقَاهَا الغلام بِیَدِهِ” جز دست چی دارم فدات کنم؟چطور جلوی ضربه رو بگیرم؟چنان شمشیر به این استخوان نازک اثر کرد” فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ”دست به پوست آویزان شد…” فَإِذَا هِیَ مُعَلَّقَهٌ…” آخه وقتی رو سینۀ عمو افتاد “فَأَخَذَهُ الْحُسَیْنُ ع وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ”آقا بچه رو گرفت به سینه چسبانید به همون سینۀ مجروح … ◾️“وَ قَالَ یَا ابْنَ أَخِی اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِکَ “یادگار برادرم صبر کن …“وَ احْتَسِبْ فِی ذَلِکَ الْخَیْرَ “در این سختی از خدا طلب خیر کن ” فَإِنَّ اللَّهَ یُلْحِقُکَ بِآبَائِکَ الصَّالِحِینَ” کاش همونجور ولش میکردن همونجا جون میداد …“قال فَرَماهُ حَرمَلَه بسهمِ”حرمله نشست…نشانه گرفت…تیر روانه شد…“فَذَبَحَه…”گوش تا گوش گلوش رو برید ،خون گلوش به صورت حسین پاشید”و هو فی حِجرِ عمِّه الحسین”روی سینۀ امام حسین جون داد… ◾️این تنها شهید کربلاس که مقتلش با امام حسین یکیِ،تنها شهیدیِ هم خودش در آغوش امامش جون داده؛هم امامش کنارش جون داده …آخرین شهید بنی هاشمه که داغشُ به دل حسین گذاشتن،برا همین وقتی حسین آمد قتلگاه،صدا زد:“بِابِی المَهموم حتّی قَضا…”پدرم فدایِ اون کسی که غمگین بود تا جون داد
⚫️شب شبِ سختیِ ، برای امام زمان دعا کنید، آثار شکستگی در چهره حسین بن علی نمایان می شه .. آخ بمیرم، یه سیزده ساله ای رو هم می شناسم که شبِ عاشورا وقتی عمویِ عزیزش به همه وعده ی شهدات داد، دید داره عقب می مونه به همه گفت شهید می شید ، رفت پیش عمو، گفت عمو منم شهید میشم یا نه؟ ای برادرزاده!کیف الموت عندک ؟ مرگ در ذائقه ی تو چگونه است؟! صدا زد:اَحْلیٰ مِنَ العَسَل .. عمو از عسل شیرین تره! ◾️آدم اگه معلمش ، اگه مربیش امام حسین باشه جز این انتظاری نیست! ما هم از بچگی تو هیئتِ تو بزرگ شدیم، ما هم هرجوری شده خودمون رو به تو وصل کردیم. این بچه ی سیزده ساله مشتاقِ شهادتِ ... عصر عاشورا شد ، دیگه آروم آروم تنهایی شروع شد، دیگه خیمه هاش خیلی خلوت بود . فقط زن و بچه هاش مونده بودن، برادرش موند .. ◾️آمد مقابل عمو ایستاد ، اجازه خواست. گفت: اجازه نمی دهم! برگرد .. (عمو دیشب خودت وعده دادی!! عمو نذار من خجالت بکشم؛ من جلو بابام خجالت می کشم! عمو من اگه شهید نشم می میرم!) یه کاری کرد، فَلَم یَزَلِ الغُلام یُقَبُِلُ یَدَیه و رِجلَیه .. شروع کرد دستایِ امام حسینُ بوسیدن، دید فایده نداره! افتاد به پاهایِ عمو! اون لحظه امام حسین چه حسی داشت؟! چجور به یادگارِ برادرش خیره شده بود؟ عمو بذار برم میدون ، عمو من طاقت غارت خیمه ها رو ندارم، من طاقت سیلی ندارم، من غیرتی ام، من حسنی ام ◾️برات بمیرم، زره اندازت پیدا نشد؟!.. قاسم اجازه شو گرفت. اینجا را راوی لشکر دشمن روایت کرده؛ فقط آمد سمت لشکر، اشکاش رو گونه هاش روان بود آمد مقابل لشکر ایستاد، شروع کرد رجز خوندن، إن تُنکِرونی فأنا فَرعُ الحسنِ ! اگه منو نمیشناسید بدونید من از ریشه ی حسن بن علی ام! ◾️مقتل نوشته: مثل باز شکاری رسید بالای سر قاسم، میگه وقتی آقا رسید بالای سرش، دید این نوجوان داره جون میده ... هی این پاهارو رو زمین میکشه .. جان به گلوگاهش رسیده .. عمو بالا سرشه ، ولی خدا بالا سرش ایستاده ..صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ..وقتی خنجر به گلوی مبارکش گذاشت ، وقتی خون فواره زد ، پا به زمین می کشید .. خاک هایِ کربلا رو با پا جابجا میکرد .. اینجا بود یه وقت آسمان تیره و تار شد .. مادرش زهرا بالای سرش ناله میزد ، منادی از آسمان صدا میزد ، ألا یا أهلَ العالم قُتِلَ الحسین بکربلا عَطشانا...
⚫️بچه رو روی دست گرفته ابی عبدالله،ان لم ترحمونی،به من رحم نمی کنید، فارحموا هذا الطفل،به این بچه رحم کنید، إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً،باید معنی کنم،معنی کنم بعد دادت دربیاد،گفت:ماهی رو از آب بیرون میندازید،تا اون موقعی که جون داره،خودش رو هی از رو زمین بلند میکنه،بالا و پایین خودش رو میندازه،دیگه جونی براش نمی مونه،این لب هاش رو بهم می زنه،عرب این لحظه رو می گه تلضی،ابی عبدالله نشون داد بچه رو،سر رو شونه می افتاد،فرمود:ببینید داره تلظی میکنه،یعنی اگه آبم بهش برسونید شاید جون بده،بعضی از پیر مردهای سپاه،گفتند:حسین راست میگه،ما که با بچه جنگ نداریم،ابی عبدالله ،علی اصغر رو آورد تو دل میدون،لباس پیغمبر رو پوشید، بین لشکر،خیلی ها از پیرمردها بلند شدن گفتند:راست میگه حسین،بچه رو بگیرید سیراب کنید ◾️ابن سعد ملعون،دید وضع سپاه داره بهم می ریزه،یه نگاه به حرمله نانجیب کرد،امتحانش رو پس داده،او چشم ابالفضلم هدف گرفته،گفت:چرا جوابش رو نمیدی،نانجیب گفت:بابارو نشونه بگیرم یا بچه رو،گفت:مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمی بینی،هنوز حرف های حسین تموم نشده،یه وقت دید علی داره بال بال می زنه ◾️امشب کسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی،گفت:سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار،گفت:جایی شد دل تو هم بسوزه بحال حسین،گفت:یک جا،همه جا هلهله می کردم،کف می زدم،خوشحال بودم،یه جا دل من سوخت،دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت،بین میدون متحیر بود،نمی دونست کجا بره،یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،گفت:خلاصه چیکار کرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها،گفت:نه امیر،دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاک ها،با غلاف شمشیر یه قبر کوچولویی کند.
⚫ مرحوم مفید نقل می کنه: "این روضه رو بی بی سكینه خونده... "میگه تو خیمه بابام نگران و مضطرب هی دستاشو به هم فشار می داد، هی میرفت بیرون می اومد تو، هی محاسنش رو میگرفت هی میدون رو نگاه میکرد، یک مرتبه دیدم صدای داداشم از وسط میدون بلند شد. صدا زد "ابتاه..." میگه دیدم رنگ چهره ی بابام پرید. چشماش سفید شد. وای وای وای... خدا رحمت کنه مرحوم دشتی رو، مفسر نهج البلاغه، اون اینجوری روضه میخونده، بدون مطالعه حرف نمی زده، مفسر بوده، محقق بوده. می گفت: تا ابی عبدالله صدای علی رو شنید به سرعت اومد سوار اسبش بشه برسه میدان، رکابو گم کرد. هی میخواست سوار شه، دست و پاشو گم کرد. صدا بچه ام از وسط میدون میاد. ان شاءالله هیچ وقت عزیزت وسط نامردا گیر نکنه،سوار اسب شد. ◾ این یه تیکه رو خیلی میخوام ناله بزنی شب هشتمِ، باید ماهم مثل حسین ناله بزنیم، نوشتند ابی عبدالله کنار بدن "وَ رَفَعَ الْحُسَینُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء" بلند بلند گریه میکرد. ... رسید کنار بدن،عبارت اینِ ، شیخ عباس قمی در نفس المهموم،اینجوری می نویسه،میگه: تا رسید بالا سر علی، ننوشته: "فَنَزَلَ مِنَ الفَرَس" ننوشتند: "نَزَل" یعنی پایین آمد. نوشتند "فَسَقَطَ مِنَ الفَرَس" ارباب ما با صورت خودشو انداخت رو خاک... هی اومد بلند شه، هی خورد زمین،بابا... ◾ آخ... نشست حسین روی خاك ها... "فَجَلَسَ عَلَی التُّرَاب" ، قدیمی ها این جوری روضه می خونن: سر علی رو به زانو گذاشت،آروم نشد. سر علی رو به سینه چسباند، آروم نشد. چه جوری آروم بشه؟ سینه ی علی رو به سینه چسباند. آروم نشد. "وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ" صورت رو روی صورت علی گذاشت...
⚫ رسید کنار شریعه ، دست برد زیر آب *عباس به آب رو نزد آب رو زد به عباس .. آب التماس میکرد یه ذره لباتُ تر کن* ◾ *عبارت میگه ورمل الماء علی الماء .. سوال دارم ، چرا نفرموده چرا نمیگه ابی عبدالله آبُ ریخت رو آب؟! ورمل الماء علی الماء یعنی آبُ آورد بالا محکم زد رو آب به قول یه اهل دلی میگفت انگار میخواست به آب یه سیلی بزنه ◾ یکی از القاب اباالفضل ،اَبَاالقِربَه ست .. چرا به عباس میگن اَبَاالقِربَه ، یعنی پدر مشک چرا به عباس میگن پدر مشک ؟! چون وقتی دستاشُ زدن مثه پدری که بچشُ بغل میکنه مشکُ داد تو شکمش خودشُ انداخت رو مشک همه‌ی حواسش به مشکِ مبادا این مشک پاره بشه .. نوشتن چهار هزار تیر انداز نه تیرانداز معمولی نه سرباز معمولی .. موکلین شریعه چهارهزار تیرانداز آموزش دیده بودن .. رو کنده ی زانو همه یه هدف داشتن .. الله اکبر .. ◾ اون شمر ملعونُ اون شبث ملعون گفتن نباید این آب به خیمه ها برسه .. هرکی هر کاری میتونه بکنه .. کار به جایی رسید من این یه جمله‌ی مقتل بیچارم میکنه یه مرتبه دیدن فَوَقف العَباس مُتَحیِرا .. دیدن عباس متحیر ایستاد .. چرا متحیر؟! یک نگاه کرد دید مشک آبُ زدن .. آب داره رو خاک میریزه .. دیگه جلوتر نرفت نمیتونه برگرده دست نداره مشک نداره نمیتونه جلو بره چه کنه متحیر شد .. ◾ وقتی ابی‌عبدالله رسید یک دقیقه منو نگاه کنی من حرفمو زدم هر شهیدی که میومد بالاسرش با یک دست سر رو از روی خاک برمیداشت اما رسید کنار عباس آروم شمشیرشُ گذاشت زمین سرُ گذاشت رویِ زانوهاش .. یک نگاه کرد دید یک چشم با تیر از بین رفته .. تیر رو آروم از چشم زخمی در آوورد .. با گوشه‌ی آستین خون هارو پاک کرد .. دید چشم سالم داره گریه میکنه صدا زد تو چرا گریه میکنی من بی برادر شدم ؟! (من باید گریه کنم تو چرا گریه میکنی) ◾ یه جمله گفته منو بیچاره کرده گفت حسین دارم برای شما گریه میکنم چرا برای من ؟! آخه الان شما سر منو از روی خاک برداشتی .. اما یک ساعت دیگه .. هیچکس نیست سر شما رو برداره ….حسین … عباس جان حق داشتی گریه کنی آقا حق داشتی گریه کنی هیچکس نبود سر حسینتُ برداره .. یه خواهر داشت زینب اومد برسه سر رو برداره ، اما دیر رسید به گودال .. وقتی رسید که سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
⚫ سیدبن طاووس نوشته“وجلس الحسین یُصلح سیفه”آقا یک گوشه ای نشسته بود شمشیرش رو اصلاح میکرد،یه اشعاری زیر لب زمزمه میکرد:“یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ‏”ای روزگار اف بر دوستی تو باد“کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ””مِنْ طَالِبٍ وَ صَاحِبٍ قَتِیلٍ””وَ الدَّهْرُ لَا یَقْنَعُ بِالْبَدِیلِ“ ای روز گار اف بر تو باد چقدر شب و روز،دوستان رو کشتی، بین دوستان جدایی انداختی“وَ کُلُّ حَیٍّ سَالِکٌ سَبِیلِ“هر زنده ای آخرش باید این راه رو طی کنه“مَا أَقْرَبَ الْوَعْدَ مِنَ الرَّحِیلِ“زمان کوچ کردن از دنیا چقدر نزدیک شده ◾ “وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِیلِ” *وقتی آقا این اشعار رو خوندند*“فسَمِعَت زینب بنت فاطمه ذلک”زینب این حرفارو شنید،اومد خدمت برادر،“فقالَت یااخی هذا کلامُ مَن اَیقَنُ بالقتل” این حرف مال کسیه که یقین به کشته شدن داره،“قال نعم یا اختاه” *حالا زینب شب عاشورا رو ببین،زینب فرداشبم ببین،یه زینب دیگه شد* “فَقَالَتْ زَیْنَبُ وَا ثُکْلَاهْ یَنْعَى الْحُسَیْنُ إِلَیَّ نَفْسَهُ” ◾ وای بر من! برادرم داره خبر کشته شدن خودش رو به من میده.*اینجا سیدبن طاووس میگه:*“وَ بَکَى النِّسْوَهُ “زنان حرم شروع کردند به گریه کردن“وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ “ به صورت ها لطمه زدند“وَ شَقَقْنَ الْجُیُوبَ”گریبان چاک کردند*شب عاشورا به صورت سیلی زدند،صبح عاشورا وقتی آقا خطبه میخوند به صورت ها لطمه زدند،اینجا اباعبدالله هست،ابالفضل هست،علی اکبر هست،زن ها رو آروم میکردند،اما شدیدترین لطمه ها رو فردا عصر به صورت ها زدند؛یکی زمانیکه بدن اربا اربای علی اکبرو خیمه ها آوردن،یکی اون ساعتی که ابالفضل کنار علقمه افتاد،اما بیشترین لطمه ها رو کجا زدند؟من اززبون امام زمان میگم، ترجمه هم نمیکنم:” فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً “ دیدند زین ذوالجناح واژگون شده” وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات“ ◾ همه از خیمه ها بیرون دویدند،چه لحظه ای؟امام زمان فرمودند:*” وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ،قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ
mirzamohammadi-1.mp3
2.44M
🏴 السلام علیک یا حسن بن علی العسکری 📝روضه علیه السلام 🎤استاد آجرک الله یا صاحب الزمان عج الله عج الله ‌▷ ●━━━━━────── ♪ ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤ↻
14000925-taheri-zemzemh.mp3
2.87M
|⇦•دوباره دلم تو فاطمیه... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ : وقتی ملت شادن، اونا غمگینن! وقتی ملت غمگینن، اونا شادن!! فقط همین یک استدلال کافیه که دوست و دشمنمون رو بشناسیم... @vakilpour_ir
banifateme_shahadat_emam_javad_97-03.mp3
8.09M
روضه استاد میرزا محمدی به مناسبت شهادت امام جواد(ع) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
﷽ ✨ راز قصر بزرگ ✍🏻 از آیت‌الله خویی نقل است که شیخ انصاری شاگردی داشت که او را برای تبلیغ به شهری فرستاد. قبل از سفر، شیخ او را تا دروازه نجف بدرقه کرد. شاگرد به کربلا رفت تا زیارتی کند و بعد عازم مقصد شود؛ اما چند روز بعد، به نجف بازگشت. شیخ انصاری علت بازگشت او را پرسید. ▫️شاگرد گفت: «در حرم امام حسین(علیه‌السلام)، در خواب یا بیداری قصری در بهشت به من نشان دادند و گفتند: "این قصر توست و تو سه روز دیگر در آن خواهی بود." فهمیدم که یعنی سه روز بیشتر زنده نیستم؛ پس به نجف برگشتم تا اگر مرگی در کار است، در اینجا باشم.» ▫️او ادامه داد قصری بسیار بزرگ‌تر از قصر خود در بهشت دیدم که متعلق به شیخ انصاری بود. سپس قصری عظیم‌تر از آن هم دیدم که به فاضل دربندی تعلق داشت. با تعجب پرسیدم: «چطور فاضل دربندی، که شاگرد و روضه‌خوان است، چنین قصری دارد؟!» ▫️پاسخ شنیدم: «قصر تو و شیخ انصاری به خاطر علم و عملتان است؛ اما قصر فاضل دربندی هدیه امام حسین(علیه‌السلام) به اوست، به خاطر روضه‌هایی که خوانده و اشک‌هایی که از مردم گرفته است.» ✍🏻 آیت‌الله بهجت فرمودند: «مرگ ترسی ندارد؛ اگر کسی حتی به اندازه یک مو محبت اهل بیت در دل داشته باشد، نجات پیدا می‌کند.» و افزودند: «الحمدلله همه ما این اندازه را داریم.» آنجا، همه‌کاره امام حسین(علیه‌السلام) است و هر چه هست از لطف اوست. 📌 برگرفته از جلسات «شوق بهشت»