🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای عبدالرحیم آقاپور کاظمی
✍ سال ۵٧ بود که به خدمت سربازی در تهران فراخوانده شد. پس از عضویت در گارد شاهنشاهی، به دلیل قابلیتهای نظامی که از خود نشان داد، فرماندهی دسته به او سپرده شد. جسارت زیادی در امور نظامی داشت و مورد توجه فرماندهانش بود. پرداختن به ورزشهای رزمی و کشتی کج، جزء برنامه های او در پادگان بود. فرمان امام خمینی مبنی بر ترک پادگان ها که صادر شد با مشورت علیرضا، پادگان را ترک کرد و به جرگه انقلابیون پیوست. در فعالیت های انقلابی حضور بیشتری پیدا کرد و بعد از آن در تمامی صحنه های مبارزه با رژیم ستمشاهی پهلوی، حضور فعالی داشت. به اتفاق علیرضا در جریان تسخیر جام جم تهران توسط انقلابیون حضور پیدا کرد و پس از آن فعالیتهای انقلابی و مبارزاتی خود را در شهرستان بابلسر پیگیری و به تکثیر و پخش اعلامیه های حضرت امام، بحث و گفتگو با مخالفان انقلاب در جهت روشنگری آنها و تبیین لزوم و ماهیت انقلاب و برگزاری تظاهرات ها پرداخت. در کلاس فکری و عقیدتی علیرضا که در مسجد محلهشان تشکیل می شد شرکت می کرد و جوانان دیگر را هم تشویق به حضور در این جلسات می کرد.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 به روایت آقای طاهر طاهایی
✍ در جلساتی که با حضور مسئولین شهری برگزار می شد همیشه حاضر بود و با اشراف کامل نسبت به اوضاع شهر صحبت می کرد و مسائل موجود شهر را به زیبایی تحلیل می کرد و اغلب هم طرح دهنده بود برای بهبود وضعیت شهر. در یکی از جلسات پیشنهاد داده بود که شهرداری دیوارهای شهر را پاکسازی و زیبا سازی کند تا هم چهره شهر، زیبا شود و هم دیوار نوشته ها و پوستر های تبلیغی منافقین از بین برود. از توان مدیریتی بالایی برخوردار بود؛ از آنجایی که دیگر شهربانی و ژاندارمری وجود نداشت، سپاه محل مراجعات مردم برای حل اختلافات و نزاعهای شهری و خانوادگی بود و در همهی این موارد او به عنوان مسئول عملیات با متانت و سعهی صدر به راهنمایی و حل اختلافات مردم می پرداخت. آنقدر شیوا، منطقی و با خلوص نیت صحبت می کرد که همگان از نصایح ارزشمندش بهره می بردند و تأثیر می پذیرفتند.
سردار #شهید_علیرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای کمال فرجی
✍ در درگیری با منافقین و اعزام و سازماندهی بچه ها و ورزش رزمی و بدنسازی و سلامت بچهها دست داشت. بچه ها را به دریا یا کوه پیمایی می برد و به جنگل می رفتند. بخاطر دیدگاه الهی، برای تثبیت نظام و انقلاب، گردششان جنبه تفریحی نداشت و در فکر آخرت بودند. می گفت بچه حزب الهی باید زیرک باشد و حریف ده نفر شود. می گفت باید کمربند سیاه بگیرید. خودش در تهران کار می کرد، گفته بود استادش که پاسدار بود، به آنها می گفت: که باید تن سالم و ورزیده داشته باشید، اگر شماها در درگیری با منافقین آنها را حریف شوید به شما کمربند سیاه می دهم، وگرنه سبز هم نمی دهم. به تهران رفتیم و در درگیری شرکت کردیم. روی آسفالت بود، جودو کار می کردیم. آنها همه با وسیله دفاعی آمده بودند و ما دست خالی بودیم. اما همه را حریف شدیم و استاد به ما کمربند سیاه داد. این خاطره خودش بود.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir