#توییت | کمبود برق مانند نافرجام بودن برجام، افزایش قیمت دلار، بحران قیمت بنزین و ... قابل پیش بینی بود. چرا هیچکدام پیشگیری نشدند؟
اگر دولت تحت تدبیر پنهان نفوذیهای درسخوانده در انگلیس بود چه رفتاری جز این داشت؟
#قحطی_ساختگی انگلیسیها موجب قتل یک سوم ایرانیها شد.
#قطعی_برق
#استادپناهیان
-@omidgah "-
هدایت شده از ڪمےحرف(=
-نظر
-انتقاد
-پیشنھاد↯シ
https://harfeto.timefriend.net/16253094724746
توی وصیت نامه اش
برایم نوشته بود: اگر بهشت نصیبم شد ؛
منتظرت میمانم باهم برویم ..
-بهنقلازهمسرشھید
#شهیداسماعیلدقایقے
-@omidgah "-
امام سجاد (علیه السلام) مى فرمايد: خداوند دو قدم، دو جرعه ، و دو قطره را خيلى دوست دارد.
دو قدم:
١- قدمى كه انسان براى مؤمنى در راه خدا بر دارد.
٢- قدمى كه برود به فاميل سر بزند آن كه قطع رحم كرده است.
دو جرعه:
١- زمانى كه انسان خشم خود را مى خورد. شيطان به حضرت نوح (ع) مى گويد كه من در سه جا هميشه هستم : «وقتى انسان عصبانى مى شود»، «وقتى انسان با نامحرم خلوت مى كند» و «وقتى قضاوت مى كند».
٢- جرعه مصيبت: زمانى كه انسان داغى ديد ، كفر نگوید و ناسپاس درگاه خدا نباشد.
دو قطره :
١- قطره اشكى كه از خوف خدا جاری شود.
٢- قطره خون شهیدی که در راه خدا بریزد.
خلاصه سخنرانی حجت الاسلام رفیعی در یادواره شهدا🌹
@omidgah |~
#غدیر
پرواز کردن سخت نیست...
عاشق که باشی بالت میدهند؛
و یادت میدهند تا #پرواز کنی...
آن هم عاشقانه...(:♥️
#دلتنگیم_سردار
#غدیر
@omidgah |~
بدجوری زخمی شده بود
رفتم بالای سرش
نفس نفس می زد
بهش گفتم زنده ای ؟
گفت: هنوز نه!
خشکم زد
تازه فهمیدم چقدر دنیامون با هم فرق داره
اون زنده بودن رو تو شهادت میدید...(:
#الــلــه_اڪبــــر
#غدیر
@omidgah |~
مَلجَــــــا
چہ تنگ است معبرها ،
برای ڪسے ڪہ
شما #راهنمایش نباشید ...
در میدان مینِ نَفس
گم شـــــده ایم
#دستمان را بگیرید
رهایمـــــان نڪنید ...
#شهدا_گاهی_نگاهی
#روزتون_شهدایے
#غدیر
#شهید_علی_ماهانی:
راه را که انتخاب کردی دیگر مال خودت نیستی اگر قرار است درد بکشی،بکش، ولی آه و ناله نکن!
اگر آه و ناله کردی متعلق به دردی
نه راه....
#غدیر
@omidgah |~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ
نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ
الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
#شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر
#شهید_راه_نابودی_اسرائیل
#غدیر
@omidgah |~
#شهیدانه🕊
شهید محمّد ابراهیم همّت
سر تا پاش خاکی ، و از سوزِ سرما چشماش سرخ شده بود. از چهرهاش معلوم بود که خیلی حالش ناجوره؛ اما رفت وضوگرفت
تا نماز بخونه. گفتم: شما حالت خوب نیست، لااقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور، بعد نماز بخون. سرِ سجاده ایستاد، نگاهی بهم کرد و گفت: من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا نماز اول وقت بخونم... کنارش ایستادم.
☀️ حس میکردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین. برا همین تا آخر نماز کنارش ایستادم تا اگه خواست بیفته، بگیرمش. محمد ابراهیم حتی در اون شرایط سخت هم حاضر نشد نمازِ اول وقت رو از دست بده...
یادگاران «کتاب همت» ، صفحه ۵۶ به روایت همسر شهید
#غدیر
#شهیدهمت.
-@omidgah "-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگری شهدایی
روایتگری - عنایت ویژه حضرت زهرا س به یک شهید
#غدیر|#حجاب
#شهدا|#حضرتزهرا"س"
-@omidgah "-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر خسته شدید از قواعد این دنیا
این و حتما ببینید فوق العادست
#استادپناهیان
#غدیر|#حجاب
-@omidgah "-
shabe-jomast-havayat-nakonam(01).mp3
6.01M
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم...
یادی از صحن و سرایت نکنم میمیرم...
وضع من را به خدا روضه ی تو سامان داد...
من اگر گریه برایت نکنم میمیرم...😭
#میثم_مطیعی
#مناجات
#غدیر
مَلجَــــــا
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم... یادی از صحن و سرایت نکنم میمیرم... وضع من را به خدا روضه ی تو سامان
اگہ حال دلتون بارونے شد
ما رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نزارید...!!💔
“وَإِنِّيعُذْتُبِرَبِّيوَرَبِّكُمْ“
هَـرقَدرهَـمدُنیـٰآرابِـگَردَم••
آخَـربِہآغـوشِتـوپَنآھمِـۍآوَرَم
مَـنڪِہجُـزتـوپَنـٰآهِـۍنَدآرَم¡ッ
[مصحف/سوره⁴⁴/ایھ²⁰]
-@omidgah "-
#شهید_سید_سجاد_حسینی
18 سالم بود...
كه اومد خواستگاری...((:
اون جلسه...
قرار بود همو ببینیم...
حجب و حیامون مانع ميشد...
راحت نگاهِ هم كنيم...
شبی رو تعیین ڪردن واسه صحبت ڪردن...
خجالت ميكشيدم...
واسه همين...
از مادرم خواستم جام صحبت ڪنه...
مادرم از طرف من...
تموم حرفامو دقیق بهش
میگفت...
آخرای صحبتاشون بود...
ڪه مادرم خواست از اتاق برم بیرون...!
تو سالن،يهو یادم اومد...
مسئله ای رو نگفتم...
در زدم و رفتم تو اتاق...
با صحنه ی عجیبی روبرو شدم...
ڪه تا آخر عمر فراموش نمیڪنم...
سید سجاد داشت اشڪ میریخت...
پرسیدم:"چی شده...؟!"
مادرم گفت:
"چیزی نیست،ڪاری داشتی...؟"
گفتم:
"مسئله ای رو فراموش ڪردم مطرح ڪنم..."
جوابمو ڪه گرفتم...
از اتاق اومدم بیرون...
دل تو دلم نبود...
ڪه چرا داشت اونطور اشڪ میریخت...؟!
بیرون ڪه اومدن پرسیدم و مادرم جواب داد...
"یه واقعیت مهم زندگیتو بهش گفتم...
گفتم ڪه جگر گوشه من...
نه پدر داره نه برادر...
مسئولیتت خیلی سخته...
از این به بعد باید...
هم همسرش باشی...
هم پدرش... هم برادرش...
میشی همه ڪس و ڪارش...
از حرفم گریه ش گرفته بود و...
قول داد ڪه قطعاً همینطوره و...
جز این هم نمیشه...
همسر عزیزتر از جانم...(:
بعد 11 سال زندگی…
یڪباره با رفتنت...
پدرم... برادرم...
بهترین دوستم و همسرم...♥️
رو از دست دادم...
تڪیه گاه امن من...
تو خیلی بیشتر از قولت...
جاهای خالی زندگیمو...
با حضورت پر ڪرده بودی...
از خدا میخوام...
تو فردوس برینش...
بهترین نعمتاشو نصیبت كنه...
ان شاءالله...
راوی:همسر بزرگوار شهید💛•'
کتاب خاطرات شهید
#عاشقانه
#مذهبیها_عاشقترند
-@omidgah "-