دنیاے قــــدیم...💯
این تصویر غریب از یه کتاب رمالی اصفهانیه (حدود صد سال پیش نوشته شده) و دیوی رو نشون میده که اگه پات
این دیو رو اعتقاد داشتن که به سراغ کاروانهایی که اطراق میکنن میره و وقتی که خوابن کف پا رو اینقدر میلیسد که زخم میشه و شخص روز بعد نمی تونسته راه بره و توی بیابون می مرده . اینقدر این رو قبول داشتند که شب دو نفر دو نفر کف پاها و به هم می بستند میخوابیدند :)
اسم این موجود »جوان آزما»یا مرد آزماست!
💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ابمیوه گیری شاید بیشتر از سی سالش باشه ولی همچنان خیلی خوب کار میکنه
یادمه وقتی بچه بودم وقتی مامان ابمیوه گیریو روشن میکرد خنده های ماام شروع میشد
باید یه نفرمون میگرفتیمش چون تمام طول و عرض اشپزخونرو راه میرفت
معمولا هم یک لیوان ابمیوه میداد بعد باید بازش میکردیم تفاله هاشو میگرفتیم و مجدد لیوان بعدی
با این حال هیچوقت از انجام این کار خسته نمیشدیم
اون موقع ها چی بود که کسی نامهربون نمیشد خسته نمیشد افسرده نمیشد مریض نمیشد
کاش برگردیم به اون زمان
ترانه : داریوش رفیعی / شب انتظار
#نوستالژی
💯دههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
ناهار درست کردین؟
💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
محمود چهل تیکه
محمود کاوه در مدت 6 سالی که در جبهه حضور داشت ، بارها از نواحی مختلف دچار آسیبدیدگی و مجروحیت شد.
از جمله این موارد میتوان به اصابت گلوله به ناحیه شکم در اسفند ماه سال 61، اصابت گلوله به شانه چپ در مرداد ماه سال 63 و اصابت ترکش به صورت او در اسفند ماه سال 64 اشاره کرد.
با وجود اینکه هر بار به شدت مجروح میشد اما پس از به دست آوردن بهبود نسبی دوباره به جبهه باز میگشت.
استقامت و روحیه با نشاط معنوی ازویژگیهای بازر شهید کاوه بود.
همرزمان شهید کاوه به علت زیاد بودن جای جراحات و ترکشهای موجود در بدن ، به او لقب "چهل تیکه" داده بودند و او را با نام محمود چهل تیکه صدا میزدند.
💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
چینی های قدیم برای اینکه از شر حمله ی دشمنان در امان باشند دیوار بزرگ چین را ساختند؛ اما در صد سال اول ساخت دیوار
سه بار دشمنانشان بدان نفوذ کرده و با
چینی ها جنگیدند.
دشمنان از دیوار بالا نرفتند بلکه
به دربانها رشوه داده و از آنها گذشتند.
چینی ها به ساخت بنای سد استوار پرداختند
اما برای ساخت نگهبانهایش کاری نکردند
غافل از اینکه نیروی انسانی
مهمترین مسئله است.
یکی از شرق شناسان می گوید:
برای انهدام یک تمدن ، سه چیز
را باید منهدم کرد:
اول) خانواده
دوم) نظام آموزشی
سوم) الگوها و اسوه ها
برای اولی منزلت مادر به عنوان مربی
کودکان را متزلزل کن تا مادر از اینکه
مربی کودکان خویش باشد خجالت بکشد.
برای دومی از منزلت معلم بکاه
و در جامعه او را بی ارزش کن.
برای سومی منزلت نخبگان و دانشمندان
را هدف قرار ده تا کسی آنها را الگوی
خویش قرار ندهد.
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
❌درمانی فراتر از دمنوش و داروهای تجاری❌
🔴معتبر ترین ترک اعتیاد ایران🇮🇷‼️
با افتخار،دارای بیشترین آمار ترک موفق در کشور
🌏 با ۱۵ هزار درمانجوی فعال از کل کشور 💠
🔻کارمندی ، نمیتونی بری کمپ ؟
🔻شرایط بستری و غیبت از محل کار رو نداری؟
🔻 بارها ترک کردی اما بازم برگشتی ؟
https://eitaa.com/joinchat/4160029036Cc532145bfa
💢 عَزیزانی که فَرد مصرف کننده در خانواده دارن🔹
همین حالا روی لینک کلیک کنید و وارد کانال
شوید 👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4160029036Cc532145bfa
.
سگ در مقابل گرگ از گوسفندان دفاع کرده و اینجوری زخمی شده، گوسفنده داره باهاش همدردی میکنه!
میخوام بگم حتی گوسفند هم میفهمه از کسی که مراقبش بوده باید متشکر باشه و بهش لگد نزنه، ولی بعضی آدما.. 🤦♂
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
➕درس را میخواندم اما باید مادرم مازنی توضیح میداد تا مفهوم را بلد میشدم،
بارها از معلم خواهش میکردم اجازه بدهد به مازنی جوابش را بدهم،
چندین بار املا را بخاطر نوشتن کلمات مازنی کم شده بودم؛
مثلاً معلم میگفت دیوانه من مینوشتم شفتهکس!
تقصیر من نبود، من ذاتاً مازنی فکر میکردم.
➕معلم میگفت نونخامهای من مینوشتم نارنجک، دست خودم نبود من ذاتا مشهدی ام.
➕معلم میگفت مایه حیات من مینوشتم کباب، دست خودم نبود من ذاتا لرم
➕معلم زبانم میگفت ok من مینوشتم «خا»، دست خودم نبود من ذاتا شمالیام.
➕یادم نمیرود چندین بار ورزش را بخاطر لش کردن وسط حیاط کم شده بودم، مثلا معلم میگفت دراز نشست، من دراز مینشستم! تقصیر من نبود، من ذاتا شیرازی فکر میکردم.
💯دههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
روزي مردی دست بچه اي را گرفته وارد سلماني شدوبه سلماني گفت:
چون من تعجيل دارم اول سرمرا بتراش وبعد موهاي بچه را بزن.
سلماني هم تقاضاي اورا انجام داد.
ان مردبعد از اصلاح رفت و گفت:
تاچند دقيقه ديگر برمي گردم!
سلماني سر طفل را هم اصلاح کرد و خبري از آمدن آن مردنشد !
سلماني رو به طفل نمود وگفت:پدرت نيامد!
بچه گفت : اوپدرم نبود.
سلمانی گفت : پس که بود؟
بچه پاسخ داد:او مردي بود که در سر کوچه به من گفت بيا برويم دونفري مجانی اصلاح کنيم!
💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f