💠لحظاتی درنگ در آیات قرآن
🖌#مَنْ_كَانَ_يُرِيدُ_الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ_الْعِزَّةُ_جَمِيعًا ... (فاطر، ۱۰)
🔹در عبارتِ "لِلَّهِ الْعِزَّةُ"، تقدیمِ مسند، انحصار را میرسانَد؛ یعنی عزّت "فقط" مالِ خداست. پس بهرهٔ هرکس از عزّت، بهقدرِ نزدیکی به خداست و بهقدری که خدا بخواهد.
🔹امّا عزّت چیست؟ عزّت یعنی استعلاء و استغناء. انسان نسبت به هرچه عزیز باشد، فوقِ آن چیز است و از آن مستغنی است، خداوند که "اکبر" و "اَعلی" و "اَجلّ" از همه - بلکه غیرِقابلِ مقایسه با ماسوی - است، در اوجِ عزّت است و هرکس میخواهد - بهقدرِ سعهٔ وجودی - از عزّت برخوردار باشد، باید خود را به خدا - که عزیزِ بالذّات است - بچسبانَد و بِالله، عزیز شود.
🔹امّا افسوس که آدمی بهجای طلبِ عزّت از خدای عَزّوَجَلّ، آنرا در میانِ مردم و با گدایی از ایشان یا استخفاف و استعلاء بر آنها - با تمسّک به مال و مقامش - میجوید؛ و نخواهد یافت!
خداست که عزّت میدهد و خوار میدارد؛ نه تنها عزّت، بلکه هر خیری که به هرکس میرسد، به اذنِ خداست و به قدرتِ قاهرهٔ خدا محقّق میشود.
🔹تٲمّل در این آیه و وجدانِ معنای بلندِ آن، دل را از مَاسوی منقطع نموده، موجبِ اتّصال به ملکوت گشته و انسان را از آب و خاک برمیکشد و ملکوتی میکند.
اصلِ سلوک، معرفتی است نه ریاضتی؛ و امثالِ این آیات، نجومِ (ستارگان) معرفتاَند و هادیِ سالکان