28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن تولد خانم خارجی برای رهبر
در اوج خفقان و موج بازداشت شیعیان در #آذربایجان #سیده_شهلا در خانهاش همراه با بچههای همسایه در باکو برای امام خامنهای حفظهاللهتعالی جشن تولد گرفته است.
این #عشق و #اعتقاد برخواسته از #اندیشه_مقاومت به هیچ وجه خاموش شدنی نیست.
#لبیک_یا_خامنهای
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
#حجاب
#جنگ_شناختی
#زن_عفت_افتخار
#زن_زندگی_آگاهی
#افول_تمدن_غرب
#دین_مبین_اسلام
#الگوی_سوم_زن
#قیام_لله
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
🌹@olgubanoo🌹
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
✾
پیرزن و پیرمرد جلوی باجه شماره یک بانک ملی ایستاده بودند
مامور باجه از پیرمرد پرسید پیامک برای حاج خانوم بره ایرادی نداره؟
پیرمرد گوشهاش سنگین بود
گفت: چی؟
پیرزن کنار گوش پیرمرد داد زد: میگه اس ام اسش برای من بیاد. بگو آره.
پیرمرد فقط "آره" آخر رو شنید و
انگار یاد "بله"ی شصتهفتاد سال پیش حاج خانوم افتاد که یهو قند تو دلش آب شد اون روز...
سرش رو چسبوند به شیشه باجه و خیلی محکم گفت: هر دومون یکی هستیم...
کارمند بانک که تندتند مشغول پرینت گرفتن و تایپ کردن بود متوجه جواب عاشقانه پیرمرد نشد. دوباره پرسید اشکال نداره پیامکش ....؟
پیرمرد بدون توجه به سوال اون کارمند همین که دید لبهاش تکون میخوره باز هم بلند فقط تکرار کرد: هر دومون یکی هستیم. هر دومون یکی هستیم.
حاج خانوم سرخ و سفید شده بود و داشت ریز ریز قربونصدقهش میرفت. البته نه با ادبیات عاشقتم و فدات بشم و اینا... میگفت:
گوشاش سنگینه (الهی بمیرم) سنی ازش گذشته حاجی (دورش بگردم) ...
چون عجله داشتم سریع کارمو انجام دادم و برگشتم اما از دیروز هی صدای اون پیرمرد تو گوشم میپیچه...
هر دومون یکی هستیم...
و بلند کنار گوش تاریخ داد میزنم:
کجاست هابز تا ببینه انسان گرگ انسانه مال اینجا نیست...
کجاست گریبکر تا ببینه ازدواج قرارداد اقتصادی نیست...
کجاست آدام اسمیت تا ببینه همه دنبال نفع شخصی نیستند...
کجاست مارکس تا ببینه توی بانک سرمایهداری هم جلوی جبر تاریخ میشه وایستاد...
✍🏻حسین عباسی فر
#خانواده
#عشق
♡♡