eitaa logo
جادوی کیک 🍰
238 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
16 فایل
اینجا برات بهترین پودر کیکارو می‌سازیم با کیفیت عالی و قیمت منصفانه 😌 میتونی رضایت محصولات رو اینجا ببینی 👇 آیدی ثبت سفارشات 👈@por_mosavi
مشاهده در ایتا
دانلود
ســقا صدايش مےڪࢪدند. بھ مادࢪ گفتھ بود: مےخوام اونجا سـقا باشـم. همیشھ قبل از خودش بھ ࢪزمندھ ها تعارف مے‌ڪࢪد. سـࢪ ســفࢪھ ۍ ناهـاࢪ و شـام هم دنبال پاࢪچ‌هاۍ آب مےدوید و وقت‌وبـےوقت بھ آن‌ها آب ٺعارف مےڪࢪد. مےگفت: آب نطلبیدھ مࢪاد اسـٺ! حتے آب قمقمھ اش ࢪا هم مےبخشـید. تشنھ شـھید شـد؛ همان‌طوࢪ ڪھ آࢪزو داشـٺ. «شب امتحان»، ص۶۶ -شهید‌زکریا‌صفر‌خانی-
سر کلاس جامعه‌شناسی، آقای پروفسور، دو ساعت تموم از حجاب بد گفت؛ وکلی صغری و کبری چید تا برای بچه‌ها جا بندازه که حجاب، یه چیز به درد نخوریه! اون زمانم کسی جرأت نداشت به استاد اعتراض کنه. ولی آخرای کلاس، احمد بلند شد وگفت: «ببخشید استاد! شما دو ساعت در مورد حجـاب بد گفتید، حالا اجازه ‌می دید من ده دقیقه از حجاب دفاع کنم؟» درخواستش بقدری منطقی و مؤدبانه بود که استاد مجبور شد اجازه بده. احمدم طوری قشنگ و حساب شده راجع به فواید حجاب صحبت کرد که آخرش، همه‌ی بچه‌ها تشویقش کردن و کلی براش کف زدن. استاد هم فهمیدکه تأثیر حرف‌های احمد خیلی بیشتر بوده. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✨| بهش گفتند: چی شد آقا روح‌الله، تو که صدر جدول شهادت بودی، اما حالا داری برمی‌گردی؟ برگشت با لبخند نگاهی کرد و گفت: اگر خدا بخواد همین جلوی مقر شهادت رو روزیم میکنه :)) چند دقیقه بعد، درست جلوی مقر به اذن خدا، پلی باز شد به سمت آسمان🕊'
جادوی کیک 🍰
سالگرد آسمانی شدنتون مبارک:)🕊
‌خوشا آنانکه با عزت ز گیتی بساط خویش برچیدند و رفتند زکالاهای این آشفته بازار شهادت را پسندیدند و رفتند خوشا آنانکه در این باغ چون گل صباحی چند خندیدند و رفتند خوشا آنانکه در میزان وجدان حساب خویش سنجیدند و رفتند نگردیدند هرگز گرد باطل حقیقت را پرستیدند و رفتند خوشا آنانکه بر این صحنهٔ خاک چو خورشیدی درخشیدند و رفتند خوشا آنانکه از پیمانهٔ دوست شراب عشق نوشیدند و رفتند خوشا آنانکه در راه عدالت بخون خویش غلطیدند و رفتند -سالگرد‌اسمانی‌شدن‌شهید‌ روح‌الله‌قربانی‌و‌شهید‌قدیر‌سرلک ___________
هدایت شده از جادوی کیک 🍰
✨| بهش گفتند: چی شد آقا روح‌الله، تو که صدر جدول شهادت بودی، اما حالا داری برمی‌گردی؟ برگشت با لبخند نگاهی کرد و گفت: اگر خدا بخواد همین جلوی مقر شهادت رو روزیم میکنه :)) چند دقیقه بعد، درست جلوی مقر به اذن خدا، پلی باز شد به سمت آسمان🕊'