🔻تحلیلی بر کتاب «سیاستهای خیابانی؛ جنبش تهیدستان در ایران»/ آصف بیات/ شیرازۀ کتاب ما
🔹این کتاب بر آن است که وضعیت گروههای فاقد امتیاز شهری را از دهۀ پایانی پهلوی دوم تا سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی بررسی کند. پیدایش گروههای فاقد امتیاز شهری به جمعیت تهیدست روستایی بازمیگردد که از خلال برنامههای توسعۀ پهلوی اول و اصلاحات ارضی، موجی از روستاییانِ بدون کار و زمین به وجود آمدند که راه ادامۀ زیست خود را در مهاجرت از روستا به شهر و دستیابی به فرصتهای بهتر میدانستند. آصف بیات بر آن است که از خلال تجربۀ زیستۀ خود و اطلاعات آماری و گزارشهای میدانی، مردان و زنانی را به تصویر بکشد که برای بقا و زندگی شرافتمندانه جنگیدند. مبارزه برای زندگی عادلانهتر نیازمند بسیج همگی اقشار فرودست و دفاع آنان از حقوق خود است.
🔹نویسنده اشارات مفصلی به این میکند که وضعیت تهیدستان پس از انقلاب و قبل از انقلاب تفاوتی نداشته و شعار حمایت از مستضعفان که انقلابیون سر میدادند، صرفاً برای جلب حمایت تهیدستان یا خاموشکردن چراغ چپها بوده است. او این فرض را با اقدامات دولت موقت علیه متصرفان مسکن و هتلها و همچنین اقدامات همیشگی علیه دستفروشان تقویت میکند. اما وجه دیگری که بیات بدان توجه نکرده است، اقدامات دولتهای اول انقلاب در حمایت از اقشار فرودست بوده. این حمایتها در قالب جهاد سازندگی، کمیتۀ امداد امام خمینی(ره) و کمیتههای مردمی در حمایت از ضعفا به وجود آمد. اقدامات عمرانی در راستای بهبود وضعیت فقرا و روستانشینان از جملۀ این فعالیتهاست.
📌متن تکمیلی این بخش از شمارۀ پنجم #گاه_نقد را در سایت مجمع ناشران انقلاب اسلامی بخوانید.
http://eitaa.com/MajmaNasheran
هدایت شده از مجمع ناشران انقلاب اسلامی
🔻تحلیلی بر کتاب «محیط مصنوع و شکلگیری طبقۀ کارگر صنعتی»/ کاوه احسانی/ شیرازۀ کتاب ما
🔹احسانی در این کتاب بهدنبال بررسی یک دورۀ خاص تاریخی از وضعیت جغرافیایی متأثر از صنعت نفت در خوزستان در اوایل قرن بیستم است. او معتقد است که آنچه دربارۀ نفت همواره به ما داده شده است، بر محور اقتصاد سیاسی بوده است و ادعا میکند پژوهش او در مقطع تاریخی و مکانی موردبحثش بهدنبال بررسی تاریخ اجتماعی صنعت نفت و شکلگیری محیطهای کاری و صنعتی ناشی از آن است. اساساً این مسئله چیز تازهای نیست. شکل سرمایه همواره در هر قالبی رفتارهای اجتماعی خاص خود را تولید کرده است. سرمایه در شکل تجاری و مالی و صنعتی، به دگرگونیهای اجتماعی در هر نقطهای که بدان وارد میشود، منجر میگردد.
🔹نویسنده بیشتر تحتتأثیر کتاب دگرگونیهای بزرگ کارل پولانی است. به نظر میرسد بهتر بود نویسنده بیشتر بر نظریۀ کارمزدی مارکس تأکید میکرد. مارکس استدلال میکند که محیطهای صنعتی در همکاری با فرایندهای سیاسی حاکم در جامعه تمام تلاشش را میکند تا نیروهای غیرشهری را بهسمت خود جذب کند. صنعت و سیاست حتی طبیعت را هدف عملکرد خودشان قرار میدهند و با وضع قوانین مشخص برای بهرهبرداری از آن، کاری میکنند که دهقانان و روستاییان با هدف کسب درآمد وارد محیطهای صنعتی و کارمزدی شوند. در اینجا احسانی بیشتر بر این مسئله تأکید میکند که صنعت در خود محیط وارد شده و در سطح جهانی، در محیط محلی تأثیر گذاشته است. در واقع آن میانجی را که مارکس بهواسطۀ سیاست داخلی و محیطهای حائل تخمین زده بود، نادیده میگیرد.
🔹کتاب بهلحاظ نظری و روشی مناسب است؛ اما معنا در کتاب همواره به تعویق میافتد. هرجا دال نظری میخواهد با مدلول عینی چفتوبست شود، نویسنده با توصیفها و تحلیلهای تاریخی آن را به تعویق میاندازد. توصیفات بیش از حد کتاب، پذیرش و تایید نظریه را ضعیف کرده است. کتاب دورۀ زمانی خاصی را مطالعه میکند که با توجه به شیوۀ عیانکردن آن، نمیتوان آن را تعمیمپذیر به سایر موقعیتهای تاریخی دید. در واقع بهنوعی این کتاب، پژوهشی درونتحلیلی از یک مقطع و موضوع مشخص است و قصد ندارد به خلق نظریهای تاریخی برای سیر مطالعاتی در این حوزه بینجامد.
📌متن تکمیلی این بخش از شمارۀ پنجم #گاه_نقد را در سایت مجمع ناشران انقلاب اسلامی بخوانید.
http://eitaa.com/MajmaNasheran