#مبلّغ_غدیر_باشیم
✅ادامه #غدیر مولایمان را چگونه #تبلیغ کنیم؟
10- یک #مادربزرگ می تواند با دادن #نذری در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
11- یک #کاسب می تواند با #تخفیف_ویژه در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
12- یک #دانشجو می تواند با #هدیه کتاب و سی دی مرتبط با غدیر به اساتید و دوستان و نزدیکانش مبلّغ غدیر باشد.
13- یک #معلم می تواند با برگزاری #مسابقات مرتبط با غدیر در کلاسش مبلّغ غدیر باشد.
14- یک #پدر می تواند با تهیه #هدیه و لباس نو برای فرزندانش در روز غدیر مبلّغ غدیر باشد.
ادامه دارد...
علی-را-چه-بنامم.mp3
642.7K
#کلیپ_صوتی
🌺 علی را چه بنامم...علی چه بخوانم...
#مبلّغ_غدیر_باشیم
🌹🌹🌹🌹🌹
یه شماره بین 1تا18 انتخاب کن روی لینکش بزن و ببین رفیق شهیدت کیه ؟؟؟
دوس داشتی صلواتی هدیه کن به شهداء
🇮🇷🇮🇶🇦🇫🇸🇾🇵🇸🇱🇧
1-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cofa3zi
2-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cmdgvds
3-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cu961hs
4-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cabb62c
5-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/c87kide
6-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/ceiv42d
7-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/csenas8
8-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cezkkiq
9-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/c0enl2t
10-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/ck0hv4j
11-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cfir815
12-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cjt5fhz
13-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cwbze98
14-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cwpcc6j
15-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cjarjqv
16-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cpexi3q
17-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/cufmm0j
18-👇🏻👇🏻🌹🌹
https://digipostal.ir/c3fxydo
اگر دوستداشتی برای دوستاتم بفرست
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 #طبق_برنامه_پنج_شنبه_ها:
🌷🇮🇷#آشنایی_باشهدای_عزیز
🌹🕊 #شهید_ابراهیم_هادی
🔻 انیمیشن فوق العاده زیبا از کشتی
🎧 باصدای گزارشگرکشتی هادی عامل
📚 براساس کتاب سلام بر ابراهیم
🌸👆دیدن این انیمیشن رو از دست ندین تا با یک #شیعه_واقعی آشنا بشین👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 رفقا❗️#21روز تا #غدیر مونده
🌹🔰 مجموعه #کلیپ #کودکانه
📜#الفبای_علوی 🔶#حرف_پ
🌸#گوهرسخن (3) : پایان کار مومن، بهشت است 👆
🌼 #احادیث_حضرت_علی (ع) به ترتیب حروف الفبا با#ترجمه_انگلیسی
💗انتظار عشق💗
قسمت49
کارامو رسیدم ،مرتضی هم یه کم استراحت کرد نزدیکای غروب با هم حرکت کردیم
وقتی که وارد غار شدم ،یه غم بزرگی اومد به سراغم رفتیم کنار شهدا نشستیم و زیارت عاشورا خوندیم سجده رفتیم و شروع کردم به گریه کردن،یه لحظه انگار وقایع عاشورا اومد جلو چشمم نفسم بند اومد
مرتضی اومد سمتم: هانیه، هانیه چی شده
مرتضی ،منو از غار بیرون برد
بیچاره از ترس رنگ به صورت نداشت
مرتضی: بهتری ،خانومم ؟
( سرمو به نشونه تایید تکون دادم، کم کم نفسم برگشت )
مرتضی: تو که منو کشتی دختر ،چی شد یه هو - نمیدونم یه دفعه نفسم بند اومد
مرتضی: پاشو یه سر بریم بیمارستان ،شاید بازم حالت بد شه - نه خوبم ،بشین کارت دارم
مرتضی: جانه دلم بگو
- ( یه لبخندی بهش زدم ) :
اقا مرتضی، مهریه امو میخوام
( صدای خنده اش بلند شد)
مرتضی: چشم ،بریم تو راه براتون میگیرم
-بی ادبی نباشه هااا ،مهریه ام دوتا بود
( یه کم فکر کرد ) : اونم به چشم، وقتی برگشتم باهم میریم - نه دیگه ،اول اینکه مهریه عند المطالبه است..
دومم حق الناسی هست به گردنت قبل رفتن باید دینت و ادا کنی...
مرتضی: وایی از دست تو هانیه
نمیشه حالا حلال کنی وقتی برگشتم ادا کنم؟
- نوچ
مرتضی: آخه خانومم ، من تا ۱۸-۱۹ روز دیگه باید برم ،یه عالم کار رو سرم ریخته ،دیگه وقت نمیشه دورت بگردم ( از جام بلند شدم )
- من مهریه امو میخوام حالا خود دانی
از کوه یواش یواش رفتم پایین
رسیدم نزدیک ماشین
چند دقیقه بعد مرتضی اومد و سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم به سمت خونه
توی راه مرتضی هی نگام میکرد و میخندید...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#ڪپےباذڪرصلوات