eitaa logo
کانال ائمه جماعت
1.8هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ آیت الله صلوات‌الله‌وسلامه‌علیها این ایام بر حسب بعضی از نقل‌ها مصادف است با وفات شهادت‌گونه‌ی حضرت ام‌البنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیها. جناب ام‌البنین صلوات‌الله‌علیها شأن و مقامی نزد اهل بیت علیهم‌السلام دارند؛ منقول است که زینب کبری سلام‌الله‌علیها خطاب مادر به ام‌البنین داشته‌اند و هم خود ایشان و هم جناب ام‌کلثوم سلام‌الله‌علیها دست ام‌البنین را می‌بوسیدند. فروتنی و از خودگذشتگی حضرت ام‌البنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیها شخصیت خانوادگی جناب ام‌البنین شخصیت شاخصی است و از قبیله‌ی معظّمی در عرب بود که به خانه امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه آمد؛ پدر ام‌البنین نیز از شخصیت‌های بسیار سنگین و وزین عرب هست و وقتی که فرستاده‌ی امیرالمؤمنین آنجا رفت و ام‌البنین را خواستگاری کرد، تنها کلامی که از ایشان شنید عبارت از این بود که ما این قابلیت را نداریم که به اصطلاح صِهری مثل امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام داشته باشیم؛ اشکال فقط این بود و وقتی پدر به خود جناب ام‌البنین گفتند، او گفت این برای من خیلی سخت است از این جهت که من می‌خواهم در خانه علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام جایگزین فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بشوم؛ این ام‌البنین است. قضایایی در طول مدتی که ام‌البنین در خانه امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه بوده است، نقل شده که بسیار ارزشمند است؛ بزرگترین فرزند ام‌البنین هنگام شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام ، حضرت اباالفضل بوده که ظاهرا هفده سال سن داشتند؛ بقیه همه کوچکتر بودند؛ حداکثر هفده سال برای حضرت اباالفضل نوشتند؛ همچنین منقول است که امیرالمؤمنین علیه السلام ، اباالفضل را بیرون از کوفه می‌بردند و خودشان جنگ‌آوری و حمله کردن به ایشان می‌آموختند. ما این سابقه را از ام‌البنین داریم که وقتی فرزندانش به رشد می‌رسیدند این را به آنها القاء می‌کرد که شما با حسن علیه السلام و حسین علیه السلام و زینب کبری سلام‌الله‌علیها تفاوت دارید و مادر شما مقام کنیز نسبت به مادر اینها دارد؛ رعایت داشته باشید. اسم ایشان فاطمه است نه ام‌البنین اما وقتی به خانه امیرالمؤمنین وارد شد و فاطمه صدایش می‌کردند، خودش نزد امیرالمؤمنین آمد و عرضه داشت که آقا شما وقتی نام فاطمه سلام‌الله‌علیها را صدا می‌کنید، دل فرزندان زهرا سلام‌الله‌علیها می‌لرزد؛ من خواهش می‌کنم اسم من را تغییر بدهید و «ام‌البنین» نامی است که امیرالمؤمنین به اعتبار فرزندان پسری که در آینده پیدا کرد بر ایشان گذاشتند. ام‌البنین و کربلا اوج زندگی ام‌البنین این است که چهار تا فرزند رشید و دلاور او در راه امام حسین علیه‌السلام شهید شدند؛ امام حسین علیه‌السلام از مدینه راه افتادند و به مکه رفتند؛ چند ماه در مکه اقامت داشتند و بعد هم مسافت مکّه تا کربلا را طی کردند و فرزندان ام‌البنین در طول این مدّت در خدمت امام حسین علیه‌السلام بودند؛ وقتی اینها می‌خواستند خدمت امام حسین علیه‌السلام به کربلا بروند با اینکه این سفر یک سفر طولانی و بی‌بازگشت بوده است اما در هیچ نقلی نداریم ام‌البنین اظهار کرده باشد که یکی از پسرانم بماند و مواظب من باشد؛ بلکه آنچه نقل شده همه ترغیب به این است که برادرتان را تنها نگذارید. بعد از این هم که مصیبت کربلا اتفاق می‌افتد و کاروان اسرا به مدینه برمی‌گردند، اهل بیت علیهم‌السلام بیرون از مدینه چادر زده بودند؛ از اهل مدینه برای عرض تسلیت می‌آمدند که ام‌البنین هم همراه آنها آمد، چادری هم بود که خود زینب کبری سلام الله علیها و ام‌کلثوم و هاشمیین در آن بودند و از بنی‌هاشمی که در مدینه بودند برای تسلیت‌گویی می‌آمدند؛ به زینب کبری سلام الله علیها خبر دادند که ام‌البنین آمده است اما بیرون از چادر نشسته و داخل نمی‌شود؛ زینب کبری آمدند ام‌البنین را بغل کردند و بوسیدند و گفتند مادر چرا داخل چادر نمی‌آیی؟ گفت من دیدم قوم‌وخویش‌های هاشمی شما آمده‌اند به شما تسلیت بگویند، می‌خواهید به اصطلاح حرف‌هایتان را با یکدیگر بزنید و درد و دل کنید من قابلیت این را ندارم که در ردیف آنها بیایم و خدمت شما تسلیت بگویم؛ اینها هنر است و این ادب ام‌البنین است. این قضیه معروف است و نقل صحیح دارد که در روضه‌ها هم می‌خوانید وقتی بشیر آمد تا خبر بازگشت کاروان اسرا را برای مدینه بیاورد، ام‌البنین بر سر راه او بود و او هم ام‌البنین را می شناسد لذا راهش را کج کرد و رفت خبر را داد؛ وقتی هم برمی‌گشت دوباره سر راهش ام‌البنین واقع می‌شد و نمی‌خواست خبر مرگ فرزندان را به مادر بدهد بالاخره با لطایف‌الحیلی خبر شهادت آنها را داد؛ وقتی بشیر گفت پسرانت را کشتند یا عباس را کشتند، ام‌البنین گفت از بچه‌هایم نمی‌پرسم از حسین چه خبر؟ اینها گفتنش آسان است.