برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۲)
ادامه........... فصل در بیان اخلاص بعد از عمل است.
پس، تمام حقیقت اعمال همان صور اعمال و جنبه ملکوتیه آنها است که نیت است. و از این بیان معلوم شد که حضرت صادق، علیه السلام، در این حدیث شریف اوّل نظر به صور اعمال و مواد آنها فرموده، و فرموده است جزء صوری افضل از جزء مادی و نیت افضل از عمل است،
چنانچه گوییم روح افضل از بدن است. و لازم نیاید که عمل بی نیت صحیح باشد، و بدن بی روح بدن باشد، بلکه به تعلق نیت به عمل و روح به بدن آن یک عمل و این یک بدن گردد.
و این معجون مختلط از نیت و عمل و روح و بدن، جزء صوری ملکوتی هر یک افضل از جزء مادی ملکی آن است.
و این معنی حدیث مشهور است: نیّة المؤمن خیر من عمله
و در ثانی آن حضرت نظر فرموده به فنای عمل در نیت و ملک در ملکوت و مظهر در ظاهر، و فرموده است:
ألا، و إنّ النّیّة هی العمل.
عمل همان نیت است، و غیر نیت چیزی در کار نیست. و تمام اعمال در نیات فانی هستند و از خود استقلالی ندارند.
پس از آن، استشهاد فرمود به قول خدای تعالی:
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ .
هر کس بر شاکله خود عمل می نماید، و اعمال تابع شاکله نفس است.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۳)
ادامه........... فصل در بیان اخلاص بعد از عمل است.
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ .
هر کس بر شاکله خود عمل می نماید، و اعمال تابع شاکله نفس است.
.... شاکله نیّت است. و از اینجا ظاهر شود که طریق تخلیص اعمال از جمیع مراتب شرک و ریا و غیر آن، منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن است، که آن سرچشمه تمام اصلاحات و منشأ جمیع مدارج و کمالات است.
چنانچه اگر انسان حبّ دنیا را به ریاضات علمی و عملی از قلب خارج کند، غایت مقصد او دنیا نخواهد بود، و اعمال او از شرک اعظم، که جلب انظار اهل دنیا و حصول موقعیت در نظر آنهاست، خالص شود و جلوت و خلوت و سرّ و علن او مساوی شود.
و اگر با ریاضات نفسانیه بتواند حبّ نفس را از دل بیرون کند، به هر مقداری که دل از خودخواهی خالی شد خدا خواه شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص شود. و مادامی که حب نفس در دل است و انسان در بیت مظلم نفس است، مسافر إلی الله نیست، بلکه از مخلّدین إلی الارض است.
و اوّل قدم سفر إلی الله ترک حبّ نفس است و قدم بر انانیت و فرق خود گذاشتن است. و میزان در سفر همین است.
و بعضی گویند یکی از معانی آیه شریفه
وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِه مُهاجِراً إلَی الله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی الله.
این است که کسی که خارج شد از بیت نفس و هجرت به سوی حق کرد به سفر معنوی، پس از آن او را فنای تامّ ادراک کرد، اجر او بر خدای تعالی است.
و معلوم است برای چنین مسافری جز مشاهده ذات مقدس و وصول به فناء حضرتش اجرای لایق نیست، چنانچه از زبان آنها گفته شده:
«در ضمیر ما نمی گنجد به غیر دوست، کس
هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس»
و السّلام
پایان شرح حدیث ۲۰
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۴)
حدیث ۲۱ شکر
الحدیث الحادی و العشرون
بالسّند المتّصل إلی حجّة الفرقة و إمامهم، محمّد بن یعقوب الکلینیّ، کرّم الله وجهه، عن حمید بن زیاد، عن الحسن بن محمّد بن سماعة، عن وهیب بن حفص، عن أبی بصیر، عن أبی جعفر، علیه السلام، قال: کان رسول الله، صلّی الله علیه و آله، عند عائشة لیلتها، فقالت: یا رسول الله لم تتعب نفسک و قد غفر الله لک ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر؟ فقال: یا عائشة، أ لا أکون عبدا شکورا؟
قال: و کان رسول الله، صلّی الله علیه و آله، یقوم علی أطراف أصابع رجلیه، فأنزل الله سبحانه و تعالی: «طه . ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشقی.»
ترجمه:
«از ابی بصیر نقل شده که فرمود حضرت باقر، علیه السلام:
بود رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، پیش عایشه در شب او، پس گفت: «ای رسول خدا چرا به زحمت می اندازی جان خود را و حال آنکه آمرزیده است خداوند برای تو آنچه پیش بوده است از گناه تو و آنچه پس از این آید؟» فرمود: «ای عایشه آیا نباشم بنده سپاسگزار! فرمود حضرت باقر، علیه السلام، و بود رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، که می ایستاد بر سر انگشت های دو پای خود، پس فرو فرستاد خدا سبحانه و تعالی: طه . ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرآنَ لِتَشْقی.» (یعنی محمد- یا ای طالب حق هادی- ما فرو نفرستادیم بر تو قرآن را تا به مشقت افتی.)
قد غفر الله لک اشاره است به قول خدای تعالی در سوره «فتح»:
إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبینا. لِیَغْفِرَ لک الله ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ
«ما گشودیم برای تو گشودنی آشکارا، تا بیامرزد برای تو آنچه پیشی گرفته از گناه تو و آنچه پس از این آید.»
بدان که علما، رضوان الله علیهم، توجیهاتی در آیه شریفه فرموده اند که منافات نداشته باشد با عصمت نبی مکرّم. و ما به ذکر بعضی از آنها که مرحوم علامه مجلسی، رحمه الله تعالی، نقل فرمودند می پردازیم، و پس از آن آنچه اهل معرفت به حسب مسلک خود بیان کردند مجملا بیان می نماییم.
ان شاالله شرح این حدیث شریف را از شماره آینده آغاز خواهیم کرد.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۵)
قد غفر الله لک اشاره است به قول خدای تعالی در سوره «فتح»:
إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبینا. لِیَغْفِرَ لک الله ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ
«ما گشودیم برای تو گشودنی آشکارا، تا بیامرزد برای تو آنچه پیشی گرفته از گناه تو و آنچه پس از این آید.»
مرحوم مجلسی فرموده از برای شیعه در تأویل این آیه اقوالی است: یکی آنکه مقصود از گناه، گناه امّت است که به شفاعت حضرت آمرزیده شود.
و نسبت گناهان امّت به آن حضرت برای اتصالی است که بین آن حضرت و امت است.
و مؤید این احتمال است آنچه روایت کرده مفضّل بن عمر از حضرت صادق، علیه السلام:
قال: سأله رجل عن هذه الآیة، فقال: و الله، ما کان له ذنب و لکنّ الله سبحانه ضمن له أن یغفر ذنوب شیعة علیّ ما تقدّم من ذنبهم و ما تأخّر و روی عمر بن یزید عنه، علیه السلام، قال: ما کان له ذنب، و لا همّ بذنب، و لکنّ الله حمّله ذنوب شیعته ثمّ غفرها له.
فرمود:
«نبود از برای او گناهی، و نه اراده گناهی کرد، و لیکن خدای تعالی ذنوب شیعه او را بر او تحمیل کرد، پس از آن آمرزید آن را برای او.»
نویسنده گوید از برای این توجیه در مشرب عرفان وجه وجیهی است که اشاره به آن [به] طریق اجمال خالی از فایده نیست........
فرماید: سبّحنا فسبّحت الملائکةقدّسنافقدّست الملائکه
و فرماید: لولانا ما عرف الله
و فرماید: لولاک لما خلقت الأفلاک
و فرماید: نحن وجه الله.
و در حدیثی است که رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، به منزله ساقه شجر است، و ائمه هدی، علیهم السلام، به منزله شاخه های آن، و شیعیان به منزله برگ آن درخت هستند.
پس زینت شجره طیبه ولایت به مظاهر است، و هر یک از مظاهر که نقصانی یابد، در شجره طیبه نقصانی واقع گردد.
پس، ذنوب جمیع موجودات ذنوب ولیّ مطلق است، و حق تعالی به رحمت تامه خود و به غفران شامل خود رحمت بر نبی اکرم، صلّی الله علیه و آله، فرموده می فرماید آنچه گناه است از پیشینیان و آنچه پس از این گناهی واقع شود، در تحت مغفرت تامه واقع گردد، و به شفاعت تو تمام دایره تحقق به سعادت کامله خود رسند،
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۶)
قد غفر الله لک اشاره است به قول خدای تعالی در سوره «فتح»:
إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبینا. لِیَغْفِرَ لک الله ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ
«ما گشودیم برای تو گشودنی آشکارا، تا بیامرزد برای تو آنچه پیشی گرفته از گناه تو و آنچه پس از این آید.»
و آخر من یشفع أرحم الرّاحمین.
و بر این مسلک آیه شریفه در عداد آن آیه است که می فرماید:
وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی
که فرمودند: أرجی آیة فی القرآن
و بنابراین مسلک، ذنوب متقدمه ممکن است ذنوب امم سالفه باشد، زیرا که جمیع امم امت این ذات مقدس اند، و جمیع دعوت انبیا دعوت به شریعت ختمیه و مظاهر ولیّ مطلق هستند، و «آدم و من دونه» از اوراق شجره ولایت هستند.
توجیه دوم آن است که سیّد مرتضی، رضی الله عنه، ذکر فرمودند که «ذنب» مصدر است، و جایز است اضافه آن به فاعل و به مفعول، و در اینجا اضافه به مفعول شده و مراد آنست که آنچه گذشته است از گناه کردن آنها تو را در منع نمودن آنها تو را از مکه و جلوگیری نمودن از مسجد الحرام.
سوم آنکه معنی چنین است که اگر گناهی برای تو باشد در قدیم یا پس از این، هر آینه آمرزیدیم.
چهارم آنکه مراد به گناه ترک مستحب باشد، زیرا که واجبات از آن حضرت ترک نشده. و جایز است که به واسطه علوّ قدر و رفعت مقام آن حضرت آنچه از دیگران گناه نیست نسبت به آن حضرت گناه شمرده شود.
پنجم آنکه این آیه برای تعظیم آن حضرت وارد است و در مقام حسن خطاب است، چنانچه گویی مثلا: غفر الله لک.
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۷)
فصل در حقیقت شکر است
بدان که «شکر» عبارت است از قدردانی نعمت منعم.
و آثار این قدردانی در قلب به طوری بروز کند، و در زبان به طوری، و در افعال و اعمال قالبیه به طوری.
اما در قلب، آثارش از قبیل خضوع و خشوع و محبت و خشیت و امثال آن است.
و در زبان، ثنا و مدح و حمد.
و در جوارح، اطاعت و استعمال جوارح در رضای منعم، و امثال این است.
و شکر بر سه قسم است:
شکر قلب، و آن تصور نعمت است.
و شکر به زبان، و آن ثنای بر منعم است.
و شکر به سایر اعضا، و آن مکافات نعمت است به قدر استحقاق آن.»
و عارف محقق، خواجه انصاری فرماید:
«شکر اسمی است برای معرفت نعمت، زیرا که آن طریق معرفت منعم است.»
و شارح محقق گوید:
«تصور نعمت از منعم و معرفت اینکه آن نعمت اوست عین شکر است. چنانچه از حضرت داود، علیه السلام، روایت شده که گفت:
«ای پروردگار، چگونه شکر تو کنم با آنکه شکر نعمت دیگری است و شکری خواهد!»
خدای تعالی وحی فرمود به سوی او: «ای داود، وقتی که دانستی که هر نعمتی که به تو متوجه است از من است شکر مرا کردی.»
@nyaz_ir
برگی زرین از #چهل_حدیث امام خمینی (۱۹۸)
فصل در حقیقت شکر است
نویسنده گوید که آنچه را که این محققین ذکر فرمودند مبنی بر مسامحه است. و الا شکر عبارت از،...... یک حالت نفسانیه... که آن حالت خود اثر معرفت منعم و نعمت و اینکه آن نعمت از منعم است می باشد،
و ثمره این حالت اعمال قلبیه و قالبیه است. چنانچه بعضی محققین قریب به این معنی فرمودند گر چه آن فرموده نیز خالی از مسامحه نیست. فرموده است: «بدان که شکر مقابل نمودن نعمت است به قول و فعل و نیّت. و از برای آن سه رکن است:
اوّل، معرفت منعم و صفات لایقه به او، و معرفت نعمت از حیث اینکه آن نعمت است. و کامل نشود این معرفت مگر آنکه بداند که تمام نعمتهای ظاهره و خفیه از حق تعالی است و ذات مقدس او منعم حقیقی است، و وسایط هر چه هست منقاد حکم او و مسخر فرمان او هستند.
دوم، حالتی است که ثمره این معرفت است. و آن خضوع و تواضع و سرور به نعمت است از جهت آنکه آن هدیه ای است که دلالت کند بر عنایت منعم به تو. و علامت آن آنست که فرحناک نشوی از دنیا مگر به آن چیزی که موجب قرب به حق شود.
سوم، عملی است که ثمره این حالت است. زیرا که این حالت وقتی در قلب پیدا شد، یک حالت نشاطی برای عمل موجب قرب حق در قلب حاصل شود، و آن عمل متعلق است به قلب و زبان و دیگر جوارح.
اما عمل قلب، عبارت است از قصد تعظیم و تحمید و تمجید منعم و تفکر در صنایع و افعال و آثار لطف او و قصد رساندن خیر و احسان نمودن بر جمیع بندگان او.
و اما عمل زبان، اظهار آن مقصود است به تحمید و تمجید و تسبیح و تهلیل و امر به معروف و نهی از منکر و غیر آن.
و اما عمل جوارح، استعمال نعمت ظاهر و باطن است در طاعت و عبادت او و استعانت نمودن به آنها در نگهداری از معصیت و مخالفت او، چنانچه چشم را استعمال کند در مطالعه مصنوعات و قرائت کتاب خدا و تذکر علوم مأثوره از انبیا و اوصیا، علیهم السلام، و همین طور سایر جوارح.»...
@nyaz_ir