eitaa logo
شکوفه های باغ انتظار
113 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📌قسمت اول زمانی که که دوازده هزار نامه✉️ از طرف کوفیان به دست امام حسین رسید، ایشون تصمیم گرفت به نامه‌های اون‌ها پاسخ بده. به خاطر همین، نماینده‌ای از طرف خودش برای بررسی اوضاع به کوفه فرستاد. مسلم‌بن‌عقیل، عموزاده و شوهرخواهر خودش کسی بودکه به عنوان نماینده به کوفه فرستاده شد. اون موقع حاکم یزید بود! یزید به همه گفته بود باید باهاش بیعت کنن و دست دوستی بدن🤝 توی شهر کوفه آدم‌هایی زندگی می‌کردن که اصلا دوست نداشتن هر چی یزید👿 می‌گه گوش کنن؛ آخه یزید اصلا انسان درست و خوبی نبود. اونا دوست داشتن با امام حسین بیعت کنن🤝 چون می‌دونستن ایشون انسان پاک و شریفه😇 پس، آدمای شهر کوفه دور هم جمع شدن و تصمیم گرفتن برای امام حسین نامه✉️ بنویسن و ازش بخوان که بیان و با ایشون بیعت کنن.🤝 این خبر به گوش بزرگان شهر رسید و اون‌ها هم اومدن و نامه✉️ رو امضا کردن. این‌طور شد که مردم کوفه نامه نوشتن✉️ و برای امام حسین فرستادن تا ایشون بیاد و اونا رو از دست یزید نجات بده و خودش حاکم بشه.😊 وقتی اون همه نامه✉️ به دست امام حسین رسید، امام تصمیم گرفتند اول کسی رو برای بررسی اوضاع بفرستن. امام حسین هم برای این کار، نیاز به یک فرد مطمئن و هم شجاع داشت، و اون کسی نبود جز مسلم‌بن‌عقیل!😌 مسلم جوونی قوی، شجاع، مؤمن و البته پسرعموی امام حسین بود.💚 امام حسین برای مردم کوفه نامه✉️ نوشت و توی اون نامه گفته بود: من برادر، پسرعمو و مطمئن‌ترین فرد خانواده‌ام رو، به سوی شما می‌فرستم. او برای من خواهد نوشت که نظر شما چیه. اگر می‌خواین با من دوستی کنین، با مسلم بیعت کنین🤝 نامه✉️ رو به دست مسلم سپرد و او را روانه کوفه کرد. خلاصه…چند روز و چند شب مسلم توی راه بود تا اینکه به کوفه رسید. تو کوفه مسلم همون کاری رو کرد که امام حسین گفته بود. رفت به خونه‌ی یکی از آدم‌های مهمِ کوفه که با خانواده پیامبر دوست بود😊 مردم به اون خونه می‌اومدن تا مسلم رو ببینن و نامه‌ی✉️ امام حسین رو بشنون. مسلم براشون نامه رو می‌خوند و می‌گفت که اگر امام حسین بیاد، چه کار می‌کنه. مردم هم گوش می‌دادن و خیلی‌هاشون با مسلم دست می‌دادن 🤝و می‌گفتن ما می‌خوایم امام حسین، حاکم و راهنمای ما باشه. هر روز تعداد بیعت‌کنندگان بیشتر و بیشتر می‌شد، تا حدی که تعدادشون به چند هزار نفر رسیده بود😇 مسلم هم که دید این همه آدم با امام حسین بیعت کردند، نامه‌ای نوشت✉️ که حقیقت داره که کوفیان دلشون با ایشونه و آماده حمایت و بیعت از ایشون هستند.😊 ☑️کودکیار مهدوی
📌قسمت دوم همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت، ولی یزید حاکم کوفه 👑 حاضر نبود به جای خودش امام حسین بیاد و حاکم بشه😏 برای همین ابن‌زیاد رو فرستاد بره کوفه. ابن‌زیاد👿 از طرف یزید مأمور شد که بره کوفه و نذاره امام حسین پاش به کوفه برسه.😔 ابن‌زیاد و پدرش کسانی بودن که هرجا شورش می‌شد و مردم اعتراضی داشتن، ماموران رو می‌فرستادن تا معترضین رو ساکت‌شون کنه🤫 برای همین بود که خیلی‌ها حتی از اسمش هم می‌ترسیدن🤭 ابن‌زیاد به کوفه رسید و اولین کاری که می‌خواست بکنه این بود که مسلم رو پیدا کنه و سرش رو از بدنش جدا کنه.😨 مسلم که می‌دونست دیگه اون خونه امن نیست و همین الانه که ماموران ابن‌زیاد بیان سراغش😣 سریع از اون خونه بیرون رفت و توی خونه‌ی یه نفر دیگه از دوستانِ امام حسین علیه السلام پنهان شد. اسم اون دوستِ امام حسین "هانی" بود؛ پیرمرد مهربونی که عاشق پیامبر و خانواده‌ش بود.😍 ابن‌زیاد👿 هر چی دنبال مسلم گشت، پیداش نکرد، ولی دست رو دست نذاشت و مامورهاشو فرستاد توی شهر تا یکی‌یکی بزرگان شهر رو پیدا کنن و بهشون بگن اگر با مسلم بیعت کنن🤝 و بخوان با امام حسین علیه السلام دوست بشن و به یزید😈 اعتراض کنن، هم اونا رو می‌کشه، هم خانواده‌هاشونو!😦 با این تهدیدها، بزرگان کوفه حسابی ترسیدن و این طوری بود که مردم کوفه موندن وسط یه دوراهی. از یه طرف به مسلم قولِ بیعت داده بودن🤝 و از طرف دیگه از ابن‌زیاد 👿می‌ترسیدند.😦 ابن‌زیاد شروع کرد به تهدید و ترسوندن مردم. 😲به اون‌ها گفت یزید یه سپاه بزرگ فرستاده و به زودی می‌رسه به شهر شما و هرکدوم‌تون رو که طرفدار امام حسین💚 باشین رو می‌کشه.😬 ابن‌زیاد حتی هانی رو هم دستگیر کرد و برد.😦 مسلم وقتی دید اوضاع کوفه بهم ریخته و احتمال هم می‌داد که الان حتما امام حسین نامه✉️ را دیده و همراه زن و بچه و یارانش به سمت کوفه می‌آد😔 تصمیم گرفت همراه مردم کوفه، قیام کنه✊ و ابن‌زیاد👿 رو فراری بده. مسلم به مردم خبر داد که توی مسجد🕌 جمع بشن، تا از اون‌جا برن کاخ ابن‌زیاد 😈و از شهر بندازنش بیرون😊 چهار هزار نفر اومدن به سمت مسجد🕌 و اون‌جا جمع شدن. مسلم براشون حرف زد و گفت حالا که شما برای امام حسین نامه✉️ نوشتین که بیاد، بیاین کمک کنین از شر این ابن‌زیاد ملعون👿 راحت شیم تا وقتی امام می‌یاد، مشکلی نداشته باشه😊 مسلم، رو به قبله ایستاد و شروع کرد به نماز خوندن. اون چهار هزار نفر هم پشت سرش ایستادن که نماز بخون، اما… . ☑️کودکیار مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 | قسمت اول 🔸همه مادربزرگ‌های دنیا توی جیب‌هاشون کنار نخودچی کشمش‌ یه عالمه داستان و قصه دارن که هر بار وقتی اون‌ها رو برامون تعریف می‌کنن می‌تونن ساعت‌ها به فکر فرو ببرنمون یا شگفت‌زده‌مون کنن. 🍃عزیز جونِ قصه ما، یه دونه از همین مادربزرگ‌هاست کسی که قراره هر شب از پَرِ شالش برامون قصه بگه. قصه‌های واقعی از ماجراها و روزهایی که نبودیم و آدمهایی که هیچ وقت از نزدیک ندیدیمشون. نویسنده: حامد عسکری ☑️کودکیار مهدوی
📌قسمت سوم وقتی مسلم نمازشو خوند، و به پشت سر برگشت، دید به جز چند نفر، هیچ‌کس پشت سرش نیست! همه رفتن بودن! 😏در حقیقت فرار کرده بودن! مسلم تنها موند. 😞 مسلم همین طوری تنها داشت توی کوچه‌ها راه می‌رفت تا اینکه یه پیرزن رو دید که در خونه‌ش نشسته. مسلم از اون پیرزن آب خواست. پیرزن هم رفت و برای ایشون آب اُورد. آب رو که خورد، نشست همون جا.🙂 پیرزن گفت: چرا به خونه‌ت نمی‌ری⁉️ مسلم برای پیرزن تعریف کرد که کیه و چه اتفاقی براش افتاده. پیرزن، زن مؤمنی بود که از ته دل عاشق امام حسین بود❤️ درو باز کرد و بهش گفت مسلم! بیا توی خونه‌ی من مخفی شو.😊 اون شب مسلم خونه‌ی اون پیرزن مهربون و شجاع موند، اما پسر پیرزن مثل مامانش شجاع نبود. وقتی فهمید مامانش مسلم رو توی خونه مخفی کرده، برای اینکه پولی 💰از ابن‌زیاد به جیب بزنه، به کاخ ابن‌زیاد رفت و مخفیگاه مسلم رو لو داد.😟 صبح فرداش تعداد زیادی از مامورهای ابن‌زیاد👿 به خونۀ اون پیرزن رفتن و مسلم رو دستگیر کردند.😦 وقتی دست‌بسته اونو داشتن به کاخ ابن‌زیاد می‌بردن، قطره اشکی از کنار چشمش سرازیر شد😢 مسلم ناراحت نامه‌ای ✉️بود که برای امام حسین نوشته بود و بهش گفته بود مردم این‌جا قراره باهات بیعت کنن🤝 در حالی که مردم کوفه ترسیده‌ و به او پشت کرده بودند‌. در کاخ ابن زیاد😈 مسلم به اطرافیان گفت فقط یه چیز ازتون می‌خوام، اینکه به امام حسین 💚بگید به این شهر نیاد. این شهر دیگه جای امامحسین علیه السلام نیست؛ پر از نفاق و دوروییه.😔 چند روز بعد، این خبر از کوفه به گوش امام حسین رسید. اون موقع امام حسین توی راه بود و داشت به سمت کوفه می‌اومد. دو نفر از کوفه به امام حسین خبر رسوندند که هانی و مسلم شهید شدند😞 امام حسین گفت: «انا لله و انا الیه راجعون.»✨ چند بار پشت سر هم این عبارت رو تکرار کرد. بعد بلند شد و همه کاروانش 🐫رو جمع کرد و به اون‌ها فرمود: به من خبر رسیده که هانی و مسلم در کوفه شهید شدند.🌷 معلوم هم نیست چه چیزی پیش روی ما باشه. هرکس می‌خواد شهید بشه،🌷 با ما بیاد، هرکس هم نمی‌خواد، از همین راهی که اومد برگرده.❗️ وقتی امام حسین علیه السلام اینو گفت، بعضی‌ها راه‌شون رو کشیدن و رفتن؛ اونا کسایی بودن که از جنگ می‌ترسیدن😟 یا فکر می‌کردن اگر همراه امام حسین برن و امام حسین حاکم کوفه بشه وضعشون خوب می‌شه و خیلی شایدهای دیگه‼️ اون‌ها رفتن و تو کاروان🐫 امام حسین فقط کسانی موندن که از ته دل عاشق و وفادار به امام زمانشون بودن، و در نهایت در رکابش شهید شدند🖤 ☑️کودکیار مهدوی
هدایت شده از زنگ دانایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺یارکوچک علیه السلام 🍃این قسمت: خدمت به عزاداران امام حسین علیه السلام ☑️کودکیار مهدوی
هدایت شده از زنگ دانایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 | قسمت دوم 🔸عزیزجون این قسمت قراره برای ما و نوه‌اش از بدقولی مردمی بگه که اصلا رسم مهمون نوازی رو به جا نیاوردن، قصه مردم کوفه! اما عزیز برای گفتن قصه این قسمت یه شرط گذاشته... ☑️کودکیار مهدوی
هدایت شده از زنگ دانایی
مانده در “بقیع” جسم پاک او داده بر زمین اشک و آبرو😢 روی ماه او رفته زیر خاک😞 رفته رهبری مهربان و پاک❤️ شد شهید و شد روح او جدا🕊 یادگار آن شاه کربلا🕌 دشمنش به او داده زهر و سم😣 شد دلم پر از درد و رنج و غم😭 شد چهارمین رهبرم شهید🥀 مثل مجتبی رفت و پر کشید ☑️کودکیار مهدوی
هدایت شده از زنگ دانایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺یارکوچک علیه السلام 🍃این قسمت: امر به معروف و نهی از منکر ☑️کودکیار مهدوی
هدایت شده از زنگ دانایی
18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
های ماریه 👌قسمت سوم 👈وای خدای من چقدر ماجرای زیبایی داره این ماریه خانم 👌حتما ببینید 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
26.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
های ماریه 👌قسمت چهارم 👈وای خدای من چقدر ماجرای زیبایی داره این ماریه خانم 👌حتما ببینید 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
حلما کوچولوی قهرمان قسمت 18.mp3
2.92M
💠 قصه‌ «حلما کوچولوی قهرمان» ✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد 🎤 با اجرای: ناهید هاشم ‌نژاد،سما سهرابی و مؤیدی 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: بیان ارزش‌های اخلاقی و اهداف حرکت امام حسین علیه‌السلام است. 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
26.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
های ماریه 👌قسمت ششم 👈وای خدای من چقدر ماجرای زیبایی داره این ماریه خانم 👌حتما ببینید 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
26.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
های ماریه 👌قسمت هفتم 👈وای خدای من چقدر ماجرای زیبایی داره این ماریه خانم 👌حتما ببینید 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
پیراهن👕 دایی جون سلام🤚 تازگی ها سایه ات سنگین شده، نمیگی بچه خواهري داریم، نداریم، زنده است، مرده است😄 نکنه وضعت خوب شده به فقیر، فقرا سري نمیزنی😉 لااقل میومدی پیراهن مشکی که برایت دوختم رو میگرفتی😌 انشاء الله هرچه با این پیراهن امام حسین علیه السلام عزاداري وسینه زنی کردم تو هم تو ثوابش شریکی باشی😇 خیلی ممنـون دایی‌جـون، راسـتی وقـتی پیراهـن 👕رو میدوختـم، ایـن سـؤال بـه ذهنـم اومد کـه چرا خداونـد در روز عـاشورا با فرشتگانش امام حسین علیه السلام⭐️ و یارانش رو کمک و یاری نکرد⁉️ شماکه پاي سخنرانی حاج‌ آقاها زیاد میرید، ميتونيد این‌ سؤال منو جواب بدید🙄 دایی جان، سؤال خوبیه و بدون که اتفاقًا فرشتگان براي یاري امام حسین علیه السلام اومدن ✨درحـدیثی امام رضا علیه السـلام میفرمایند: چهار هزار فرشـته براي نصـرت و یاري حسـین علیه السـلام به زمین فرود آمدند، آنان هنگامیکه نازل شدند، دیدند حسین علیه السلام شهید شده است😭 به همین خاطر‌ ژولیده و غبار آلود در نزد قبر آنحضرت، رفتند و همچنان هسـتند تا اینکه قائم⛅️(امام زمان‌ علیه السـلام) قیام کند و آنان از یاوران وسـپاه آن حضـرت خواهند بود و شعارشان "یا لثارات الحسین" به معنای انتقام گیرنده خون امام حسین علیه السلام است😍
هدایت شده از زنگ دانایی
26.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
های ماریه 👌قسمت نهم 👈وای خدای من چقدر ماجرای زیبایی داره این ماریه خانم 👌حتما ببینید 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ لحظه دیدار 💞 ▪️من که همش منتظر لحظه دیدارم ▪️رو ظرف آب سفرمون نشونه می‌ذارم ▪️بگم حسین تشنه لب ▪️خیلی دوست دارم 💚
هدایت شده از زنگ دانایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عاشقانت میفروشند عیش را غم میخرند... 🔹تصاویری از خدمت رسانی خادمان دهه نودی عراقی به زوار امام حسین علیه السّلام
هدایت شده از زنگ دانایی
▪️قدم میزاره توجاده 🥀همه پای پیاده ▪️به یاد اون سه ساله 🥀کوچیک و بزرگ نداره ▪️زیارت شش گوشه 🥀عجب صفایی داره ▪️هرکی زیارت رفته 🥀دلش دیگه تاب نداره ▪️دیگه چیزی نمونده 🥀به اربعین آقا ▪️بگو لبیک مولا 🥀بنویس اسم ما را ▪️داریم می ریم کربلا 🥀جا نمونید بچه ها ▪️همه عالم بدونن 🥀حسین عزیز دلها ✨شاعر: خانم طالبی ☑️کودکیار مهدوی
هدایت شده از زنگ دانایی
15.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نینوا 👈قسمت دوم ✔️ویژه کودکان عزیز 🔷🔸💠
هدایت شده از زنگ دانایی
18.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نینوا 👈قسمت سوم ✔️ویژه کودکان عزیز 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
19.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نینوا 👈قسمت پنجم ✔️ویژه کودکان عزیز 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
18.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نینوا 👈قسمت هفتم ✔️ویژه کودکان عزیز 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
20.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ: دوست امام حسینی 🔴رفاقت خوب رفاقتی که ..!!! 📎 🔷🔸💠🔸🔷
هدایت شده از زنگ دانایی
20.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نینوا 👈قسمت هشتم ✔️ویژه کودکان عزیز 🔷🔸💠🔸🔷