بویِعَطرخُدا🌱
ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﺷﻬﯿﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﺪ.. ﻋﺒﺎﺱ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﻣﺎ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﮐﺠﺎ . ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﺷﻬﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ
من محمد تقی را از همان دوران خردسالی و دوران مدرسه می شناختم و بعدها باهم در آرماتور بندی پیش هم کار می کردیم. محمدتقی بسیار سخت کوش بود. با این کار سنگین ، پول تو جیبی مدرسه اش را در می آورد تا هزینه ای از دوش خانواده کم کند. سر کار که بودیم در سخت ترین شرایط کاری در هوای سرد و گرم یا با خستگی زیاد هیچگاه نمازش فراموش نمی شد. محمد تقی در برابر پدر و مادر بسیار متواضع و فروتن بود و با نهایت احترام با پدر و مادر برخورد می کرد. حتی در کارهای روزمره ی عادی حتی زمان تماس تلفنی با پدر یا مادرش اگر کسی نمیدانست ، فکر می کرد با فرمانده اش یا یک فرد بسیار مهم کشوری یا لشکری صحبت میکند.
[#شهیدمحمدتقیسالخورده|#شهیدانه🌱]
🌿📻|@ohdhfvf