🌹شخصیت شناسی حر بن یزید🌹
🔰نسب حر را چنین ذکر کردهاند: «حر بن یزید بن ناجیة بن قَعنَب، بن عتّاب بن هرمىّ بن ریاح بن یربوع»، یا «حر بن یزید بن ناجیة بن قعنب بن عتاب بن حارث بن عمرو بن همام».
🔵با توجه به نام قبیله و تیرهاش، او را به اوصاف «تمیمی»، «یربوعی»،«نهشلی»،«حنظلی»، و «ریاحی»خواندهاند.
⚪️او از افراد سرشناس اهل کوفه بود. ابن زیاد او را از قادسیه با هزار سواره به سمت امام حسین(ع) فرستاد تا مانع ورود حضرتشان به این شهر شود. عمر بن سعد نیز در روز عاشورا او را فرمانده قبائل «تمیم» و «همدان» قرار داد.
🔶اگرچه نام پدر و اجداد او در تاریخ ثبت شده است، اما اشارهای به نام مادر آن بزرگوار نشده است. با این وجود، امام حسین(ع) در دو مورد - بدون آنکه نامی از مادر حر ببرد - از او یاد کرده است.
🔴هنگامی که پس از برخورد سپاه حرّ با امام حسین(ع)، حضرتشان دستور حرکت داد و حرّ مانع حرکت امام شد، آنحضرت به او فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند». و حر در پاسخ گفت: «اگر کسی غیر از تو این حرف را به من میزد، همین حرف را به او میزدم؛ هر کس که میخواست باشد! اما به خدا سوگند که درباره مادر تو جز بهترین سخنها، چیز دیگری نمیتوان گفت».
🔺هنگامی که حرّ از لشکر کوفه جدا شد، و خود را به امام(ع) رساند و عرض کرد: آیا میتوانم توبه کنم؟ امام پاسخ مثبت داد و نامش را پرسید. او گفت: من حر بن یزید هستم. امام فرمود: «تو حقیقتاً حرّ (آزاده) هستی، همانگونه که مادرت تو را حر نامید».
🔻در نقل دیگری امام حسین(ع) این سخن را هنگام شهادت حرّ بر زبان آورد.
📚(رجال طوسی)، ص 100، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم،
بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل،
بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 3، ص 225، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
«حُرُّ بن یزِید الرِّیاحی قتل مع الحُسَین بن علی(ع)»؛ دارقطنی، علی بن عمر، المؤتَلِف و المختَلِف، ج 1، ص 505، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 1406ق.
امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 4، ص 611، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق.
#مناسبتی
#محرم
#شب_چهارم
#شخصیت_شناسی
🔷محاصره امام(ع) توسط حر
امام حسین در منطقهی «ذی حُسُم» با حر و سپاهش روبرو شد. بعد از سیراب شدن سپاه حر توسط سپاه امام(ع) و اقامهی نماز جماعت توسط آنحضرت، حر که تنها برای بازداشت امام اعزام شده بود، راه را بر امام حسین(ع) بست و خواست تا امام(ع) را به عبیدالله بن زیاد ببرد، اما آنحضرت(ع) قبول نکردند. حر پیشنهاد داد که امام راهی غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیرد تا وی بتواند از ابن زیاد کسب تکلیف کند. آنگاه امام حسین(ع) و یارانش در مسیر «عذیب» و «قادسیه» حرکت کردند و حر نیز همراه آنان بود.
🔶توبه حر
حر که در روز عاشورا از جنگ با امام حسین(ع) در تردید بود، بعد از صحبت با مهاجر بن اوس به وی گفت: به خدا قسم! خود را در گزینش بهشت و دوزخ مخیر میبینم. به خدا قسم که جز بهشت را برنگزینم، اگرچه قطعه قطعه و سوزانده شوم. سپس با دستش به اسب خود فرمان حرکت داده و با سرعت خود را امام(ع) رساند و دستهایش را بر سر نهاد و گفت: «فَتُبْ عَلَی فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیائِک وَ أَوْلَادِ بِنْتِ نَبِیک»؛ خداوندا به سویت بازگشتم. پس توبهام را بپذیر؛ چراکه من دلهاى دوستانت و فرزندان دختر رسول خدا(ص) را به وحشت و اضطراب افکنده بودم.
🔶عذرخواهی حر از امام حسین(ع)
حر بعد از توبه، نزد امام حسین(ع) آمد و گفت: فدایت گردم، من همانم که تو را از بازگشت به مدینه باز داشته و کار را بر تو سخت گرفتم. به خدا گمانم این نبود که این مردم با تو چنین کنند، من نزد خدا توبه نمودم. آیا توبهام پذیرفته میشود؟ امام(ع) فرمود: آرى خدا توبهات را میپذیرد. از اسب پیاده شو. حر گفت سوار بر اسب بهتر میتوانم خدمت شما باشم تا پیاده، و فرود آمدن، آخر کار من است (یعنی هنگام شهادت). سپس گفت چون من اوّل کسى هستم که به مقابله با شما پرداختم؛ از اینرو اجازه فرما که اولین شهید در پیشگاه شما باشم، باشد که فرداى قیامت از آنانی باشم که با جدّتان، محمّد(ص) مصافحه میکنند.
⚪️زمان پیوستن حر به امام حسین(ع)
هنگامی که دو سپاه روبروی هم قرار گرفتند و امام حسین(ع) بانگ برآورد: «أَمَا مِنْ مُغِیثٍ یغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟»؛آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا به داد ما برسد؟ آیا دفاعکنندهاى نیست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟». به دنبال آن بود که حرّ بن یزید ریاحی از سپاه عمر بن سعد جدا شد و به سپاه امام(ع) پیوست.
اگر این سخن را امام در ابتدای نبرد فرموده باشد، پیوستن حر نیز در همان زمان بود، اما اگر در اواخر نبرد امام چنین فریادرسی را مطرح نموده باشد، زمان پیوستن او در هنگامههای پایانی نبرد خواهد بود.
🔵خطبهی حر در کربلا
حر پس از ورود به سپاه امام(ع) با اجازه ایشان به سمت یاران خود که در لشکر عمر بن سعد بودند، رفت و گفت: اى قوم! آیا هیچیک از پیشنهادهایى که حسین(ع) به شما ارائه داد را نمیپذیرید تا خداوند شما را از ابتلای به جنگ با او حفظ کند! آنها گفتند: امیر ما عمر بن سعد است، با او صحبت کن. عمر بن سعد نیز گفت: من تلاش و کوشش خود را کردهام، اگر راهى براى پذیرش پیشنهاد او مییافتم، میدادم. سپس حر گفت: اى اهل کوفه! مرگ بر مادران شما! که حسین(ع) را دعوت کردید، ولى وقتى نزدتان آمد او را تسلیم دشمن نمودهاید! گمان میکردید جانتان را فداى او خواهید کرد! ولى بعد روبرویش ایستادید تا او را بکشید! به جانش چنگ زده گلویش را گرفته، از هر سو او را احاطه کردهاید. نگذاشتید در سرزمین پهناور خدا به جایى برود و با اهلبیتش در امان بماند؛ او مانند اسیرى در دستهاى شما قرار گرفته؛ نه قادر است نفعى به خود برساند و نه ضررى را از خویش دور کند؛ او و بچهها و زنان و یارانش را از آشامیدن آب فراتى منع کردهاید که یهود و مجوس و نصرانى آن را مینوشند و خوکها و سگهاى عراق در آن مزمزه میکنند! اینک تشنگى آنها را از پاى درآورده است! بعد از حضرت محمّد(ص) با ذرّیهاش چه بد رفتار کردهاید! اگر توبه نکنید و دست از کارى که در اینروز و ساعت انجام میدهید برندارید، خدا به روز تشنگى سیرابتان نخواهد کرد. در این هنگام مردى از آنان به حر حمله برد و تیرى به سویش پرتاب کرد و حر سخنانش را قطع کرد و به نزد امام(ع) بازگشت.
⚫️اولین شهید کربلا
در مورد اینکه حر اولین شهید روز عاشورا باشد، اختلاف وجود دارد. اگرچه حر در دیدار با امام(ع) درخواست نمود تا اولین شهید در مکتب ایشان باشد، اما برخی معتقد هستند که منظور حر آن بود که بعد از لحظه پیوستن، او اولین شهید در راه آنحضرت(ع) باشد
📚 الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2،ص 101
اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 10
حسینی موسوی، محمد، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 14
اعیان الشیعة، ج 1، ص 613.
#مناسبتی
#محرم
#شب_چهارم
💠معرفی کتاب
🔶موضوع:محرم و مهدویت(۲)
🌀انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)و مرکز تخصصی مهدویت
#مناسبتی
#محرم
#محتوای_پیشنهادی
🔷نسب
عبدالله فرزند امام حسن(ع) است برخی مادر او را دختر سلیل بن عبدالله – برادر جریر بن عبدالله بجلی – دانستهاند و برخی بدون ذکر نام، مادر او را از کنیزان گفتهاند.
⚪️سن
دربارۀ تاریخ ولادت عبدالله بن حسن(ع) اطلاعی در دست نیست؛ اما نوشتهاند که او به هنگام شهادت به سن بلوغ نرسیده بود.
هنگامی که سپاه کوفه امام حسین(ع) را محاصره کرد، عبدالله به سوی عموی خود حرکت کرد، امام حسین(ع) از حضرت زینب خواست که مانع او شود اما زینب نتوانست جلوی عبدالله را بگیرد: عبدالله گفت به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم و شتابان خود را به امام رساند. ابجر بن کعب با شمشیری به سمت امام حسین حملهور شد، عبدالله به او گفت وای بر تو ای ناپاک زاده، میخواهی عموی مرا بکشی؟ ابجر با شمشیر ضربهای زد، عبدالله دست خود را جلو آورد، ضربه بر دست او فرود آمد و دستش به پوست آویخته شد.
🔵واکنش امام حسین
امام حسین(ع) او را در آغوش گرفت و فرمود: ای فرزند برادر صبر پیشه کن و این واقعه را برای خودت خیر بدان زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق می گرداند
⚫️قاتل
منابع گفتهاند که ابجر بن کعب دست وی را قطع کرد و حرمله بن کاهل اسدی با تیر او را به شهادت رساند. در زیارت ناحیه مقدسه غیر معروفه ، حرمله بن کاهل اسدی به عنوان قاتل و پرتابکننده تیر به سوی او معرفی و لعن شده است.
📚ابن مشهدی، المزار الکبیر، تصحح: جواد قیومی اصفهانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۹ق.
ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق: سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمدأبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، موسسة آل البیت لإحیاء التراث، ۱۴۱۶ق / ۱۹۹۵م.
#مناسبتی
#محرم
#شب_پنجم
#شخصیت_شناسی
💫﷽💫
♡منبر ۲ دقیقهای♡
سال اول حوزه استادمان حرف قشنگی زد. حرفی که تلنگر بزرگی شد برای من.
ایشان گفت:"دو تا لیوان رو در نظر بگیرید! یکیش خالیه و داخل یکیش، سنگ. حالا به نظرتون توی کدوم لیوان آب بیشتری جا میگیره؟"
ما جواب دادیم:"لیوان خالی!" خب پر واضح است که لیوان خالی. چون گنجایش بیشتری دارد. پس آب بیشتری داخلش جا میگیرد.
اما ایشان که از این سوال و جواب ساده قصد خاصی داشت، ادامه داد و گفت:"گناه هم همینه، اگه کسی تو قلبش گناه باشه، قلبش گنجایش کمتری برای کارای خوب داره. به جای انجام کارهای مستحبی، بیاید نیت کنید یک گناه و عادت بد رو ترک کنید تا ظرفِ دلتون از بدی خالی، و جا برای خوبیها باز بشه!"
اینها را گفتم که بگویم امشب شب اول محرم است. بیاییم در کنار فریضههای مستحبیمان، یک کار بد را هم به خاطر امام حسین(ع) بگذاریم کنار تا برای خوبیهامان جا باز کنیم.
اگر این حرف برای شما هم تلنگر شد؛ من و استاد عزیزم را از دعای خیرتان محروم نفرمایید.
#مناسبتی
#محرم
#منبر_کوتاه
ازدحام تن_ها، اجتماع دل_ها، رنگی، ۲مرداد۱۴۰۰-compressed.pdf
2.44M
کتاب ازدحام تن ها ; اجتماع دل ها
چرا حسین بن علی (ع) تنها ماند؟
#محرم
#محتوای_پیشنهادی
#قسمت_اول
♦️معرفی
قاسم فرزند امام حسن (علیهالسلام) به سال ۴۷ ه. ق در مدینه منوره ديده به جهان گشود. مادرش امولدی به نام «نفیله» يا «رمله» يا «نجمه» بود. در دو سالگى پدر بزرگوارش را از دست داد؛ و تا هنگام شهادت در دامان پرمهر و عطوفت عموى گرامى خود، امام حسين (علیهالسلام)، پرورش يافت؛ و در واقعه کربلا به اتفاق مادر و ديگر برادران و خواهران خود حضور داشت.
⚫️حضرت قاسم در شب عاشورا
به نقلى در شب عاشورا، آنگاه كه امام حسين (علیهالسلام) خطبه خواند و به ياران خود فرمود: «فردا من و شما همه كشته خواهيم شد»، وى پنداشت اين افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمىشود. از اينرو پرسيد: «آيا من هم فردا كشته خواهم شد؟» امام (علیهالسلام) با مهربانى پرسيد: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض كرد «احلى من العسل» (شيرينتر از عسل).
حضرت فرمود: آرى به خدا سوگند، عمو به فدايت، تو از آنان هستى كه پس از گرفتار شدن به بلايى سخت كشته خواهى شد.
🔵اجازه گرفتن قاسم برای نبرد
در روز عاشورا هنگامى كه نوبت مبارزه به قاسم رسيد، براى كسب اجازه خدمت امام حسين (علیهالسلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو آن قدر گريستند تا بىحال شدند. باز قاسم اجازه خواست و امام حسين (علیهالسلام) امتناع فرمود. قاسم دست و پاى امام را بوسه مىزد و بر خواستهاش پاى مىفشرد. ولى امام (علیهالسلام) اجازه نمىداد تا سرانجام موفق به دريافت اجازه گرديد. وى در حالى كه اشك هايش بر گونه سرازير بود و مادرش بر در خیمه ايستاده او را نظاره مىكرد، وارد ميدان كارزار شد
🔻کیفیت شهادت
طبری و ابوالفرج اصفهانی كيفيت شهادت حضرت قاسم را به نقل از حمید بن مسلم چنين آوردهاند:
«نوجوانى به سوى ما آمد كه چهرهاش همانند پاره ماه مىدرخشيد، شمشيرى به دست و پیراهن و إِزارى -شلوار- بر تن و دو نعلین به پا داشت، كه بند يكى از نعلينهاى وى پاره شد، فراموش نمىكنم كه بند چپ بود.
عمرو بن سعید ازدی (عمرو بن سعد بن نفیل ازدی) به من گفت: به خدا به او حمله مىكنم! گفتم: سبحان الله، پناه بر خدا! از اين كار چه مىخواهى، انبوه لشكرى كه دور او را گرفتهاند كارش را تمام خواهند كرد. گفت به خدا بر او حمله خواهم كرد؛ او حمله كرد و با شمشیر بر سر قاسم زد. قاسم بر روى افتاد و فرياد برآورد «عموجان» (به فریادم برس).
به خدا سوگند حسين چون عقاب از جا جست و همانند شير خشمگين بر قاتل قاسم حملهور گرديد و ضربتى سخت بر وى فرود آورد. او دست خود را سپر كرد ولى آن ضربت دستش را از آرنج قطع كرد. او فریادی زد و خود را کنار کشید. گروهی از کوفیان یورش بردند تا او را نجات دهند؛ ولی او را زیر گرفتند و زیر سم اسبان لگدمال کردند تا آنکه جان داد. (برخی در ترجمه متن، دچار اشتباه شده و این مطلب را دربارهٔ قاسم بن حسن گفتهاند؛ ولی همانطور که گفتیم، قاتل او زیر سم اسبان لگدمال شد، نه قاسم.) عبارت طبرى و ابوالفرج اصفهانى را صاحب ناسخ چنين ترجمه كرده«...لشكر هم پشت شدند و حمله در دادند مگر عمرو را از چنگ حسين برهانند در تكتازسواران، بدن قاسم در زير ستوران هموار شد.»
(بعضی جریان را اینگونه گفتهاند که قاتل بانگى برآورد و از آنجا دور گشت. تنى چند از لشكريان عمرسعد حمله آوردند تا عمرو را از دست حسين (عليهالسلام) نجات دهند؛ ولى اين تلاش آنها به جايى نرسيد و قاسم در هنگام يورش سواران عمرسعد در زير سمّ اسبان جان سپرد.)
پس از چندى كه گرد غبار ميدان نبرد فرونشست، امام حسين (عليهالسلام) را ديديم كه بر بالين آن جوان ايستاده و او پاشنههاى پاى خود را بر زمین مىسايد، امام حسين (عليهالسلام) در آن حال مىگفت:
#قسمت_دوم
«قومى كه تو را كشتند از رحمت خدا به دورند و در روز رستاخیز جد تو از جمله دشمنان آنان خواهد بود. (بعداً لقوم قتلوک و من خصمهم یوم القیامة فیک جدک
سپس فرمود: «سوگند به خدا براى عموى تو بسيار دشوار است كه او را بخوانى و نتواند به تو پاسخ دهد، يا به تو پاسخ گويد اما به حال تو سودى نبخشد، در يك چنين روزى كه دشمنان او بسيار و ياران او اندك باشند.» (عزّ والله علی عمّک ان تدعوه فلا یجیبک فلا ینفعک صوت والله کثر واتروه و قلّ ناصروه.
گویا مقصود از «فزونی خونخواهان و کمی یاران»، این است که گرچه در این صحنه، یاران قاسم اندک هستند، در خارج از این صحنه (در مدینه و کوفه) خونخواهان زیادی دارد و خواهد داشت، و خدای متعال و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مؤمنان، خونخواه او خواهند بود.)
حميد بن مسلم گويد: آنگاه او را برداشت، دو پاى پسر را ديدم كه روى زمين مىكشيد، و حسين (عليهالسلام) سينه به سينه وى نهاده بود.
با خود گفتم «او را كجا مىبرد»؟ وى را برد و در كنار پسرش علیاکبر (عليهالسلام) و ديگر شهیدان قرار داد.
از اسم آن نوجوان پرسش كردم. گفتند وى قاسم بن الحسن (عليهالسلام) است.
امام حسین (علیهالسّلام) پس از آنکه پیکر قاسم را کنار سایر کشتگان از خاندانش گذاشت، رو به آسمان کرد و فرمود: «خداوندا، آنان را نابود گردان و احدی از آنان را باقی نگذار و هرگز آنان را نیامرز صبر کنید ای عموزادگانم، صبر کنید ای خاندان من، پس از امروز، دیگر هرگز خواری نمیبینید». (اللهم احصهم عددا و لا تغادر منهم احدا ولا تغفر لهم ابدا صبرا یا بنی عمومتی، صبرا یا اهل بیتی، لا رایتم هوانا بعد هذا الیوم ابداً.)
⚪️عروسی حضرت قاسم
به قضيه ميدان رفتن و شهادت حضرت قاسم (عليهالسلام)، داستان مفصّلى نيز درباره عروسى وى ضميمه شده است.
ملاحسین کاشفی در اين زمينه پس از بيان چگونگى اذن خواستن حضرت قاسم از امام حسين (عليهالسلام) و اذن ندادن آن حضرت، و نشان دادن بازوبندى كه پدرش امام حسن (عليهالسلام) به بازويش بسته بود و در او وصیت كرده بود كه هرگز دست از يارى عموى خود حسين (عليهالسلام) برندارد ... كيفيت عروسى حضرت قاسم را چنين بيان مىكند: «..و دست دخترى كه نامزد قاسم بود گرفته گفت: اى قاسم اين امانت پدر توست كه براى تو وصيت كرده، تا امروز نزد من بود اكنون بستان! پس دختر را با وى عقد بست و دستش به دست قاسم داد و از خيمه بيرون آمد...» و سپس مىافزايد «...قاسم دست عروس را رها كرد و خواست از خيمه بيرون آيد، عروس دامنش بگرفت و گفت اى قاسم چه خيال دارى و عزيمت كجا مىكنى؟ ... قاسم گفت: اى نور دوديده عزم ميدان دارم ... دامنم رها كن كه عروسى و دامادى ما به قیامت افتاد ... عروس گفت ... تو را كجا جويم و به چه نشان بشناسم؟ گفت ... بدين آستينِ دريده بشناس. پس دست دراز كرد و سر آستين بدريد...
⚠️اين داستان موافقان و مخالفانى دارد.
📚موسوی زنجانی، ابراهیم، وسيلة الدارين، ص ۲۵۳.
ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص ۵۷-۵۸. شریف قریشی، باقر، حیاة الامام الحسن بن علی علیهما السلام دراسة وتحلیل، ج ۲، ص ۴۶۰.
سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین فی انصار الحسین علیهالسلام، ص ۷۲.
موسوی زنجانی، ابراهیم، وسيلة الدارين، ص ۲۵۳.
بحرانی، هاشم، مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۲۱۴-۲۱۵.
قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص ۲۰۸.
مجلسی، مجمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۶۷.
#مناسبتی
#محرم
#شب_ششم
#شخصیت_شناسی
کتاب : ماندگار تا ابد
▪️ مروری بر اهداف، نتایج و خصوصیات قیام عاشورا در اندیشه حضرت آیتالله خامنهای
#مناسبتی
#محرم
#محتوای_پیشنهادی
#کتاب
📥 نسخه PDF👇
امام حسین ع از دیدگاه
جاستیس آ.راسل شاعر انگلیسی:
آنها دهان مبارک امام را با شلاق های خود نواختند،
ای بدنی که زیر پای ستوران قرار گرفتی،
این همان بدن پاکی است که بینندگان را مسحور می کرد،
خونی که از رگهای مبارکش ریخته و خشک شده، معجونی آسمانی است، که تا کنون هیچ چیز با چنین رنگ الهی، رنگین نشده است .
ای زمین برهنه و خشک ،کربلا ! که در تو ، نه علفی است و نه سبزه ای، برای ابد آهنگ حزن و آه بر تو پوشیده باد!
زیرا در سرزمین تو بدن مقدس و پاره پسر فاطمه ، افتاده است که روح خویش را به خدا تقدیم نمود!
#مناسبتی
#محرم
♦️نسب و ولادت♦️
عبدالله فرزند امام حسین(ع) و رباب دختر امرؤ القیس است. تاریخ تولد او مشخص نیست. درباره سن او هنگام شهادت در کربلا نیز اختلاف وجود دارد.
بیشتر منابع او را به هنگام شهادت، کوچک و شیرخوار دانستهاند بدون اینکه به سن او اشاره کنند.
به نوشته دانشنامه امام حسین(ع) درباره ششماهه بودن او، منبع معتبری وجود ندارد.
محققان دانشنامه امام حسین در پاورقی کتاب احتمال دادهاند ریشه این شهرت، نسخه غیرمعتبری از مقتل ابی مخنف باشد و گفتهاند که در نسخههای خطی این کتاب، چنین مطلبی وجود ندارد.
در منابع متقدم شیعه و سنی نام این کودک، عبدالله یاد شده، ولی در منابع متأخر شیعی به علیاصغر شهرت یافته است.
مقتلالحسین خوارزمی و مناقب آل ابی طالب ابنشهرآشوب ، از جمله منابع قدیمی هستند که هنگام ذکر چگونگی شهادت فرزند خردسال امام، از او با نام علی یاد کردهاند. برخی منابع، نام طفل شهید را علیاصغر و غالباً لقب امام سجاد(ع) را «علی اوسط» آوردهاند.
بعضی از منابع در شمارش فرزندان امام حسین(ع)، نام عبدالله را نیز ذکر کرده، ولی به چگونگی شهادت او اشارهای نکردهاند. این موضوع از اختلاف منابع متقدم و متأخر در شمارش فرزندان امام حسین(ع) که علی نام داشتهاند، به وجود آمده است.
⚠️به گفته بعضی، علیاصغر و عبدالله دو تن بودهاند و هر دو در واقعه کربلا شهید شدهاند.
در زیارت ناحیه مقدسه با عبارت «أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ؛ سلام بر آن شیرخوار کوچک» به او سلام داده شده است.
🔷ماجرای شهادت🔷
درباره چگونگی شهادت علی اصغر گزارشهای مختلفی نقل شده است. بر اساس گزارش شیخ مفید، امام حسین(ع) پس از بردن جسد قاسم پسر امام حسن(ع) کنار دیگر شهدا، جلوی خیمه نشست که عبدالله [علیاصغر] را نزدش آوردند و امام او را در دامن خویش نشاند.
در این هنگام مردی از بنیاسد، تیری روانه کرد و او را ذبح نمود. امام دستش را [زیر گلوی طفل] گرفت و چون پر از خون شد، آن را بر زمین ریخت و گفت: «پروردگارا! اگر یاری آسمان را از ما گرفتهای، پس آن را به صلاح ما قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر.» سپس او را برد و کنار دیگر کشتگان گذاشت.
⚠️بنابر نقل دیگر هنگامی که امام حسین(ع) برای وداع کنار خیمهها آمد، کودکش را در آغوش گرفته و او را میبوسید که حرمله بن کاهل اسدی با تیری او را به شهادت رساند.
به گزارش سبط بن جوزی از هشام بن محمد کلبی، امام حسین(ع) در حال سخن گفتن با لشکریان عمر بن سعد بود، یکی از اطفالش را دید که از تشنگی میگرید، او را روی دست گرفت و گفت: «ای جماعت! اگر به من رحم نمیکنید، پس به این کودک شیرخوار رحم کنید». مردی از سپاه کوفه تیری بر گلویش زد و آن کودک را به شهادت رساند.
🔸قاتل🔸
در برخی از منابع مردی از بنی اسد بدون اشاره به نام او، قاتل علی اصغر معرفی شده است؛ اما در منابعی حرملة بن کاهل اسدی قاتل او دانسته شده است.
در زیارت الشهدا نیز حرمله به عنوان قاتل علی اصغر لعن شده است.
قتل او به هانی بن ثُبَیْت حَضْرَمی نیز نسبت داده شده است . در کتاب اقبال الاعمال، هانی قاتل عبدالله بن امیرالمؤمنین معرفی شده است .
📚مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۳۵
خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۷
ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، ج۴، ص۱۰۹
ابنطاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۱۷
محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۷، ص۳۳
#مناسبتی
#محرم
#شب_هفتم
#شخصیت_شناسی
🏴 مجموعه لوح | #ملت_حسین_به_رهبری_حسین
◽️ رهبر انقلاب: حادثهی کربلا مثل خورشیدی بر تارک تاریخ درخشید؛ هنوز هم میدرخشد، و تا ابدالدهر هم خواهد درخشید.
📥 دسترسی به مجموعه لوح👇🏻
https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=48445
#مناسبتی
#محرم
#محتوای_پیشنهادی
🔶معرفی حضرت🔶
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (۳۳ق.-۶۱ق.) مشهور به علیاکبر فرزند امام حسین(ع) و لیلی بنت ابی مرة و اولین شهدای بنیهاشم در روز عاشورا بود. برخی او را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) دانستهاند. امام حسین(ع) او را شبیهترین مردم به پیامبر اسلام معرفی کرده و فرموده که هر وقت مشتاق دیدن پیامبر(ص) میشدیم، به او نگاه میکردیم.
🔷زندیگنامه🔷
ایشان در زمان خلافت عثمان(خلافت: ۲۳ یا ۲۴-۳۵ق) به دنیا آمد.تاریخ دقیق تولد علی اکبر مشخص نیست؛ اما در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ۱۱ شعبان به عنوان روز ولادتش، روز جوان نامگذاری شده است.
برخی محققان سن او را به هنگام شهادت در سال ۶۱ق، ۲۸ سال دانستهاند. بر اساس گفته مذکور، سال تولد او ۳۳ قمری خواهد بود.
✅کنیهاش ابوالحسن است.همچنین او را اکبر نام نهادهاند؛ زیرا از برادرش امام سجاد(ع)، امام چهارم شیعیان متمایز شود؛ اما شیخ مفید لقبش را اصغر گفته و اکبر را لقب امام سجاد(ع) دانسته است.
⚠️برخی از نسبشناسان و تاریخدانان، علیاکبر را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) دانستهاند.
🔻کلینی حدیثی از امام رضا(ع) نقل کرده که حکایت از ازدواج علی اکبر و داشتن فرزندی به نام حسن دارد؛
🔺در مقابل چنانکه گروهی از نسبشناسان گفتهاند از وی فرزندی نمانده و نسل امام حسین(ع) تنها از طریق امام سجاد(ع) ادامه پیدا کرده است.
♦️در یکی از زیارتنامهها (ابن قولویه، کامل الزیارات، نشر صدوق، ص۲۵۳) چنین به علی اکبر سلام داده شده است: «صَلّى الله عَلَيْکَ وَعَلى عِتْرتِکَ وَأهْلِ بَیْتِکَ وَآبائِکَ وَأبْنائِکَ؛ سلام خدا بر تو و بر عترت و اهل بیت تو و پدران و فرزندانت»که نشان از ازدواج و فرزند داشتن اوست.
◼️شهادت
علی اکبر در ۱۰ محرم(روز عاشورا) به سال ۶۱ قمری در واقعه عاشورا به شهادت رسید و بدنش در پایین پای پدرش به خاک سپرده شد.
قبر او داخل ضریح امام حسین واقع شده و شش گوشه بودن ضریح را به همین دلیل دانستهاند؛
اما سر او را به همراه سرهای شهدای کربلا به کوفه و شام بردند.
⚠️ درباره اینکه سر علی اکبر به بدنش ملحق شده یا در قبرستان باب الصغیر دفن است، اختلافنظر وجود دارد
🔺 سید محسن امین گفته است که در سال ۱۳۲۱ق در قبرستان باب الصغیر بارگاهی را دیده که بر ورودی آن بر سنگی نوشته شده که اینجا مدفن سرهای عباس بن علی، علی اکبر و حبیب بن مظاهر است.
به گفته وی پس از بازسازی نام برخی دیگر از شهدای کربلا به آن افزوده شده است.
این مکان امروزه به نام مقام رؤوس الشهداء(مدفن سرهای شهدای کربلا) شناخته میشود.
📚شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۵
ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۸۶
ابی مخنف، وقعة الطف، ۱۴۲۷ق، ص۲۷۶
یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۴۶-۲۴۷
محدثی، فرهنگ عاشورا، ۱۴۱۷ق، ص۳۵۲
#مناسبتی
#محرم
#شب_هشتم
#شخصیت_شناسی