eitaa logo
اخلاق، اوج نیاز
139 دنبال‌کننده
243 عکس
0 ویدیو
0 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
‏‎برگی زرین از امام خمینی(۱۷۱) ‏‏فصل در بیان ضررهای اجتماعی غیبت ‏ ‏‏چنانچه این معصیت کبیره و این موبقه عظیمه از مفسدات ایمان و اخلاق و ظاهر و باطن است و در دنیا و آخرت انسان را منجر به رسوایی و بی آبرویی می کند، چنانچه شمه ای از آن را در فصل گذشته شنیدی، همین طور این رذیله مفاسد اجتماعی و نوعی نیز دارد، و از این جهت از بسیاری از معاصی قبح و فسادش افزون می باشد.‏ ‏‏یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیاء عظام، سلام الله علیهم، که علاوه بر آنکه خود مقصود مستقل است، وسیله پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینه فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است، و اجتماع در مهامّ امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ارباب تعدی است، که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینه فاضله است. و این مقصد بزرگ، که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد همم و الفت و اخوّت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری، و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک ‎‏شخص دهند، و جمعیت به منزله یک شخص باشد و افراد به منزله اعضا و اجزاء آن باشد، و تمام کوششها و سعی ها حول یک مقصد بزرگ الهی و یک مهم عظیم عقلی، که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند. و اگر چنین مودّت و اخوّتی در بین یک نوع یا یک طایفه پیدا شد، غلبه کنند بر تمام طوایف و مللی که بر این طریقه نباشند. چنانچه از مراجعه به تواریخ، خصوصا تاریخ جنگهای اسلام و فتوحات عظیمه آن، مطلب خوب روشن می شود، که در اوایل طلوع این قانون الهی، چون شمه ای از این اتحاد و وحدت در بین مسلمین بوده و مساعی آنها مشفوع به تخلیص نیّات نوعا بوده، در مدت کمی چه فتوحات بزرگی کردند، و در اندک زمانی به سلطنتهای بزرگ آن زمان، که عمده آن ایران و روم بوده، غلبه کردند و با عده کم بر لشکرهای گران و جمعیتهای بی پایان غالب شدند. @nyaz_ir
‏‎برگی زرین از امام خمینی(۱۷۲) ‏‏فصل در بیان ضررهای اجتماعی غیبت پیغمبر اسلام عقد اخوّت بین مسلمین در صدر اوّل اجرا فرمود و به نصّ إنّما المؤمنون إخوة.‏‎ اخوّت بین تمام مؤمنین برقرار شد.‏ ‏‏و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است، و آنچه این عقد مواصلت و اخوّت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ اوست. و پر واضح است که این کبیره موبقه اگر رایج شود در بین جمعیتی، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشه فساد در جمعیت بدواند، درخت نفاق و دورویی در آنها ایجاد کند و برومند نماید، و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته کند، و پایه دیانت را سست کند. و از این جهت بر‏ ‏‏فساد و قبح آن افزوده گردد.‏‎ ‏‏پس بر هر مسلم غیور دینداری لازم است برای [حفظ]‏‏ ‏‏شخص خود از فساد و نوع اهل دین از نفاق و نگهداری حوزه مسلمین و نگهبانی وحدت و جمعیت و احکام عقد اخوّت، خود را از این رذیله [حفظ]‏‏ ‏‏کند و آنها را نهی از این عمل قبیح نماید، و اگر خدای نخواسته تا کنون دارای این عمل زشت [بوده]، از آن توبه کند، و در صورت امکان و عدم فساد، از صاحبش استرضاء و استحلال نماید، و الا برای او استغفار کرده، و ترک این خطیئه را نموده، و ریشه صداقت و وحدت و اتحاد را در قلب خود کشت کرده، تا از اعضای صالحه جامعه به شمار آید و یکی از اجزای دخیله در چرخ اسلام باشد. و الله الهادی إلی سبیل الرّشاد. @nyaz_ir
‏‎برگی زرین از امام خمینی(۱۷۳) ‏‏فصل در بیان علاج این موبقه است‏‏ ‏ ‏‏بدان که علاج این خطیئه عظیمه چون خطیئات دیگر به علم نافع و عمل توان نمود.‏ ‏‏اما علم، پس چنین است که انسان تفکر کند در فایده مترتبه بر این عمل و آن را مقایسه کند با نتایج سوء و ثمرات زشتی که بر آن مترتب است، و آن را در میزان عقل گذاشته از آن استفتا نماید. البته انسان با خود دشمنی ندارد، تمام معاصی از روی جهالت و نادانی و غفلت از مبادی آن و نتایج آن از انسان صادر می شود. اما فایده خیالی مترتّب بر آن، آن است که انسان به قدر چند دقیقه قضای شهوت نفسانی خود را در ذکر مساوی مردم و کشف عورات آنها کرده، و با بذله گویی و هرزه سرایی، که ملایم با طبیعت حیوانی یا شیطانی است، صرف وقت نموده مجلس آرایی نموده و تشفّی قلبی از محسودان نموده است.‏ ‏‏اما آثار زشت آن، شمه ای از آن را در فصلهای سابق شنیدی. اکنون شمه ای از آن را گوش کن و عبرت گیر و در میزان مقایسه گذار. البته این تفکر و موازنه نتایج حسنه دارد. اما آثار آن در این عالم، آن است که انسان از چشم مردم می افتد و اطمینان آنها از او سلب می شود. طباع مردم بالفطره مجبول به حبّ کمال و نیکویی و خوبی و متنفر از نقص و پستی و زشتی است، و بالجمله، فرق می گذارند بین ‏‎‏اشخاصی که احتراز از هتک مستور و از کشف اعراض و سرایر مردم کنند، و غیر آنها. حتی خود مغتاب نیز شخص محترز از این امور را از خود ممتاز داند، فطرة و عقلا. اگر کار را از حد گذراند و پرده ناموس اعراض مردم را درید، خداوند او را در همین عالم رسوا می کند. چنانچه در روایت اسحاق بن عمّار، که سبق ذکر یافت،‏‎ مذکور است. @nyaz_ir
‏‎برگی زرین از امام خمینی(۱۷۴) ‏‏ادامه بیان علاج رذیله غیبت و باید انسان بترسد از آن رسوایی که به دست حق تعالی واقع شود که جبران پذیر نخواهد بود. پناه می برم به خداوند از غضب حلیم. بلکه ممکن است هتک حرمات مؤمنین و کشف عورات آنها انسان را منتهی به سوء عاقبت کند، زیرا که اگر این عمل در انسان ملکه شد، تأثیراتی در نفس دارد که یکی از آنها این است که تولید بغض و عداوت می کند نسبت به صاحبش، و کم کم زیاد می شود. و ممکن است این بغض و عداوت باعث شود که در وقت مردن که کشف بعض حقایق بر انسان شود و معاینه بعض عوالم را کرد و پرده ملکوت برداشته شد، انسان به واسطه رؤیت مقامات آنها و اکرام و اعظام حق تعالی از آنها به حق تعالی بغض پیدا کند: ..... پس، با دشمنی حق و ملائکه او، از این عالم منتقل شده به خذلان ابدی و شقاوت دائمی رسد.‏ ‏‏عزیزم، با بندگان خدا، که مورد رحمت و نعمت او هستند و مخلّع به خلعت اسلام و ایمان اند، دوستی پیدا کن و محبت قلبی داشته باش. مبادا به محبوب حق دشمنی داشته باشی که حق تعالی دشمن دشمن محبوب خود است، و تو را از ساحت رحمت خود طرد می کند. و بندگان خاص خدا در بین بندگان مخفی هستند، ‏ و معلوم نیست این دشمنی تو و هتک ستر و کشف عورت این مؤمن برگشت به هتک ستر خدا نکند. ‏ ‏ مؤمنین اولیاء حق اند. ‏دوستی با آنها دوستی با حق است، ‏و دشمنی آنها دشمنی با حق است. @nyaz_ir
‏‏‎برگی زرین از امام خمینی( ۱۷۵) ‏‏ادامه بیان علاج رذیله غیبت ‏بترس از غضب حق و بر حذر باش از خصومت شفعاء روز جزا- ‏ویل لمن شفعاؤه خصماؤه.‏‎ ‏«وای به حال کسی که شفاعت کنندگان او دشمنان او باشند.» ‏ ‏قدری تفکر کن در این نتایج دنیویه و اخرویه این معصیت، ‏ و قدری تأمل کن در آن صورتهای موحشه مدهشه که در قبر و برزخ و قیامت به آن مبتلا می شوی، ‏و مراجعه کن به کتب معتبره اصحاب، رضوان الله علیهم، و اخبار مأثوره از ائمه اطهار، سلام الله علیهم، که حقیقة کمر شکن است، ‏ ‏پس، موازنه و مقایسه کن بین یک ربع ساعت هرزه گویی و بذله سرایی و قضای شهوت خیالی، و هزاران هزار سال گرفتاری، در صورتی که اهل نجات باشی و با ایمان از این عالم بروی، ‏و الا مقایسه کن آن را با خلود در جهنم و عذاب ‏‎‏الیم همیشگی ‏نعوذ بالله منه.‏ ‏‏علاوه بر این، تو اگر دشمنی نیز داری با شخصی که از او غیبت می کنی، مقتضای دشمنی نیز آن است که از او غیبت [نکنی] اگر ایمان به احادیث داری، زیرا که در حدیث وارد است که حسنات غیبت کن منتقل می شود به نامه عمل کسی که از او غیبت کرده، و سیئات این به نامه آن منتقل می شود. پس خواستی دشمنی با او کنی، با خود دشمنی کردی. پس بدان با خداوند نمی توانی ستیزه کنی. خداوند قادر است با همین غیبت تو آن شخص را در نظر مردم عزیز و محترم کند، و تو را به واسطه همین در نظر آنها خوار و ناچیز کند، و در محضر کروبیین نیز همین معامله را کند: نامه اعمال تو را از سیّئات پر کند، پس تو را مفتضح کند، و نامه اعمال او را از حسنات پر کند، و او را معززّ و محترم کند. پس، بفهم که با چه قادر جبّاری در ستیزه هستی، و از دشمنی او بترس.‏ ‏‏و اما عملی، به این است که تا چندی با هر زحمت شده کفّ نفس از این معصیت کرده، مهار زبان خود را در دست گرفته کاملا از خود مراقبت کنی، و با خود قرار داد کنی که چندی مرتکب این خطیئه نشوی، و از خود مراقبت و محافظت کنی و حساب خود را بکشی، امید است ان شاء الله پس از مدت کمی اصلاح شده قلع ماده آن بشود. و کم کم کار بر تو آسان می شود، پس از چندی احساس می کنی که طبعا از آن منزجر و متنفری، پس راحتی نفس و التذاذ آن در ترک این می شود.‏ @nyaz_ir
‏‏‎برگی زرین از امام خمینی(۱۷۶) ‏‏فصل در بیان آنکه ترک غیبت در موارد جایز، اولی است‏‏ ‏ ‏‏بدان که علما و فقها، رضوان الله علیهم، مواردی را از حرمت غیبت استثنا فرمودند که در کلمات بعضی بالغ برده موضوع می شود. و ما در صدد شمردن آنها نیستیم، زیرا که این اوراق موضوع برای بحث فقهی نیست. آنچه لازم است در این مورد ذکر کنیم این است که انسان باید در همه موارد از مکاید نفس ایمن نباشد و با کمال دقت و احتیاط تامّ مشی کند، و در صدد عذر تراشی نباشد که یکی از موارد استثنا را به دست آورده به عیبجویی و بذله گویی سر گرم شود.‏ ‏‏مکاید نفس بسیار دقیق است. ممکن است انسان را از راه شرع.... گول زند و وارد در مهالک کند. مثلا غیبت متجاهر به فسق گرچه جایز است. بلکه در‏‎‏بعض موارد که موجب ردع(انکار و نفی) او شود واجب است و از مراتب نهی از منکر به شمار می آید، ولی انسان باید ملاحظه کند که داعی نفسانی او در این غیبت آیا همین داعی شرعی الهی است، یا داعی شیطانی و محرّک نفسانی در آن مدخلیت دارد.‏ ‏‏اگر داعی الهی دارد، از عبادات به شمار می آید، بلکه غیبت با قصد اصلاح متجاهر و عاصی از اوضح مصادیق احسان و انعام به اوست، گرچه خودش نفهمد. ولی اگر مشوب به فساد و هواهای نفسانی است، در صدد تخلیص نیت برآید و از اعراض مردم بدون قصد صحیح اعراض کند. بلکه عادت دادن نفس را به غیبت در مورد جایز نیز مضر به حال آن است، زیرا که نفس مایل به شرور و قبایح است، ممکن است به واسطه احتراز ننمودن از آن در موارد جایز، کم کم وارد شود به مرحله دیگر که آن موارد محرّمه است. @nyaz_ir
‏‏‎برگی زرین از امام خمینی(۱۷۷) ادامه...... در بیان آنکه ترک غیبت در موارد جایز، اولی است‏‏ ... ورود در شبهات با آنکه جایز است ولی نیکو نیست، چون آنها حمای محرّمات است و ممکن است انسان به واسطه ورود در آنها در محرّمات نیز وارد شود. انسان باید حتی الامکان نفس را پرهیز از این امور دهد و از چیزهایی که احتمال سرکشی نفس در آنها می رود احتراز کند.‏ ‏‏بلی، در مواردی که غیبت واجب می شود، مثل مورد سابق و بعضی موارد دیگر که علما ذکر فرموده اند، البته باید اقدام نمود، ولی نیت را از هوای نفس و متابعت شیطان باید تخلیص نمود. ولی در موارد جواز ترک آن اولی و احسن است. هر امر جایزی را انسان نباید مرتکب شود، و خصوصا این طور از امور که مکاید نفس و شیطان در آن خیلی کارگر است. ‏ ‏در روایت است که حضرت عیسی، سلام الله علیه، با حواریّین به مردار سگی گذشتند. حواریّین گفتند: چه قدر بوی این مردار بد است! حضرت عیسی، علیه السلام، فرمود: چه قدر دندانهای او سفید است‎‏! ‏ ‏ البته مربی نوع بشر باید صاحب چنین نفس تزکیه شده ای باشد. راضی نشد از مصنوع حق تعالی ذکر سوء شود. آنها نقص او را دیدند، آن حضرت کمال آن را گوشزد آنها کرد. ‏ ‏شنیدم در حدیث است از حضرت عیسی، علیه السلام، که فرموده: مثل مگس که بر قاذورات می نشیند نباشید که به موارد عیوب مردم متوجه باشید.‏ ‏‏و از حضرت رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله. روایت شده، قال: طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب النّاس.‏‎ «خوشا به حال کسی که عیب خودش او را از عیبهای دیگران باز دارد.» ‏  انسان خوب است که همان طور که تفحص از عیوب مردم می کند، قدری از عیوب خود تفحص کند. چه قدر زشت است که انسان دارای هزاران معایب از خود غفلت کند و به معایب دیگران بپردازد و آن را‏‎‏سربار معایب خود کند. اگر انسان قدری در حالات و اخلاق و اعمال خود سیر کند و به اصلاح آنها بپردازد. کارهایش اصلاح می شود. و اگر خود را خالی از عیب بداند، از کمال جهل و نادانی او است. و هیچ عیبی بالاتر از آن [نیست ] که انسان عیب خود را نفهمد و از آن غافل باشد و با آنکه مجموعه عیوب است به عیوب دیگران بپردازد.‏ @nyaz_ir
‏‏‎برگی زرین از امام خمینی(۱۷۸) ‏‏فصل در بیان آنکه استماع غیبت حرام است‏‏ ‏ ‏‏چنانچه غیبت حرام است، گوش کردن به آن نیز رفیق آن است در حرمت.‏ ‏‏بلکه از بعض روایات ظاهر شود که مستمع مثل مغتاب است در همه عیوب حتی وجوب استحلال و کبیره بودن آن. مثل النبوی، صلّی الله علیه و آله: المستمع أحد المغتابین‎‏ و عن علیّ، علیه السّلام: السّامع أحد المغتابین.‏‎ «گوش کننده به غیبت نیز غیبت کن است.» و مقصود از «سامع» نیز مستمع است. بلکه از روایات بسیاری ظاهر می شود که ردّ غیبت واجب است. «پیغمبر اکرم، صلّی الله علیه و آله، از غیبت و گوش کردن آن نهی فرمود. و بعد از آن فرمود: «آگاه باش که کسی که بر برادر خود منت گذارد و غیبتی را که درباره او شنید در مجلسی ردّ نماید از او، خدای تعالی از او ردّ فرماید هزار باب از شرّ در دنیا و آخرت. و اگر ردّ نکند آن را با آنکه قادر بر ردّ آن باشد، می باشد بر او مثل گناه کسی که غیبت کرده است او را هفتاد بار.»‎‏ «فرمود رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، در ضمن وصیتهایش به حضرت امیر المؤمنین، علیه السلام: «ای علی، کسی که پیش او غیبت شود برادر مسلمانش و قادر باشد بر یاری او و یاری نکند او را، رسوا کند او را خداوند در دنیا و آخرت.» @nyaz_ir
‏‏‎برگی زرین از امام خمینی(۱۷۹) ادامه....... ‏‏فصل در بیان آنکه استماع غیبت حرام است‏‏ ‏ علامه علمای متأخرین، محقق جلیل و جامع فضیلت علم و عمل، شیخ انصاری، رضوان الله تعالی علیه، می فرماید: «ظاهر این است که این ردّ غیر از نهی از غیبت است. و مراد به آن یاری کردن از غایب است به آن چیزی که مناسب غیبت است: پس اگر عیب دنیوی باشد، به این طور یاری کند او را که عیب آن است که خدای تعالی عیب شمرده، مثل معاصی که بالاتر آن همین غیبت تو است از برادرت به چیزی که خدای تعالی غیب نکرده او را. و اگر عیب دینی باشد، توجیه کند او را به چیزی که از معصیت خارج شود. و اگر قابل توجیه نیست، یاری کند از او به اینکه مؤمن گاهی مبتلا می شود به معصیت، پس سزاوار چنین است که استغفار شود برای او، نه تعییر شود از او، و شاید تعییر تو او را بزرگتر باشد پیش خدای تعالی از معصیت او.»- انتهی کلامه‎‏ و رفع مقامه.‏ ‏‏و گاه می شود که مستمع علاوه بر آن که ردّ غیبت که واجب است نمی کند، مغتاب را به غیبت وادار می کند، یا به شرکت با او و همنفس شدن و عجبهای بیموقع پی در پی گفتن، یا اگر از اهل صلاح به شمار آید، به واسطه ذکری یا استغفاری یا چیزهای دیگری که وسایل شیطانی است، مغتاب را به غیبت وادار کند. و تواند بود که حدیث شریف که وزر او را هفتاد مرتبه مثل وزر مغتاب قرار داده بود، اشاره به چنین اشخاصی باشد. نعوذ بالله منه.‏ @nyaz_ir