🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
💫 يك روز چند نفر از اطرافيان سلطان محمود غزنوى به حسن ميمندى (وزير سلطان محمود ) گفتند: امروز پادشاه هنگام مشورت در مورد فلان موضوع، به تو چه گفت ؟ حسن ميمندى جواب داد: آنچه گفته از شما نيز پوشيده نيست. گفتند: شاه آنچه را با تو گويد، روا نداند كه به امثال ما بگويد. حسن ميمندى گفت: سلطان به اتكاى اينكه مى داند من راز او را فاش نمى كنم با من #مشورت مى كند، بنابراين شما هم آن را از من نپرسيد و افشاى آن را از من نخواهيد.
🔸نه هر سخن كه برآيد بگويد اهل شناخت
🔹به سر شاه سر خويشتن نشايد باخت (۱)
۱_ يعنى : انسان #دانا هر سخن را كه مى توان به زبان آورد نگويد زيرا نبايد جان خود را بخاطر فاش نمودن #راز شاه از دست بدهد.
@ofoghkurdestan
♨️نابینائی در شب تاریک، چراغی در دست و سبوئی بر دوش در راهی میرفت.
🔹فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان! روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟
🔸نابینا بخندید و گفت: این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو #کوردلان بیخرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند.
⚜حال نادان را به از #دانا نمیداند کسی
گرچه در دانش فزون از بوعلی سینا بوَد
⚜طعن نابینا مزن! ای دم ز بینائی زده
زانکه نابینا به کار خویشتن بینا بود
📚بهارستان، عبدالرحمن جامی
#کوتاه_اما_آموزنده
@ofoghkurdestan