مردم در آبادی دربند شمیران ۱۳۰۷ ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید @oldaxs @oldaxs @oldaxs

نامه ی یک دختر دههٔ شصتی به نسل های بعد : دلم میخواد به این دهه هفتادیا و هشتادیا بگم دلبری با ساپورت و چکمه و....... کار سختی نیست!!!!! 😒 هر وقت تونستین مثل زمان ما با سیبیل، دماغ عمل نکرده، مانتو بنفش پیچ اسکن اپل دار، آستین خفاشی، دلبری کنی و شوهرتم واست غش کنه!! اونوقت میشینیم با هم در مورد بقیه ی معیارها حرف میزنیم 😂 💯دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا @oldaxs @oldaxs @oldaxs

«مجنون کسی بودن»، به‌معنای درست‌بودن یک رابطه‌ نیست اما بپذیریم که در بعضی از رابطه‌های امروزی هم، عجیب حیرون می‌مونیم! رابطه‌‌هایی که گاهی در هزارتوی وجودشون، نه‌تنها سرگردون می‌شیم بلکه با یک حال دگرگون، به جنون هم می‌رسیم! شاید ما در اوج دنیای ارتباطات، بیشتر از هر زمانی، همزبونی رو از یاد بردیم و حتی با زبون بی‌زبونی، همدیگر رو سخت می‌کوبیم! باید دوباره «خود» رو نو کنیم تا سر هر رابطه‌ی بی‌خودی، نه کوبیده بشیم و نه به اشتباه، کسی رو بکوبیم! 💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید @oldaxs @oldaxs @oldaxs

#حکایت_قدیمی روزی بُهلول به سفر رفت. او به شهر وارد شد و به نانوایی رسید و نان خواست ولی چون لباس درستی نپوشیده بود، نانوا به او نان نداد و بُهلول رفت. اتفاقا مردی که آنجا بود بُهلول را شناخت، به نانوا گفت: آیا او را نشناختی؟ او بُهلول بود. نانوا بدنبالش دوید، وقتی به او رسید گفت: مرا ببخش، که اگر چنین کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، بهلول قبول کرد. وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: ای بُهلول دوزخ یعنی چه؟ بُهلول گفت: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا نانی به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا، یک آبادی را طعام دادی.!!! 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید @oldaxs @oldaxs @oldaxs

🔴🔴 ترک تا عید در 7 روز 🔴🔴 🔹 ترک بدون دَرد و خُماری 🔹 ترک بدون نیاز به استراحت 🔹 روشی گیاهی،بدون شبه مخدر 🔹 ارسال و مشاوره به‌ صورت رایگان 💢 ݪینڪ رضایت از کل کشور( لَمس کُنید)👇 https://eitaa.com/joinchat/2909340718C627162219d 💢ادمین و هماهنگ کننده مشاوره اعتیاد 🌱 @Razavi_arzhang 🌱 🌱 09919157490 🌱 #پیشنهاد_ویژه

مردم در اسپیلی گیلان ۱۳۰۸ ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید @oldaxs @oldaxs @oldaxs

کاش می شد برای همیشه رفت ؛ به سکوت و آرامش یک خانه ی روستایی ... هر صبح ، لا به لای بوی کاهگل ، زیر سایه ی درخت گردو نفس کشید ، آرامش گل های بنفشه را بغل کرد و با نوازش بالهای پروانه ، آرام شد . کاش می شد جای ساکتی رفت و با احساس های خوبِ جهان ، خلوت کرد . اینجا دلت می گیرد از بی مهریِ آدم ها ، آدم هایی که مدام ، در حالِ دویدن اند ؛ برای رسیدن به قافله ای که مدتهاست کلّ آرامشِ این شهر را دزدیده ... باید کوچ کرد به جایی که کوچه های خاکی اش بوی نابِ زندگی می دهند و در دلِ سادگیِ خانه هایش می توان عاشق بود و هر شب با خیالِ درختان گیلاس خوابید ... 👤نرگس صرافیان طوفان 💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید @oldaxs @oldaxs @oldaxs

ترکیب خوشمزه و ساده #نوستالژی 💯دهه‌پنجاهیا،شصتیاو‌هفتادی‌های‌ایتا @oldaxs @oldaxs @oldaxs

#حکایت_قدیمی شبی از شب ها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت تا آنکه استاد خود را بالای سرش دید که با تعجب و حیرت او را نظاره می کرد. استاد پرسید: «برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟» شاگرد گفت: «برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم و برخورداری از لطف خداوند!» استاد گفت: «سوالی می پرسم پاسخ ده؟» شاگرد گفت: «با کمال میل، استاد.» استاد گفت: «اگر مرغی را پروش دهی، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟» شاگرد گفت: «خوب معلوم است استاد. برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم.» استاد گفت: «اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟» شاگردگفت: «خوب راستش نه...! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!» استاد گفت: «حال اگر این مرغ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!» شاگرد گفت: «نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر خواهند بود!» استاد گفت: «پس تو نیز برای خداوند چنین باش! همیشه تلاش کن تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردی. تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقت توجه و لطف و رحمت او را بدست آوری. خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد. 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید @oldaxs @oldaxs @oldaxs

🟢 قابل توجه کارمندان و بازنشستگان اگر دنبال یک شغل دوم مجازی هستید اینجا بصورت حرفه ای اونم بعنوان عیدی میتونی در آموزش کسب درآمد دلاری 💰 بیشتر آشنا بشی 🤩 تازه کلی هم #عیدی و #هدیه داریم که باید سریع بیای و ببینی 💸 👇 http://eitaa.com/joinchat/2771648566Cc588dc0592 .

وقتی توانستین بپذیرین که: ۱. همه چیز تو این دنیا نسبیه ۲. هیچی قطعیت نداره ۳. همیشه استثنا وجود داره ۴. هر چیزی ممکنه اتفاق بیوفته دیگر هیچی آرامشتان را بهم نمیریزد... صبح بخیر....🌹 💯ما اینجاخاطرات‌تون‌رو زنده‌میکنیم/کلیک‌کن😉

ایستاده از راست محمد جواد ظریف/۱۳۷۰ 💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇 @oldaxs @oldaxs @oldaxs