eitaa logo
افق انقلاب
183 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
329 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ آنفولانزای نیویورکی در کمین حوزه و روحانیت 🔺 سال ۱۳۸۶ که دومین قطعنامه آمریکا در سازمان ملل تصویب شد، آنان به دنبال تحقق یک نوع در ایران بودند که نفرت از اسلام (شماتت اسلام)، نفرت از ایرانیت (شماتت ایرانیت)، نفرت از نظام جمهوری اسلامی (شماتت نظام)، نفرت از رهبران (شماتت رهبران) و نفرت از همدیگر (شماتت از همدیگر) را دنبال می‌کردند. 🔴 این استراتژی در موسسه آمریکن اینترپرایز (AmericanEnterprise Institute) توسط نو محافظه کاران در ایالات متحده طراحی و تدوین شده بود. آن ها بر این باور بودند که اگر این ویروس‌ِپنج لایه در میان ایرانیان ایجاد شود، انسجام و درهم تنیدگی آنان از هم خواهد پاشید. 🔹 برای انجام و شروع این استراتژی، آقای نیکلاس برنز درخواست بودجه ۱۲۵میلیون دلاری را از کمیسیون خزانه داری کنگره آمریکا درخواست کرده بود که با موافت نمایندگان در اختیار وی و مراجع ذیربط قرار گرفت. 🔴 حال این‌روزها با رصد شبکه های ماهواره ای معاند و برخی کانال های داخلی، شاهدیم که بخش زیادی از پست ها و اخبارشان را علیه جهت داده و دستور روز قرار می‌دهند و با ایجاد خط خبری، کامنت ها و فیدبک های داغ و پر‌بحثی را مهندسی می‌کنند. 🔹از جهت دادن عنوان شکایت شخصیت های حقیقی از برخی سلبریتی ها به سمت روحانیت و ادبیات تند یک روحانی در اعتراض به ساز و رقص عده ای کنار خیابان تا خبر افزایش طلاق در میان طلاب و طعنه یکی از به روحانیت و اعتراض به ورود طلاب به و مورد اخیر هم درگیری یک خانم و بی احترامی اش به لباس و عمامه روحانیت، مصادیق پررنگ این خط خبری محسوب می‌شوند. 🛎 آنچه که رخ می‌دهد، یک و بازی رسانه ای می تواند تلقی شود و ضروری است که نسبت به مختصات این پروژه واقف باشیم و از کنشگری های احساسی که باعث عمق گرفتن ذهنیت‌های منفی نسبت به روحانیت می شود، اجتناب کنیم. 🔴 در این موقعیت یعنی اعتبارزدایی از نهاد روحانیت در اذهان عمومی و جهت دادن ناراحتی ها به سمت طلاب و برانگیختن احساسات منفی با تصویرسازی های منفی است. 🔹 یکبار روحانیت را مقابل نمایش می‌دهند و آنها نیز این تقابل را وایرال کرده و به سمت توده مردم سرازیر می‌نمایند. بار دیگر روحانیت را در مقابل معلمین و آموزش و پرورش قرار داده و حساسیت های قشر و دانش‌آموز را برانگیخته می‌کنند. 🔴 اوضاع طلاق در روحانیت را برجسته کرده و چهره وخیم‌تری از ماجرا را به تصویر می‌کشند و در پازل فاجعه‌بار ماجرا، درگیری روحانیت با مردم را با تقطیع و برش از قبل و بعد ماجرا به نمایش می‌‌گذارند. 🛎 با این اوصاف، هم روحانیت باید باهوش تر در سطح اجتماع حاضر شده تا در قرار نگیرند و هم اهالی رسانه و مردم فرامتن ویدیوها را تحلیل کرده و را مراقبت کنند و هم مسئولین مربوطه اگر پشت صحنه ای در ماجراها وجود دارد، بررسی کرده و در صورت تحریف و تنش در افکار عمومی، سریعتر کرده و شفاف سازی نمایند. 🖊 حجت الاسلام علیرضا محمدلو 🆔 @sedayehowzeh
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ▫️شاید شما هم در ایام و اعیاد مختلف و دینی دغدغهٔ این رو داشته باشین که چجوری بچه‌ها رو مفاهیم و وقایع مختلف آشنا کنین؛ از بین همهٔ این مناسبتا آشنایی بچه‌ها با از اهمیت و حساسیت زیادی برخورداره. 📌 ما با بستهٔ «پرده‌خوانی هیئت کوچک» تلاش کردیم با کمک‌گرفتن از بچه‌ها رو با داستان‌های عاشورا آشنا کنیم و فضایی رو فراهم کنیم تا خود بچه‌ها در و آموزش مفاهیم و داستان‌های نهفته در اون به همدیگه کمک کنن و مشارکت داشته باشن. 💠 بستهٔ پرده‌خوانی شامل ده‌پرده از داستان‌های عاشوراست. داستان‌هایی که حتی برای سنین بالا هم جذاب هستن. تصویرسازی این کار توسط استاد دوست‌محمدی انجام شده. 💰قیمت: ۲,۱۰۰,۰۰۰ تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۱۹۹۰.۰۰۰ تومان 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام 👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/8600225 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@koodak_shop
🔴 | دیگر طاقت روایت از دور نداشتیم 🔻توئیت محسن مقصودی مجری و تهیه‌کننده : 🔹بعد از جنایت دیشب، رفقای دیگر طاقت روایت از دور نداشتند. پس از هماهنگی، از صبح عازم شدیم. از حلب به دمشق و حالا در مسیر بیروت و ان‌شاالله بزودی جنوب لبنان و‌ از مرزهای ، تحولات را خواهیم کرد. تا یار که را خواهد و میلش به که باشد..‌ طلب حلالیت و التماس دعا @sorayatv
📣 | سعیدِ خمینی، عبداللهِ سیدقائد 🖼 در حاشیه‌ی عیادت فرزندان رهبر انقلاب به نمایندگی از ایشان، از مجروحان لبنانی و رزمندگان مقاومت که برای درمان به ایران اعزام شده‌اند 🔹️همین چند دقیقه قبل فهمیده ملاقات‌کننده‌اش فرزندِ رهبر انقلاب اسلامی و به‌‌قول ‌خودشان سیدقائد است. به احترامش نیم‌خیز شده روی تخت. دو دست توی پانسمان با انگشتانی قطع شده و چشم‌های عمل و پانسمان شده و سر و صورتی پر از زخم و بخیه. هیچ جا را نمی‌بیند. فقط از جهت صدا می‌تواند مکان مخاطب را تشخیص دهد. 🔹️همسر جوانش هم کنار تخت ایستاده. کاملا در قواره یک زوج شیعه‌ی لبنانی! حاج آقا که می‌رسد با همان چشم و پلک‌های بخیه و پانسمان شده بغضش می‌ترکد. در پاسخ حاج آقا که از احوال و زخم‌هایش می‌پرسد می‌گوید: «فدای سر شما! نگران نباشید!» 🔹️همسرش ایستاده کنار تخت. اشک می‌ریزد. قفل کرده‌ام. آن از زهرای ۵ ساله و هادیِ ۱۱ساله و الباقی بچه‌هایی که در خردسالی زخم صهیون به تن‌‌شان نشسته و این هم از بزرگ‌ترهایشان و عبدالله ۳۲ ساله و همسرش. 🔹️عبدالله دارد با گریه‌ای که معلوم نیست اشک‌هایش باید چطور از لای زخم‌ها، بخیه‌ها و پانسمان‌ها راهشان را باز کنند ادامه می‌دهد: «به سیدقائد بگویید درست است که ما عزیز از دست داده‌ایم (منظورش سیدحسن نصرالله است) اما سایه‌ی عزیزتر هست هنوز! به سید قائد بگویید یک سپاه در لبنان دارد که منتظر دستور اوست.» 🔹️حاج آقا می‌گوید به امر آقا راهی شده‌اند تا جویای احوال او و بقیه رزمندگان شوند. بعد هم هدیه‌ای که از طرف آقاست را به همسر عبدالله می‌دهد. عبدالله اما گوشش به این حرفا نیست و تند تند با گریه دارد حرف‌هایش را می‌زند: «به سید قائد بگویید نگران ما نباشد. از طرف من حتما ببوسیدش! بگویید سربازش سلام رساند!» 🔹️حاج آقا خطاب به همسر عبدالله، جویای رسیدگی از آنها می‌شوند و اینکه اگر مشکلی هست حتما بگویند. زن محجوبانه از همه چیز تشکر می‌کند و از رسیدگی کادر درمان. مترجم ترجمه می‌کند که زن جوان یکهو می‌پرد توی صحبت‌‌ها: «فقط یک درخواست دارم!» همه گوش تیز می‌کنند: «سلام من را هم به سیدقائد برسانید!» 🔹️سرم را می‌گیرم سمت پنجره تا بغض خفت شده بیخ گلویم رها شود. جای سالم توی صورت پر از بخیه‌ی‌ عبدالله نیست. حاج آقا کنار گوشش می‌گوید: «الان به خدا خیلی نزدیکی، برای ما دعا کن!» عبدالله اشک می‌ریزد و با چشم‌های بسته حرف‌هایش را می‌زند. 🔹️پرتاب می‌شوم به سکانس‌های از کرخه تا راین و سعید، رزمنده‌ی ایرانی که بعد از بهبود چشمانش با شنیدن یاد و نام امام اشک می‌ریخت. در پاسخ به اینکه گریه برای چشم‌هایش ضرر دارد می‌گفت بگویید بدوزندشان. سعید نمی‌دانست عبدالله با چشم‌های دوخته شده هم گریه می‌کند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
🎤 | خاطره عضو ستاد استهلال از یک روز خاص و اعلام نظر رهبر انقلاب درباره روز اول ماه مبارک رمضان 🎤 حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا موحدنژاد، عضو ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری در گفت‌وگو با رسانه KHAMENEI.IR مطرح کرد: 🔹️ خاطرم هست که در شهریور سال ۱۳۸۶، بحث رؤیت هلال ماه رمضان مطرح بود و وقتی گزارش‌ها از ستاد برای ایشان ارسال شد (با وجود آنکه چند گزارش بود)، رؤیت هلال برای آقا اثبات نشد. 🔹️ دوباره روی گزارش‌ها کار کردیم. خودم بر روی دو گروه که در بخش‌های شمالی‌تر کشور بودند، متمرکز شدم و حوالی سحر، گزارش دیگری برای ایشان ارسال کردیم، اما باز هم تأثیری نکرد. 🔹️ حوالی ساعت ۱۱ صبح بود که تعدادی از مسئولان دفتر آمدند و پیگیر گزارش‌ها شدند و مجدداً گزارش‌ها خدمت آقا رسید. 🔹️ ایشان سؤالاتی کردند که مثلاً هلالی که در تربت‌حیدریه دیده شده است، قابل تعمیم برای تهران هم هست یا خیر. توضیح دادیم که امکان تعمیم وجود دارد. نزدیک ظهر بود که شنیدیم آقا گفتند اعلام کنید امروز، روز اول ماه رمضان است. 🔹️ حقیقت امر آن بود که خود من هم ترسیدم؛ چراکه اگر کسی چیزی نخورده باشد، تا قبل از ظهر می‌تواند نیت روزه کند، اگر کسی هم به نیت یوم‌الشک روزه گرفته باشد، می‌تواند نیت خود را برگرداند. اما اگر کسی چیزی خورده باشد، باید تا افطار چیزی نخورد و از آن طرف روزه‌ی قضا هم بگیرد. بالاخره مردم می‌گفتند که ستاد استهلال تا حالا کجا بود و ... اما آن چیزی که برای مقام معظم رهبری مهم بود، این بود که «شرعاً» اطمینان حاصل کنند و بنابراین در اعلام حکم شرعی و عمل به آن رودربایستی ندارند. یعنی در حقیقت، بیش از هر چیز دیگری برای آقا، موضوع دین مردم اهمیت دارد. 🔹️ گاهی اوقات بعضی از مردم تصور می‌کنند این کار جنبه‌ی سیاسی دارد، اما این کار اصلاً جنبه‌ی سیاسی ندارد و به این موضوع که چه کسی چه اعلامی داشته است و تعطیلات چه می‌شود و... مطرح نیست. حتی گزارش‌هایی که به دفتر سایر مراجع نیز می‌رسد، هیچ شائبه‌ی سیاسی در مورد آن حس نکردم و مقام معظم رهبری و سایر مراجع این موضوع را جزء دین مردم می‌دانند و چیزی بیشتر از این نیست. 🔍 متن کامل گفت‌وگو را بخوانید👇 khl.ink/f/30318
💬 حسن روح‌الأمین نقاش برجسته از تشریح تابلوی حضرت حمزه علیه‌السلام برای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای 🗓 انتشار به مناسبت ایام سالگرد جنگ احد و شهادت حضرت حمزه‌ سیدالشهداء علیه‌السلام 📥دریافت استوری عکس و تابلو | روایت حسن روح‌الأمین: 💬 این تابلو را همزمان با ایام شهادت سید حسن نصرالله و آقای سید صفی‌الدین کشیدم و در حاشیه‌ی یکی از دیدارها برای حضرت آقا به نمایش گذاشتم؛ دوران شهات شهید نصرالله، دوران تلخی بود که گذراندیم. 💬 در این دیدار، خدمت آقا عرض کردم که من این کار را با این نیت شروع کرده‌ام که یکی از پهلوان‌ها و اسطوره‌های تاریخ اسلام، حضرت حمزه علیه‌السلام را به تصویر بکشم. حضرت حمزه در کنار حضرت ابوطالب علیهم‌السلام از بزرگترین و نزدیکترین همراهان و پشتیبانان رسول‌الله علی‌الخصوص در دوران محنت شعب ابی‌طالب بودند و از ارکان محکم دعوت مردم به اسلام و مقابله با کفار و مشرکان محسوب می‌شوند. جایگاه و عظمت ایشان به حدی است که در نقل‌ها آمده است که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها پس از حادثه منجر به شهادت ایشان در دفاع از غصب حق امیرالمومنین علیه‌السلام، به مزار حضرت حمزه می‌روند و می‌گویند: «عمو جان، اگر شما بودید، این اتفاق برای ما نمی‌افتاد و هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد که با ما چنین کند». من این کار را با همین ذهنیت شروع کردم. بعدها که دیدم حضرت آقا بر موضوع درس‌ها و عبرت‌های شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام تأکید کردند، خیلی خوشحال شدم که در لحظه‌ی بهنگام این مسیر را درست رفتم و انتخابم انتخاب درستی بود. 💬 برای تصویری هم که ساختم، شکار شیر توسط جناب حمزه علیه‌السلام را انتخاب کردم. چون، هم در یک سنت نانوشته، نقاشان شرق‌گرا معمولاً به تصویرگری شکار شیر می‌پردازند و مهمتر آنکه می‌خواستم عظمت این شخصیت را به نقش بکشم و قدرت شکار شیر نماد شخصیت‌های بزرگ از لحاظ قدرت، جنگاوری و دلاوری است.  ضمنا حواسم به این بود که هیچ‌گونه کشتاری یا خشونتی در تصویر ایجاد نشود و هیچ‌گونه زخمی، تیری یا چیزی به حیوان زده نشود. 📥دریافت نسخه قابل چاپ تابلوی حمزه؛ اثر هنرمند نقاش حسن روح‌الأمین 👈پرونده «درس‌هاوعبرت‌های جنگ اُحد» 💻 Farsi.khamenei.ir
📢 | ما روی آیه‌های قرآن حساب کرده‌ایم 👈 گزارشی از مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در حسینیه امام خمینی در شب هفتم محرم ۱۴۴۷؛ چهارشنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۴؛ به قلم خانم فائضه غفارحدادی نویسنده ادبیات مقاومت و پایداری. ▪️دیروز خدا تنظیمات هوای تهران را گذاشته بود روی «برشته کردن» و هنوز تا ساعت چهار و نیم عصر که صف درازی جلوی ورودی خیابان کشوردوست منتظر باز شدن درهای حسینیه بودند، روی همان حالت بود. به هر کس می‌گفتم:‌ «چرا این قدر زود اومدی تو این گرما؟ مگه مراسم شب نیست؟» می‌گفت: «برای این که برم داخل حسینیه و آقا رو ببینم.» شوق عجیبی توی صورت همه‌شان بود. شاید هم اثرات گرما بود که لُپ‌ها را گل انداخته بود. ▪️درها باز شدند. ولی صف به کندی پیش می‌رفت و فرصت بود من همچنان سؤال بپرسم. «به نظرتون آقا امشب میان؟» جواب‌ها مختلف بود. از «بله حتما میان.» و «نمی‌دونیم.» تا «چرا نیان؟» وقتی می‌گفتم: «خب معلومه به خاطر تهدیدها دیگه.» جوش می‌آوردند که «اونا رو بدید ما خودمون ریز ریزشون کنیم! دونه‌دونه موهاشونو بِکنیم!» روحیه‌ها عجیب بالا بود. به‌نظرم رسید همین یک صف زن و بچه‌ی هلاک شده از گرما برای اجرای فتوای علما کفایت می‌کند! ▪️صدای اذان که بلند شد من هم یک جای کوچک جلوی نرده‌ها پیدا کردم و نشستم. وقت خوبی برای دعا کردن بود. به خدا گفتم مگر خودت در قران نگفته‌ای که یک جمع کوچک با کیفیت می‌تواند بر حجم بزرگی از دشمن پیروز شود؟ بیا برایت یک جمع متراکم با کیفیت پیدا کرده‌ام! این حجم از توکل و امید و شهادت‌طلبی را کجا می‌خواهی پیدا کنی! دو قطره اشک هم ضمیمه کردم که راضی شود با همین جمع کار صهیونیست را تمام کند. مطمئن بودم خدا از باباها مهربان‌تر است و زود راضی می‌شود. 🔎 مطالعه متن کامل روایت:👇 https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=60592