بویِعَطرخُدا🌱
چندبار به آقامحمد گفتم ؛ برای خودمون کفن بخریم و ببریم حرم امام حسین برای طواف . ولی ایشون هی طفره
دستش رو محکم گرفتم..
گفتم بحثُ عوض نکن!
این سوختگیِ رویِ دستت چیه هادی؟!
خندید..
سرشُ پایین انداخت گفت:
یه شب شیطون اومد سراغم منم اینجوری ازش پذیرایی کردم :)
+اینجوری شهید شدن...
[#شهیدمحمدهادیذالفقاری|#شهیدانه🌱]
📻🌿|@ohdhfvf