احمدحیدری:
🔹🔸داستانی در مورد فضیلت #امیرالمومنین (علیه السلام)🔹🔸
روزی #پیامبر اکرم به خانه حضرت #زهرا آمدند . حضرت #علی و #حسنین (ص) هم در خانه حضور داشتند .
پیامبر خطاب به اهل بیت خود فرمودند :
چه #میوه ای از میوه های #بهشتی میل دارید بمن بگوئید تا به #جبرائیل بگویم از بهشت برایتان بیاورد.
امام #حسین که در آن روزگار در سنین کودکی بودند از بقیة اهل خانواده سبقت گرفتند. رفتند در دامن رسول خدا نشستند و عرضه داشتند :
پدر جان به جبرائیل بگوئید از #خرماهای بهشتی برای ما بیاورد .
و حضرت رسول اکرم هم به خواستة حسین خود جامه عمل پوشانیدند و به جبرئیل دستور دادند یک طبق از خرماهای بهشتی برای اهل بیت بیاورد.
مدتی نگذشت که جبرائیل یک طبق #خرمای بهشتی را آورده و در حجرة حضرت زهرا (سلام الله علیها)گذاشت.
پیامبر خطاب به دختر خود فرمودند : #فاطمه جان یک طبق خرمای بهشتی در حجره تو نهاده شده است ، آنرا نزد من بیاور .
حضرت زهرا آن طبق را آوردند و نزد پدر گذاشتند.
پیامبر خرمای #اول از درون ظرف برداشتند و در دهان سرور جوانان اهل بهشت امام #حسین نهادند و فرمودند « حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » سپس خرمای #دوم را از درون ظرف برداشتند و در دهان دیگر سرور جوانان اهل بهشت امام #حسن نهادند و باز فرمودند «حسن جان نوش جانت ، گوارای وجودت ». خرمای #سوم را در دهان جگر گوشة خود حضرت #زهرا نهادند و همان جمله را هم خطاب به حضرت زهرا بیان کردند.
خرمای #چهارم را هم در دهان حضرت #علی نهادند و فرمودند « علی جان نوش جانت، گوارای وجودت » خرمای #پنجم را از درون ظرف برداشتند و باز دوباره در دهان حضرت #علی نهادند و همان جمله را تکرار نمودند .
خرمای #ششم را برداشتند، #ایستادند و در دهان حضرت #علی گذاشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.
در این هنگام حضرت زهرا فرمودند : پدر جان به هر کدام از ما #یک خرما دادید اما به علی #سه خرما و در مرتبه سوم هم ایستادید و خرما در دهان علی گذاشتید . چرا بین ما اینگونه رفتار کردید ؟
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) خطاب به دختر خود فرمودند :
فاطمه جان وقتی خرما در دهان #حسین نهادم ، دیدم و شنیدم که #جبرائیل و #مکائیل از روی عرش ندا بر آورده اند که : «حسین جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به تبع آنها این جمله را تکرار کردم وقتی خرما در دهان #حسن نهادم باز جبرائیل و مکائیل همان جمله را تکرار کردند و من هم به تبع آنها آن جمله را گفتم که « حسن جان نوش جانت ».
#فاطمه جان وقتی خرما در دهان تو نهادم دیدم #حوری های بهشتی سر از غرفه ها در آورده اند . و می گویند « فاطمه جان نوش جانت ، گوارای وجودت » من هم به پیروی از آنها این جمله را تکرار کردم .
اما وقتی خرما در دهان #علی نهادم شنیدم که #خداوند از روی عرش صدا می زند « علی جان نوش جانت ، گوارای وجودت » . به اشتیاق شنیدن صوت حق خرمای دوم در دهان علی نهادم باز هم #خداوند از روی عرش ندا زد که «هنیأ مرئیاً لک یا علی » نوش جانت ، گوارای وجودت علی جان .
به #احترام صوت حق از جا برخاستم و خرمای سوم در دهان #علی نهادم ، شنیدم که باز خداوند همان جمله را تکرار کرد و سپس به من فرمود :
« یا رسول الله #بعزت و #جلالم قسم اگر تا #صبح قیامت خرما در دهان #علی بگذاری من خدا هم می گویم علی جانم #نوش جانت ، گوارای وجودت».
منبع: جلاالعیون علامة مجلسی
#فضائل_امیرالمومنین
#کرامات
🌼🌻💐🌸🌼🌻💐🌸
هدایت شده از حکمت
🍀🍀🍀🍀🍀
بلایی که لقمه حرام بر سر انسان می آورد
💠 متاسفانه در #جامعه ما لقمه های حرام، لقمه های شبهه ناک و #کسب و کارهایی که چهار ستون بدن می لرزد وجود دارد، نزول و #ربا وجود دارد.
💠 برای مثال فردی 10 میلیون به دیگری می دهد به #شرطی که چهارده میلیون برگرداند. لقمه های #حرام انسان را #بیچاره می کند، رشوه دادن، پول ظلم، گران فروشی، کم فروشی دیده می شود.
💠 حضرت امیر(ع) وقتی #حاکم جامعه اسلامی بود در بازار فریاد می زد که احکام فقه را یاد بگیرید و بعد #تجارت کنید.
💠 به #خاطر می آورم آن اوایل که #قم بودم، در حرم حضرت معصومه(ع) یک مقدار بعد از نماز صبح که می گذشت کسبه بازار قم با هم می نشستند و مثل #طلاب در مورد کتاب های فقهی در مورد تجارت درس می گرفتند و بحث می کردند و بعد کرکره مغازه را بالا می کشیدند، یعنی هم کار می کردند و هم به مسایل #شرعی مقید بودند.
💠بازاری های #تهران هم بسیار معتقد بودند و حواسشان بود که چه لقمه ای را #منزل می برند.
💠 گاهی #طرف می ترسد که با خدا #معامله کند، خدا وعده داده که از لقمه حرام دست بردار من رزق تو را همان طور که رزق گرگ و پلنگ بیابان را دادم، می دهم.
💠 روایت زیبایی وجود دارد که روزی #خداوند کِرمی که داخل یک سنگ زندگی می کرد به موسی(ع) نشان داد و ذکر او را نیز به موسی(ع) فهماند که می گفت: خدایا #شکرت که مرا #فراموش نکردی و در دل این سنگ، روزی مرا دادی. خدا روزی کرم را می دهد بعد آیا تو که #عبد خدایی را فراموش می کند؟
💠 روزی #جوانی آمد و گفت: در یک بوتیک کار می کنم و دائما در #گناه هستم چه کار کنم؟ به او پاسخ دادم که اگر در مغازه تان بخش دیگری هست جایت را #عوض کن، که جواب داد: نیست، به او گفتم پس #شغلت را تغییر بده که او پاسخ داد: اگر شغلم را عوض کنم کجا بروم؟ گفتم: پس همین جا باش. تو که می ترسی با خدا #معامله کنی همانجا باش منتهی جواب #قیامت ات را هم آماده کن.
💠پیامبر(ص) فرمود: «اگر کسی به #خاطر خدا، دست از لقمه های #حرام بردارد، علاوه بر آخرت خداوند در همین #دنیا پاداش کاری که انجام داده را به او نشان می دهد».
💠 بنابراین #بندگی کردن در سختی ها #هنر می خواهد، هنر معامله با #خداست که اهمیت دارد.
💠حضرت امیر(ع) وارد #نخلستان شد و به کارگرش گفت: چیزی برای خوردن داری؟ آن مرد پاسخ داد: چیزی که در شأن شما باشد، ندارم، اما #کدویی هست که می توانم با روغن شتر سرخ کنم، حضرت فرمود: همان را بیاور و حضرت(ع) #تناول کردند و بعد از آن دست مبارک را روی #شکم خود قرار داده و فرمودند: حیف است انسان به خاطر #شکمی که با چند لقمه سیر می شود خود را #جهنمی کند.
┄از استاد عالے💜🌸💜🌸💜