♨️امشب، شب #چهارشنبه سوری هست !
بد نیست نگاهی به آمار #تلفات #چهارشنبه سوری سال گذشته بندازیم تا با کمی تامل به این پی ببریم که یک شب، ارزش یک عمر #حسرت برای خودمون و دیگران رو نداره !
👌بیایید در آخرین سه شنبه سال برای گردگیری #افکار خودمون آتشی بیافروزیم و کینه ها رو بسوزونیم، نه دست و پاهامون رو ...
+ چهارشنبه سوری مبارک !🔥
کانال مردمی #افق کردستان
👉 @ofoghkurdestan
⚜حکایتهای پندآموز⚜
👞کفش مجانی👞
✍ملانصرالدین برای خرید کفش نو راهی شهر شد. در راستهی #کفش_فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت که او می توانست هر کدام را که می خواهد انتخاب کند. فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا #ملا آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد.
ملا یکی یکی کفش ها را امتحان کرد، اما هیچ کدام را باب میلش نیافت. هر کدام را که می پوشید ایرادی بر آن وارد می کرد. بیش از ده جفت #کفش دور و بر ملا چیده شده بود و فروشنده با صبر و حوصله ی هر چه تمام به کار خود ادامه می داد.ملا دیگر داشت از خریدن کفش ناامید می شد. که ناگهان متوجه ی یک جفت کفش زیبا شد! آنها را پوشید. دید کفش ها درست اندازه ی پایش هستند. چند قدمی در مغازه راه رفت و احساس رضایت کرد. بالاخره تصمیم خود را گرفت. می دانست که باید این کفشها را بخرد از #فروشنده پرسید: قیمت این یک جفت کفش چقدر است؟ فروشنده جواب داد: این کفش ها، قیمتی ندارند! ملا گفت: چه طور چنین چیزی ممکن است، مرا مسخره می کنی؟ فروشنده گفت: ابدا، این کفش ها واقعا قیمتی ندارند، چون کفش های خودت است که هنگام وارد شدن به مغازه به پا داشتی!
👈👌نکته: این داستان زندگی اکثر ما انسان هاست، همیشه نگاه مان به دنیای بیرون است.ایده آل ها و زیبایی ها را در دنیای بیرون جست و جو می کنیم. خوشبختی و #آرامش را از دیگران می خواهیم. فکر می کنیم مرغ همسایه غاز است. خود کم بینی و اغلب خود نابینی باعث می شود که خویشتن را به حساب نیاورده و هیچ شأنی برای خودش قائل نباشیم. ما چنان زندگی میکنیم که گویی همواره در انتظار چیز بهتری در آینده هستیم. در حالی که اغلب آرزو می کنیم ای کاش گذشته برگردد. و بر آن که رفته #حسرت می خوریم. پس تا امروز، دیروز نشده قدر بدانیم
👈و برای آینده جای #حسرت باقی نگذاریم.
📚 هزارویک حکایت
@ofoghkurdestan
✍تلنگر
✅سنگ حسرت
گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند. بزرگشان گفت: اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد #حسرت می خورد، هر کس هم برندارد باز هم حسرت می خورد. برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟ برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی و الماس. آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم #حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
👌زندگی هم بدین شکل است، اگر از لحظات استفاده نکینم #حسرت می خوریم و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم. پس تلاشمان را بکنیم که هرچه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم.
⇦کسی که در دنیا #صلوات زیاد بفرستد در قیامت جزو کسانی است که #حسرت کمتر می خورد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
@ofoghkurdestan
🤲🏻 لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین:
⁉️ چرا مجیدرضا رهنورد که بچه مذهبی بود #قاتل شد😭
مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان_مان باشیم.👇🏻
🥀امروز صبح که خبر اعدام #مجید رهنورد را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم دست داد
🥀#خوشحال نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم،
🥀سخنرانش فردی بود که از زندگی او #مستندی تهیه کرده بود و در جریان بازجویی وی بود، این مطلب از زبان ایشان است.
🥀مادرش به #عشق امام رضا علیه السلام نامش را مجیدرضا گذاشت.
🥀از کودکی مسجدی و هیئتی بود. همیشه تلاش میکرد صف اول #نماز_جماعت خودش را جا کند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه میانداخت.
#ولی از ۱۵ سالگی که وارد #فضای_مجازی شد کم کم تحت تأثیر قرار گرفت...
🥀آنچنان شست و شوی #مغزی شد که نماز را #ترک می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام حسین (ع) و حضرت فاطمه (س) را کنار گذاشته و حتی #مسخره میکند😳
🥀خودش میگوید ۸ سال رسانه #مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه #صدنفره اغتشاش درخیابان آن جرقه زده شد.
🥀اول در خانه #وصیتنامه_اش را مینویسد که برای من #گریه نکنید سر قبرم #قرآن نخوانید، هر #چاقویی که زده به خاطر کینهای بوده که از حزباللهیها داشته،
🥀او میگوید با خودش فکر میکرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتماً #زجرکش و تکهتکهاش میکنند
🥀 برای همین موقع دستگیری میگوید مرا زود اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار مأموران اطلاعاتی را میبیند که با رفتار دینی با او تعامل میکنند
🥀 تمام معادلات ذهنیاش به هم میریزد بچههای اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجهاش بدهند، با او صحبت می کنند
🥀از زندگیش میپرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او #کتاب میدهند بخواند وخلاصه مجرم و بازجو با هم #گریه میکنند.
🥀آخر تازه فهمیده که این ۸ سال چه قدر #فضای_مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این #جنایت برند.
🥀به مادرش میگوید، با مادران #شهدا صحبت کن،
🥀طلب #عفو نکن فقط طلب #حلالیت کن من مثل یک #حیوان برادرم را کشتم، مجیدرضا میگوید چند #حسرت به دلم مانده، یک بار دیگر دست #مادرم را ببوسم به مادرم کادو بدهم😭
🥀 بعد از ۸ سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و بازجو هم همراهش گریه و زجه میزند)😭
🥀او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت میشود گفت #دشمن دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دو تا جوان را شهید کرد و یک جوان را کشت،
🥀 دشمن یک جوان را که میتوانست سرباز امام زمان (عج) باشد را تبدیل به یک #قاتل کرد. مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان_مان در فضای مجازی باشیم.
📚 دکتر اصغری نکاح؛ روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
#تلنگر #آسیب_شناسی #فضای_مجازی