فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴موشک خرمشهر ۴ (خیبر) رونمایی شد
🔹این موشک با برد ۲۰۰۰ کیلومتر و سر جنگی ۱۵۰۰ کیلوگرم سنگینترین سر جنگی را در میان موشکهای ایرانی دارد.
🔹سرجنگی این موشک با طول حدود ۴ متر، یکی از بزرگترین و اثر بخشترین سرجنگیهای تولید شده میباشد که قابلیت حمل بیش از یک تن مواد ناریه دارا است.
🔹دارای موتور پیشرفته اروند و نقطه زن بدون نیاز به هدایت فاز نهایی است. در این موشک از سوخت هایپر گولیک استفاده میشود. این موشک در برابر جنگال مقاوم است.
✅ بدون سانسور
به تک تک ثانیههای نبودنت قسم
دارند ضرر میکنند مردم دنیا بدون تو ...
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
1_1803205703.mp3
4.34M
🍃گاهی که قلب اهل زمان سنگ میشود
🍃آقا دلم برای شما تنگ میشود
💔 #جمعه_های_دلتنگی
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
وزیر خارجه بلژیک که چند ماه پیش در حال گیسبریدگی برای حمایت از اغتشاشات بود؛ امروز دیپلمات مظلوم و ربوده شده ایرانی را راهی خانه کرد 😉
#دیپلماسی_عزت
🔴 «اصلاً یادشان هست؟»
⏪ یکسال پیش که خبرش بهت و حیرت زیادی میان دوست و استاد و همدورهایهایش در شریف راه انداخت و خیلیها دست به قلم شدند و بعضیها مراسم گرفتند، شاید کمتر کسی فکر میکرد که اینها به حدی کوتاه مدت باشند که به یکسال نرسیده فراموش شوند و انگار نه انگار خبری بوده و اتفاقی افتاده و...
⚪️ چهارم خرداد ۱۴۰۱، #احسان_قدبیگی ورودی ۹۱ مهندسی #مکانیک و از ساکنین خوابگاه طرشت ۳، بر اثر انفجار منطقه صنعتی وزارت دفاع در پارچین به شهادت رسید و پس از تشییع، در زادگاهش اراک به خاک سپرده شد؛ همان روزهای اول بازار پیام تسلیت و مراسم یادبود و دیدار با خانواده و... داغ بود و حتی خیلی از طیفهای مختلف دانشجویی پیشنهاد تغییر نام مرکز کارگاهها یا سالن ورزشی خوابگاه یا حتی خوابگاه طرشت ۳ به نام احسان را دادند و قرار شد یکی از اینها انتخاب و به نام احسان قدبیگی نامگذاری شود.
🔸 امروز اگرچه اولین سالگرد این اتفاق بود اما نه تنها هیچکدام از آن نامگذاریها در این یکسال اتفاق نیُفتاد، بلکه حتی در حد یک پیام تسلیت و گرامیداشت و...، در کانال گروههای دانشجویی، تشکلها، معاونت فرهنگی یا حتی کانال روابط عمومی قرار نگرفت و هرچقدر صبر کردیم تا ببینیم کسی کاری میکند یا نه، خبری نشد و تنها اتفاقی که این چند روز برای احسان رخ داد، تقدیر از پدرش در مراسم هیئتهفتگی سهشنبه و با حضور بچههای #هیات_الزهراء بود و بچههای خوابگاه هم این دو شب برای او مراسم گرفتند.
⚪️ احسان قدبیگی طبق روایت خانوادهاش در گفتگو با روزنامه، ۱۱ اسفند ۱۳۷۱ در یکی از محلههای کمبرخوردار اراک به دنیا آمد و در دوران نوجوانی علاوه بر درس، در کارگاه تراشکاری پدرش کار میکرد و بعد از طی تحصیل در دبیرستان علامه حلی اراک، در کنکور ۹۱ با رتبه ۱۰۱ مکانیک شریف قبول شد.
⚪️ با فارغ التحصیلی از شریف و تا قبل از استخدام در وزارت دفاع، تقریباً یک سال در یکی از شرکتهای تعمیر و نگهداری آسانسور در تهران کار کرد و چند وقتی هم در شرکتی در قم به کارهای آموزشی و طراحی مشغول شد.
احسان پس از دانشگاه راهی سربازی در نیروی دریایی ارتش شد و بعد از مدتی در واحد تحقیقاتی هوافضای وزارت دفاع مشغول به کار شد و اگرچه کارشناسی ارشد دانشگاه امام حسین(ع) قبول شد و پروژه پیشنهادی خوبی هم در آن دانشگاه داشت و توانست نظر برخی اساتیدش را جلب کند اما این روند ناتمام ماند و نهایتاً پس از تقریباً دو سال و نیم فعالیت، ۴ خرداد ۱۴۰۱ براثر انفجاری که مدتی بعد گفته شد کار اسرائیلیها بوده در منطقه تحقیقاتی و صنعتی وزارت دفاع در پارچین به شهادت رسید.
⚪️ امروز که گذشت اما کاش نگذاریم برخی چهرههای شریف که شاید چندان به فعالیتهای دانشجویی و تشکلی خاصی شناخته نمیشدند و به اصطلاح معمولی بودند اما در اصل شخصیت بزرگی داشتند، به همین راحتی فراموش شوند و حداقل یک مراسم یا یک پیام یا حتی نامگذاری یکی از نقاط دانشگاه به نامشان را بهانهای کنیم تا گاهی اوقات در هیاهوی زندگی به یادشان باشیم.
📸مزار احسان قدبیگی در اراک و تصاویری از مادر و پدرش
روزنامه شریف
4_5830262523424674333.mp3
13.88M
🎧 #کلیپ_صوتی | قرائت کامل زیارت آلیاسین به همراه بیانات و ذکر حضرت آیتالله خامنهای از فرازهای آن
🔴معرفی کتاب #خاتون_و_قوماندان 👇
🔹کتاب «خاتون و قوماندان» روایت عاشقانه و صادقانه همسر علیرضا توسلی، امالبنین حسینی، از پانزده سال زندگی و دلدادگی است. مریم قربانزاده با حفظ امانت راوی خاطرات تلخ و شیرین این زوج شده و با قلمی دلنشین و صمیمی روایتی جذاب تقدیم مخاطب کرده است.
🔹 ام البنین حسینی دختری از سرزمین بامیان افغانستان است که جنگ و درگیری باعث میشود در کودکی با خانواده به ایران مهاجرت کند. زندگی آنها به عنوان یک خانواده مهاجر با مشکلات و سختیهای زیادی همراه است. پدرش از میان خواستگارهای فراوان ام البنین بر روی جوان مجاهدی دست میگذارد که از دار دنیا تنها خدا را دارد. زندگی این زوج مهاجر از همان ابتدا با دلتنگی و تنگدستی همراه است. علیرضا ماههای متمادی در افغانستان به جنگ مشغول است و ام البنین در ایران با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکند. اما عشق و صبری که این دو نثار یکدیگر میکنند کمک میکند از تمام این سختیها تنها خاطرهای خوش باقی بگذارند. مجاهدت ام البنین در تمام این سالها چیزی کمتر از جهادهای علیرضا ندارد. او در این پانزده سال مجبور میشود سه بار به افغانستان مهاجرت کند، زخمها و دردهای یک مجاهد را تیمار کند و در بدترین اوضاع اقتصادی و در دوری همسر سه کودک خردسال را بزرگ نماید.
🔹«خاتون و قوماندان» تصویری ماندگار از انسانهایی است که در سختترین لحظات با قدرت ایمانی زیبایی میآفرینند. شیرمردان و شیرزنانی که برای امنیت و آرامش ما از عزیزترین داشتههای زندگی خود گذشتند.
✅ بدون سانسور