بویِعَطرخُدا🌱
بندر عباس یک جلسه بود برای ثبت نام و اعزام نیرو به جبهه های مقاومت! جلسه دیر وقت تمام شد و قرار شد ح
پسرم، تو به اندازهی کافی جبهه رفتی، دیگه نرو!
بگذار آنهایی بروند که تابه حال نرفتهاند؛
چیزی نگفت و یک گوشه ساکت نشست.
صبح که خواستم نماز بخوانم،
آمد جانمازم را جمع کرد و گفت: پدرجان!
شما به اندازهی کافی نماز خواندهای،
بگذار کمی هم بینمازها نماز بخوانند!
او خیلی زیبا مرا قانع کرد و دیگر حرفی برای گفتن نداشتم..
+پدر شهید
[#شهیدحسینمشتاقی|#شهیدانه🌱]
🌿📻|@ohdhfvf