فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دفن غریبانه و شبانه شهدای حزبالله در گلزار شهدای بیروت/ تصاویری از قبور فرماندهان ارشد حزب الله
🌻🌻🌻
23.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗨️فيلم کامل و جذاب خاطرهگويی جانباز شهيد دکتر محمود رفيعی، در محضر حضرت امام خامنهای، در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۸۴.
❤️✅۲۳ مهر ۱۴۰۳، یازدهمین سالگرد شهادت جانباز ذوالشهادتین و عارف شهید، دکتر محمود رفیعی گرامی و جاوید باد.
🕊شادی روح پاکش، حمد و سوره و صلواتی قرائت کنیم.
🇮🇷 🇮🇷
هدایت شده از قم آنلاین
💥رقص اندر خونِ خود مردان کنند
🛑 سنوار احیای یک افسانه
بهراد رشوند نوشت:
🔹حیرت آور! شبیه یکی از سکانسهای فیلمهای حماسی هالیوود بود، ریز پرندهای وارد ساختمان نیمه ویران میشود، قهرمان قصه، بی آنکه رمقی داشته باشد،به دوربین پهپاد خیره می شود، نه خودش را به مردن زد و نه تسلیم شد.
🔹 دست راستش از ساعد شکاف بزرگی خورده بود اما یک تکه چوب در دست چپش داشت هنوز.
🔹مرد می دانست آخرین ثانیههای زندگی اش است و خودش پایان بدن خاکی اش را انتخاب کرد.
🔹اگر شالی که به صورت بسته بود باز میکرد و به دوربین آن ریزپرنده خیره میشد، احتمالا اپراتور از شوق پیدا کردن زنده یحیی، به او شلیک نمی کرد. اما سنوار انتخابش را کرده بود .
🔹دیگر نایی در بدن نداشت اما آخرین پیامش را برای کودکانی که در آن سرزمین به دنیا نیامده اند و یا در گهواره اند ارسال کرد؛یحیی سنوار هیچ سلاحی در دست نداشت اما همان یک تکه چوب را به نمایندگی همه نداشته هایشان در یک جنگ نا برابر ، پرتاب کرد و احتمالا چند ثانیه بعدش هم کار تمام شد.
آنکه انسوی دوربین نشسته بود نمی دانست به سر چه کسی شلیک کرد اما سنوار می دانست آخرین لحظات زندگی اش در حال ثبت و ضبط است.
🔹 دیگر هیچ توانی برای بلند شدن نداشت اما چوب را پرتاب کرد تا به پسران سرزمین های غصب شده پیامش را برساند ؛ ما چاره ای نداریم جز جنگیدن ولو چوب خشک برابر پهپاد مسلح!
🔹 او در یک ساختمان نیمه ویران، با انتخاب نوع شهادتش ، آخرین پیام را به عنوان فرمانده به بچه های سرزمینش مخابره کرد؛ تا لحظه آخر تسلیم نشوید .
🔹یحیی سنوار با انتخاب نوع شهادتش ،خودش را هزاران هزار بار در اذهان همه آزادی خواهان تاریخ احیا کرد. نه تولد در اردوگاه و نه سالهای سال اسارت در زندان.
هیچکدام اینها موجب نشد که او آرام شود ، رام وضعیت نابرابر شود،تسلیم شود و همانند عرفات یک روز بگوید؛ خسته شدیم، جنگ دیگر بس است.برای او پایان جنگ روزی بود که زمین از دست رفته به ساکنان اصلی آن سرزمین برگردد.
🔹سنوار از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴ در غزه ماند. پا پس نکشید. فرار نکرد. فرماندهی کرد و لحظه پایان را هم خودش به انتخاب خویشتن برگزید.
🔹یحیی سنوار را تاریخ به خاطر خواهد سپرد با دست قطع شده اش. با نگاه خیره و شجاعانه اش به ریز پرنده قاتل، با تکه چوبی که آخرین سلاحش بود، با آخرین حرکت بدنش که با همه توان چوب را به سمت پهپاد پرتاب کرد.
با گلوله ای که به شقیقه اش شلیک شد و تصویری جاودانه از او ساخت.
🔹 او با این پایان ، راه آغاز را به کودکان فلسطینی یاد داد. نترسید، تسلیم نشوید و تا آخرین قطره توانتان بجنگید.شاید برای بعضی از ما این واژهها از فرط تکرار تهی از معنی اولیه و ارمانیاش شده باشد اما برای آنان که در خون خود غلتی زدند نه .
🔹یحیی سنوار تمام نشد، ارتش غاصب با پخش آن ویدئو بزرگترین خدمت را به کودکان فلسطینی کرد. آنها حالا می دانند وقتی از افسانه سنوار برایشان میگویند دقیقا از چه چیزی حرف می زنند؛مردی که یک رسانه اسراییلی با نشان دادن این فیلم برایش نوشت؛ تا لحظه آخر جنگید.
🔹شبیه دو امدادی بود، سنوار «چوب» را به نفر بعدی داد، اما حرملههای تل السلطان رفح نفهمیدند و فاتحانه این فیلم را منتشر کردند
🔹تاریخ با همین فیلم چندثانیه ای بیاد خواهد آورد و شهادت میدهد؛ چگونه فرزندان فلسطین با یک تکه چوب، برابر ریزپرنده قاتل، ایستادگی کردند و جنگیدند. این سند بماند برای روزی که قدس آزاد شد. روزی که تاریخ به یاد بیاورد چه کسانی همه آسایش و ۶۰ سال زندگی خویش را به پای این آزادی ریختند و شاید مولانا این صحنه را دیده بود که ۱۰ قرن پیش گفت ؛
🔹رقص و جولان بر سرِ میدان کنند
رقص اندر خونِ خود مردان کنند
چون رهند از دستِ خود دستی زنند
چون جهند از نقصِ خود رقصی کنند
🔹شبیه یک فیلم هالیوودی بود. حیرت آور و باور نکردنی و این کمترین مزد مجاهدت های مرد جنگی اعراب بود؛ یحیی سنوار.
➖➖➖➖➖➖➖➖
@Qomonline
#قمآنلاین، کانون اخبار مهم🔝
هدایت شده از قم آنلاین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 حکایت هنوز حکایت یحییٰ است...
➖➖➖➖➖➖➖➖
@Qomonline
#قمآنلاین، کانون اخبار مهم🔝
هدایت شده از قم آنلاین
🛑📸 یک زن تبریزی امروز سرویس جواهراتی به ارزش یک میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان به جبهۀ مقاومت در لبنان اهدا کرد
⚠️@Qomonline
#قمآنلاین، کانون اخبار مهم
هدایت شده از خبرگزاری فارس
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیتالله جوادی آملی: کوشش رهبر انقلاب در نماز جمعۀ باشکوه، آبرویی برای اسلام بود.
@Farsna
هدایت شده از کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠
حجاب شهود🔸 انسان بخواهد خدا را ببیند باید همیشه چشم باشد؛ تا از خودش خبری هست خبری نیست! #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی 👇👇👇👇 🆔 @a_javadiamoli_esra
هدایت شده از کشکول سید سجاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه نزدیک مادرتون هستید
دستشو ببوسید
اگه دورید زنگ بزنید
اگه نیست برای شادی روحش دعا کنید
https://eitaa.com/student2023_2024
هدایت شده از علامه طباطبایی ره
✅ امام زمان (عج) در لباس پاسبانی!
علامه طباطبایی برای یکی از شاگردان خود حکایتی را بدین شرح نقل کرده است: در ایامی که از نجف بازگشته و در تبریز به سر میبردم در یکی از روزها از طرف مرحوم زنوزی قاصدی آمد و مرا احضار کرد، چون خدمت ایشان رسیدم فرمود: فلانی (منظور علامه طباطایی است) ماجرایی پیش آمده که در کم و کیف آن مبهوتم.
▫️چند روز در منزل کار بنایی داشتیم، بنّا با شاگردش مشغول کار بودند، کارهای دقیق شاگرد توجهام را جلب کرد، می دیدم کارهایش را به خوبی انجام می دهد و نمیخواهد وقت تلف شود. ظهر که استادش برای صرف نهار به منزل میرفت در همان محل کار می ماند و ابتدا تجدید وضو می کرد و نمازش را در اول وقت میخواند. سپس دستمال کوچک خویش را باز مینمود و غذای ساده ای که با خود آورده بود میخورد و بلند میشد و مقدمات کار را فراهم میکرد تا استادش برسد و وقتی استاد میآمد با تلاش زیادی همراه وی کار را ادامه میداد.
▫️در یکی از روزها بنّا به وی گفت برو از همسایه نردبانی بگیر و بیاور!
جوان رفت ولی بر خلاف انتظار، دیر آمد و لذا هنگام عصر که استادش به خانه رفت، نزد وی رفته و ضمن احوالپرسی از او پرسیدم: در آوردن نردبان انتظار نبود که تاخیر نمایی، چرا دیر کردی!؟
جوان کارگر لبخندی زد و گفت: دلیل دیر آمدنم تنگی کوچه بود و اگر مواظبت نمیکردم ممکن بود دیوارهای مردم بر اثر برخورد با نردبان خراش برد.
آقای زنوزی ادامه دادند: از پاسخ قانعکننده این جوان بیش از پیش متعجب شدم، از او پرسیدم آیا میشود امام زمان (عج) را دید؟
بلافاصله با حالتی کاملا عادی گفت: بلی انفاقا این هفته به تبریز تشریف آورده بودند، پرسیدم لباس امام چگونه بود؟
پاسخ داد: به لباس پاسبانی بودند!
▫️مشکل مرحوم زنونی که سبب حیرت او شده بود همین نکته بود و از این جهت علامه طباطبایی را خواسته بود تا از او بپرسد چگونه میشود امام زمان به لباس پاسبانی باشند؟
علامه پاسخ میدهد: همه عالم از آن حضرت مهدی (ع) است و لذا برای آن حضرت مکان و یا لباس و شبیه اینگونه مسائل مشکلی ایجاد نمیکند.
محمدهادی فقیهی که این داستان را از زبان علامه شنیده است میگوید: از معظمله درباره صحت این داستان نظرخواهی کردم، ایشان فرمودند: قرائن به گونهای است که قضیه حقیقت داشته و او از جوانانی بود که امام زمان (عج) را میدیده است. سپس علامه طباطبایی افزوده است: با توجه به اینکه نشانی آن جوان را داشتم به سراغش رفتم ولی متاسفانه موفق به یافتنش نشدم.
📚گلی زواره، غلامرضا. جرعه های جانبخش: فرازهایی از زندگی علامه طباطبایی. موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور. ص277
____
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
هدایت شده از حسین کاظمی
🔻آیتالله سید شهاب الدین مرعشی نجفی در خاطراتش بیان کرده :
«روزی از بازار نجف عبور میکردم. دیدم طلبهها به مغازهای خیلی رفتوآمد میکنند. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: علمایی که فوت میکنند، کتابهای شان را اینجا حراج میکنند
رفتم داخل و دیدم که عدهای حلقه زدهاند و آقایی کتابها را آورده و چوب حراج میزند و افراد پیشنهاد قیمت داده و هر کس که بالاترین قیمت را پیشنهاد میداد، کتاب را میخرید. یک عربی نشسته بود در کنارش، کیسه پولی بود و بیشترین قیمت را او داده و کتابها را میخرید و به دیگران فرصت نمیداد!
متوجه شدم که او فردی به نام کاظم دجیلی، دلال کنسولگری انگلیس در بغداد است و در طول هفته، کتابها را خریده و جمعهها به بغداد برده و تحویل انگلیسیها میداد و پولشان را گرفته و بعد دوباره میآید و کتاب میخرد. از آن موقع تصمیم گرفتم که نگذارم انگلیسیها کتابها را به یغما ببرند و ما را از درون تهی کنند ؛ و بعد از آن، شبها بعد از درس و بحث، در یک کارگاه برنجکوبی مشغول کار شدم و با کم کردن وعدههای غذا و قبول نماز و روزه استیجاری، پول جمع کرده و به خرید و جمعآوری کتابهای خطی مبادرت کردم…»
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436