eitaa logo
شکوفه های باغ انتظار
111 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فعالین مهدویت
🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 سلام به اطلاع میرساند موسسه امید نجات بخش دوره مهارت افزایی فرهنگی مذهبی ( مهدویت ) بصورت آنلاین به مدت ۴ جلسه یک ساعت ونیم برگزار نمایید .. هزینه دوره ۲۰ هزار تومان (۶۰۳۷۹۹۷۳۱۵۹۴۷۵۳۲) زمان : ۲۶و ۲۷ آبان از ساعت ۱۴الی ۱۷ مهلت ثبت نام تا ۲۵ آبان لطفا جهت ثبت نام به لینک ذیل وارد شوید... https://formafzar.com/form/k64tf 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
هدایت شده از زنگ دانایی
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠کلیپ های قاصدک 2️⃣ 🍀عمو روحانی با بابا پهلوان مهمون خونه شما شده ❇️با یه بازی جذاب برای شما بچه ها 🌷بچه های عزیز بازی با کلمات را بلد هستید؟ ✳️می توانید این بازی قشنگ را در مدرسه انجام دهید.
هدایت شده از عاشق او
یک آیه یک قصه قسمت سی پنجم صدا.mp3
5.53M
قصه شب 👈آدرس آیه(سوره لقمان آیه 19) 📘مشاهده آیه 👇 🌺واقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ ☺️پیام آیه:همیشه در رفتارت دقت کن .🌱مخصوصا در راه رفتن وصحبت کردن 🔸🔹💠🔸🔹
هدایت شده از زنگ دانایی
30.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸قسمت هفتم: نیکو و مهربانی هایش 👌نیکو و نیکان خواهر و برادر هستند. آنها یک خواهر کوچک هم دارند که اسمش نیکی است. نیکو دختر مهربانی است و همیشه به همه مهربانی می کند؛ اما نیکان نگران است، چون فکر می کند نیکو اصلا به فکر خودش نیست. برای همین تصمیم می گیرد تا... 🌱برگرفته از کتاب یکصد و پنجاه درس زندگی حضرت آیت الله مکارم شیرازی مدظله العالی 🔸کودکیار مهدوی
هدایت شده از فعالین مهدویت
سلام اینجانب مصطفی جوزی امشب تصمیم گرفتم مدتی نا معلوم از فضای مجازی فاصله بگیرم. انشاالله مدیر و اعضای محترم عذر مرا بپذیرند.. امیدوارم موفق باشید.... از تمام دوستان خواهشمند است بنده عضو هیچ کانال یا گروهی ننمایند. ☘🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🌸
هدایت شده از زنگ دانایی
🌺 امام علی خوب ما گفتن: اگه کاری برای دوستت انجام دادی، سرش منت نذار چون ثواب کار خوبت از بین میره! 📒برگرفته از نامه ۵۳ نهج البلاغه 🎈 💌
هدایت شده از زنگ دانایی
🍁🍃 حضرت عزیر1🍁🍃 قسمت اول 👇👇 يكى از پيامبران حضرت عُزَير است كه نام مباركش يك بار در قرآن آمده، آن جا كه در آيه 30 سوره توبه مى‏ خوانيم: ✨وَ قالَتِ اليَهُودُ عُزَيرٌ ابنُ اللهِ،✨ يهود گفتند: عُزَير پسر خدا است. نيز داستانى در قرآن به طور فشرده (در آیه 259 بقره) راجع به مرگ صد ساله شخصى، و زنده شدن او بعد از صد سال آمده كه طبق روايات متعدد، اين شخص همان عُزير پيامبر بوده است. عزير كه نامش در لغت يهود عزراء است در تاريخ يهود داراى موقعيت خاصى است. يهوديان معتقدند كه با بروز بخت النصر پادشاه بابل، و كشتار وسيع او، وضع يهود در هم ريخت. او معبدهاى آنان را ويران كرد و توراتشان را سوزانيد و مردانشان را به قتل رسانيد و زنان و كودكانشان را اسير كرد. سرانجام كورش پادشاه ايران بابل را فتح كرد و روى كار آمد. عزير نزد او آمد و براى يهود شفاعت كرد، كورش موافقت كرد، آن گاه يهوديان به شهرهاى خود بازگشتند. در اين هنگام عُزير طبق آن چه در خاطرشان مانده بود، تورات را از نو نوشت و خدمت شايانى در بازسازى جمعيت يهود كرد. از اين رو يهوديان براى او احترام شايانى قايلند و او را نجاتبخش و زنده كننده آئين خود مى‏ دانند. همچنين این موضوع باعث شد كه گروهى از يهود او را ابنُ الله (پسر خدا) خواندند. امروز در ميان يهود چنين عقيده ‏اى وجود ندارد، ولى اين مطلب (كه در قرآن آمده) حاكى است كه در عصر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم گروهى از يهود بودند كه چنين عقيده‏اى داشتند. ادامه دارد.... دوستان عزیز با زدن روی و علامت^ در بالای صفحه میتوانید به قسمتهای قبل داستان دسترسی پیدا کنید.
هدایت شده از سخنان نور
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰هر چه دارم از نماز اول وقت و امام حسین علیه السلام دارم! 🎥نوجوان ۱۳ ساله‌ای که حرف و عملش عقلای جهان را مات و مبهوت خود کرده... 👆🏻این ۴ دقیقه رو از دست ندهید | 🔹 خانواده برای نسل قیام 🔹 رسانه ما باشید ایتا https://eitaa.com/Nasleghiyam
هدایت شده از زنگ دانایی
❤️ بچه های عزیزم میدونستید یکی از بهترین یاران امام علی جون مالک اشتر بودن و امام علی خیلی ایشون رو دوست داشتن؟ 📒 برگرفته از حکمت ۴۴۳ نهج البلاغه 😊 بچه ها می دونستید حاج قاسم سلیمانی عزیز، مالک اشتر رهبر عزیزمون بودن؟ چقدر خوبه که ما هم تلاش کنیم برای رهبر عزیزمون مالک اشتر باشیم! 🎈 💌
هدایت شده از زنگ دانایی
5 🔰حاج اقا از روحانیون خوش نام محل بود، مردم خیلی به ایشون اعتمادی همراه با اعتقاد داشتند. سالها شاگردی ایت الله بهجت (ره) رو کرده بود ، واقعا در حد یک عالم عامل به علم. از بس خودسازی کرده بود ، مردم تاثیر حرفها و مطالبش رو عمیقا درک می کردند . بارها شده بود تو نماز گریه می کرد و مردم رو هم به گریه می انداخت ، تو شبهای قدر و ایام محرم، مردم قبول نمی کردن روضه خوان بیاد و به مداح هم می گفتن فقط مداحی کن و برو ، روضه فقط برای حاج اقاست ! از بس نفس گرمی داشت تا می گفت السلام علیک یا اباعبدالله ، مردم به پهنای صورت اشک می ریختن هر چند وقت یکبار خاطره ای از آیت الله بهجت (ره) برای مردم می گفت تا بیشتر با شخصیت معنوی ایشون آشنا بشن. ✳️ حاج هادی که کارمند بانک بود، بارها و بارها وقتی حاج اقا برای کارهای بانکی بهش سر می زد، تعارف می کرد که کار ایشون رو بدون نوبت انجام بده ، البته با رضایت خود ارباب رجوع ها، اما حاج اقا عسکری اصلا قبول نمی کرد و می گفت منم یکی مثل این دوستان، شاید یکی کارش گیر باشه و باید زودتر تمام بشه،خدا رو خوش نمیاد حق اون رو ضایع کنم. مردم عاشق همین رفتار و سکنات ایشون شده بودن ، مسجد اون محله، جزء شلوغ ترین مساجد تهران بود که ایام محرم و شب های قدر ، جای سوزن انداختن نبود و حتی خیابون های اطراف هم مملو از جمعیت می شد. 🔰 حاج هادی و همسرش رفتن سراغ حاج اقا عسکری برای مشورت درباره اسم پسری که قراره چندماه دیگه به دنیا بیاد. حاج آقا تا از موضوع خبر دار شد، مثل همیشه تو این جور مواقع ، خاطره ای از ایت الله بهجت (ره) نقل کردند. خاطره از این قرار بود که: 👈 یک روزی یه بنده خدایی به قصد اینکه برای پسر تازه به دنیا اومدش اسمی انتخاب کنه، بعد نماز میره خدمت آیت الله بهجت (ره) . حاج اقا بهجت همیشه بعد نماز، مدتی به سجده شکر یا ذکر گفتن مشغول بودند و اصلا حواسشون به اطراف نبود. بعد چندین دقیقه که کارشون تمام شد و خواستند بلد بشن، اون بنده خدا حاج اقا بهجت رو صدا میزنه و سلام میکنه ، ایت الله سرش رو بر می گردونه و به طرف میگه سلام، آقا چطوره؟ طرف میگه، کیه حاج اقا؟ ایت الله بهجت میگه پسرت رو میگم، پسری که تازه به دنیا اومده ، حالش خوبه؟ سلامته؟ اینجا بود که اون بنده خدا بهت و تعجب بهش دست میده که چطور ایشون از نیت من خبردار شد ؟ چطور فهمید من برای چه کاری سراغ ایشون اومدم؟ تو همین فکر و خیال ها بود که دید آیت الله بهجت رفتند، تازه به خودش اومد و فهمید اسم بچه رو باید بگذاره. ✅ حاج اقا عسکری به اینجا که رسید به اقا هادی گفت، من هم پیشنهادم این است که اسم بچه خودتون رو محمد مهدی بگذارید، این اسم ترکیبی از اسم خاتم الانبیاء و خاتم الاوصیاء هست. برکت داره انشالله 🔰 اقا هادی به همسرش نگاهی کرد و... ( ادامه دارد ...) ✍️ احسان عبادی
6 🔰 اقا هادی به همسرش نگاهی کرد و یاد نذری افتاد که اون شب در مسجد بعد شنیدن صحبت های حاج اقا کرده بود. فرزندی که دوست داشت اون رو خادم امام زمان (عج) کنه ، و حالا اسمی که قراره انتخاب بشه مزین به نام حضرت ، ترکیبی از نام اصلی حضرت و مشهورترین لقب ایشون. 💠 تو راه برگشت به منزل ، رفتن پارک محل ، روی صندلی نشستن و به بچه های در حال بازی خیره شده بودند ، توی دل خودشون آرزو می کردن که روزی هم بیاد و بچه خودشون رو بیارن پارک تا جلوی چشم اونها بازی کنه و لذت ببرن سالهاست این آرزو رو داشتن، اما هیچوقت ناامید نمی شدن، اصلا ناامیدی در زندگی اونها معنایی نداشت ، همون صندلی ای که روی اون نشسته بودن، برای اونها یاداور خاطره ای شیرین بود 🌀 همین چند سال قبل بود که می خواستند خونه بخرن، اما هرجایی رو می دیدن یا گرون بود یا باب میل اونها نبود، خسته و کوفته از گشتن دنبال خونه ، روی همین صندلی های پارک نشسته بودند ، هر کدوم داشتن به توسلات و ختم هایی که برای خونه گرفتن انجام داده بودن و به جایی نرسیده بود، فکر می کردن ، حاج هادی یاد این افتاد که امروز صبح چقدر با چشمان گریان تو نماز ابوبغل ، از امام زمان (عج) خواسته بود تا کمک کنه برای پیدا کردن خونه ، اما نشد. نرگس خانم هم داشت به ختم قرآنی که به نیت هدیه به حضرت زهرا (س) خونده بود فکر می کرد، هر دو با چشم خودشون می دیدن که اعمالشون به نتیجه نرسید، اما هیچوقت ناامید نمی شدن ✳️ تو این فکرها بودن که یه اقای میان سال و مودب و با وقار که مهربانی خاصی در چشم هاش بود ، از کنار اونها رد شد ، مست بوی عطر لباسش شدن، سرشون رو به طرف اون مرد برگردوندن، اون مرد هم برگشت و نگاهی به اونها کرد، رفت پیششون با عطوفت و گرمی خاصی سلام کرد، گفت چرا ناراحتین؟ حیف شما دو نفر نیست که به این جوانی ، اینقدر ناراحت و غمگین؟ حاج هادی گفت سلام حاج اقا، از بس دنبال خونه گشتیم تا بخریم و جایی پیدا نکردیم ،خسته شدیم اون بنده خدا که اسمش آقای رحمتی بود رو به هادی کرد و گفت چرا اصرار داری حتما خونه بخری؟ با این پولی که شما دارین میشه خونه خوب اجاره یا رهن کرد. نرگس خانم گفت اولا واقعا نمیشه تو این زمونه به هر صاحب خونه ای اعتماد کرد ، ثانیا هرسال موقع تمدید اجاره ، تن و بدن آدم می لرزه که نکنه صاحب خونه منو جواب کنه و باید بلند بشم و دوباره استرس اسباب کشی و ... خلاصه آدم خونه بخره بهتره، درسته پول ما برای خرید خونه خیلی زیاد نیست، اما میشه یه چهاردیواری نقلی خرید و توش زندگی کرد ❇️ حرف که به اینجا رسید، آقای رحمتی نگاهی به آقا هادی کرد و توی چشمهاش خیره شد و گفت اگه صاحب خونه خوبی داشته باشین ، تا اون حد خوب که به شما بگه تا هر وقت دلتون خواست اینجا بشینین و هر چقدر دلتون خواست پول پیش و اجاره یا رهن بدین، چی؟ اونوقت هم حاضر به اجاره نشینی نیستین؟ 🌀 هادی و همسرش با هم گفتن حاج اقا چی از این بهتر؟ ولی بعید هست تو این دور و زمونه چنین آدمی پیدا بشه ، ❇️ یه دفعه آقای رحمتی کلید منزلش رو از جیبش در میاره ، میده به اقا هادی و میگه بلند بشین برین خونه من به فلان آدرس، خانمم عصرانه درست کرده و من هم اومدم برای خرید نان گرم ، برین خونه و به حاج خانم بگین ما مهمان خدا هستیم و آقای رحمتی ما رو فرستاده، خودش میدونه قضیه چیه برین تا من هم نان بگیرم و بیام. 🔰 نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و ... ( ادامه دارد ...) ✍️ احسان عبادی
زره امام علی ع.mp3
8.16M
| زره امام علی (ع) 🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : سوره بقره آیه ۲۰ و ۲۱ 📚 قصه های خیلی قشنگ 🎈 💌