✍ حجت الاسلام علی محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی (ره) میگوید :
👌 یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود ، از او پرسیدم : چرا اشک میریزید؟
فرمود : برای این که دیشب نماز شب نخواندم!
☘ گفتم : پدر جان! نماز شب که مستحب است و واجب نیست ، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامی به جا نیاورده اید، چرا این طور نگرانید؟
☘ فرمود : فرزندم! نگرانی من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود؟
#محدث_قمی
@olamaerabane
#محدث_قمی
هرگز کسی در حضور او جرئت غیبت کردن نداشت. خود نیز چنان از گناهان و غیبت و دروغ احتراز داشت که فوق تصور است. در ایام بیماری منجر به وفاتش یکی از علمای تهران برای عیادت به حضورش رسید حاج شیخ عباس آن روز بسیار ناراحت و متفکر بود. آن عالم بزرگ می پرسد چرا ناراحتید؟» پاسخ می دهد: در سفری که به حج رفتم در مکه معظمه خواستم به روش محدثین که از یک دیگر اجازه می گیرند از یکی از محدثان عامه اجازه حدیث بگیرم وقتی این منظور را با وی در میان نهادم، عالم سنی مطلبی گفت و من روی مصالحی، به دروغ، آن را انکار کردم. اکنون در این فکرم که فردای قیامت چگونه این دروغ را در محضر عدل الهی توجیه کنم
https://eitaa.com/olamaerabane
#محدث_قمی
در یکی از سالها مرد نیکوکاری از محدث قمی خواست که قبول کند وی بانی مجلس محدث شود و متعهد شود که مبلغ پنجاه دینار عراقی به ایشان تقدیم کند. در آن موقع هزینه زندگی محدث در هر ماه سه دینار بود. محدث قمی پاسخ داد: «من برای امام حسین منبر می روم نه برای دیگری و بدین گونه آن وجه را نپذیرفت.
https://eitaa.com/olamaerabane